گروه تاريخي: اختلافات ميان مجلس شوراي اسلامي و بني صدر که رئيس جمهور بود مدام بيشتر مي شد، امام اما در اين ميان هر دو طرف را به رعايت قانون و وحدت توصيه مي کردند و خود دخالتي در امور نمي کردند.
بني صدر پا را از قبل هم فراتر گذاشت تا جايي که روز چهاردهم اسفند ماه سال 59 نيروهاي انقلابي را مورد ناسزا قرار داد و آنان را مشتي چماقدار خواند در حالي که اين نيروهاي طرفدار بني صدر بودند که به جان نيروهاي انقلابي افتاده بودند.
روزهاي مختلفي در تاريخ کشور و جمهوري اسلامي به ثبت رسيده که واقعه اي مهم در آن روي داده است حال يا اين واقعه در راه پيشبرد کشور بوده يا در راه آسيب زدن به آن. غائله 14 اسفند يکي از اين وقايع است که همان طور که از نامش پيداست به غائله 14 اسفند شهرت پيدا کرده چرا که قصد ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي در آن بود. اين روز که مصادف بود با سالروز درگذشت محمد مصدق، بهانه اي بود براي برگزاري مراسمي با حضور بني صدر در دانشگاه تهران. اين مراسم که با شعارهاي مرگ بر بهشتي و توهين به شخصيت هاي انقلابي توام بود به زد و خورد کشيده شد. بني صدر گفت: «اينکه رئيس جمهوري براي صحبت بيايد و عده اي با اسلحه سرد و گرم براي اخلال بيايند، اين جمهوري، جمهوري نيست که بتواند دوام بياورد. مگر اين که شما مردم همان طور عمل بکنيد که کردند، از اين پس هم بايد به اين چماقدارها که معلوم است چه کساني هستند بگويم که: بدانيد و چماقهايتان را هم بشکنيد. مگر از کار مغز چه زياني ديديد که آن را با چماق عوض کرديد؟ بهجاي چماقهايتان مغزهايتان را بهکار بيندازيد! آنوقت خواهيد ديد که جوّ اجتماعي ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد. اين جمهوري به خواست خدا و با پشتيباني بيدريغ شما مردم از خطرها خواهد گذشت و پيروز خواهد شد«.
بنابر روايت جماران، رفته رفته تنش و درگيري بالا و بالاتر گرفت تا جايي که نيروهاي هوادار رئيس جمهور به نيروهاي خط امام و حزب اللهي حملهور شدند. بعدها روشن شد که سازمان مجاهدين خلق، حزب توده، سازمان پيکار در راه آزادي طبقه کارگر و اتحاديه کمونيستها در به وجود آمدن اين تنشها سهم بسزايي داشتهاند.
رضا امراللهي درباره نقش آيت الله خامنه اي در آرامش مردم در آن سال هاي پر تنش در خاطره اي گفته است: دو سه تا خاطره دارم که فراموش نمي شود، يکي اين بود که آقاي خامنهاي، روزي که بنيصدر ماجراي 14 اسفند را راه انداخته بود، جمعهاش آمده بود نماز جمعه.
من نگران بودم که آن روز چي مي شود. يعني شهر ملتهب بود که احساسات بهخصوص حزبالله جامعه به شدت جريحهدار بود و آن موقع هم اکثريت با حزبالله بود و بيم آن ميرفت که اتفاق بدي بيفتد. آقاي خامنهاي، آن روز نماز جمعه تهران را آرام کرد که من هميشه ميگويم در آن کلام و خطبهها يک صلابتي بود که شايد کار خدا بود. يعني فراتر از کار يک خطيب عادي بود و واقعا ميشود بگوييم در آن يک مصلحتي بود وگرنه آن روز در تهران يک حرکت بزرگي ميشد و حرکت که ميگويم، يعني يک مشکل بزرگ در تهران درست ميشد و آن را آن روز آقاي خامنهاي با يک زيبايي خاصي تبديل به يک آرامش کردند. (کتاب عصر جهاد، دوران خدمت؛ ص 65
چگونگي برخورد امام خميني(س) با ماجراي بني صدر
در اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي، حزب جمهوري اسلامي بيشترين آرا را از آن خود کرده بود، اختلافات ميان مجلس و رئيس جمهور روز به روز بيشتر و بيشتر مي شد و امام خميني (س) همواره طرفين را به رعايت قانون و برقراري وحدت و توافق سياسي دعوت مي کردند. ايشان در پاسخ به بني صدر که از امام خواسته بود درباره اختلاف بر سر تعيين نخست وزير و اعضاي کابينه نظر بدهند، فرموده بودند:
»اينجانب دخالتي در امور نمي کنم، موازين همان بود که کرارا گفته ام و سفارش من آن است که آقايان تفاهم کنند و اشخاص مومن به انقلاب و مدير و مدبر و فعال انتخاب نمايند.« (صحيفه امام؛ ج 13 ص 175
بني صدر به هر طريق که ممکن بود سعي کرد پيشنهادهاي مجلس را نپذيرد تا جايي که در يازدهم شهريور سال 59 باز هم در نامه اي به اختلافاتش با شهيد رجايي اشاره کرده و از امام مي خواهد که نظر بدهند ولي امام مي فرمايند که دخالتي در امور نمي کنم.(2)
مرحوم آيت الله هاشمي در خاطراتش نقل کرده است:
سخنراني آقاي بني صدر در 17 شهريور آب پاکي روي همه مصلحت انديشي ها بود. چون به اسلام، قرآن، امام و ما حمله کرد. قرآن را به گونه اي تفسير کرد که قابل غمض عين نبود. ما آن روز در منزل شهيد بهشتي بوديم و سخنراني را مستقيم از راديو گوش مي کرديم. از منزل شهيد بهشتي به حاج احمد آقا تلفن کرديم که سخنراني بني صدر را شما و امام هم مي شنويد؟ گفت: بله! گفتيم به امام بگو مي خواهيم جواب بدهيم. چون قبل از اين بنا بود ما سکوت کنيم. حاج احمد آقا با امام صحبت کرد و امام گفتند: «حقشان است که جواب بدهند.» يک مصاحبه اي انجام دادم که در اين جريانات، تاريخي است و در مجلس هم در نطق پيش از دستور به ايشان جواب دادم. اين بار با اجازه خود امام شروع کرديم. (امام خميني به روايت آيت الله هاشمي رفسنجاني؛ ص 126
گذشت زمان، اختلافات ميان بني صدر و نيروهاي انقلابي را نمايان تر و بيشتر به منصه ظهور رساند تا جايي که اين اختلاف در چهاردهم اسفند ماه سال 59 به هنگام برگزاري مراسم دکتر مصدق و به هنگام سخنراني بني صدر، غائله دانشگاه تهران را ايجاد کرد. او در حالي که از نيروهاي انقلابي به عنوان چماقداران نام مي برد از مردم مي خواست که آنان را از دانشگاه بيرون کنند. در اين مراسم ميان انقلابي ها و پاسداران و نيروهاي سازمان مجاهدين خلق و گارد رياست جمهوري درگيري هايي رخ داد.
اين ماجرا، دامنه انتقادات از بني صدر را گسترش داد تا جايي که در 25 اسفند 1359 در جلسه اي که با حضور شهيد بهشتي، مرحوم آيت الله موسوي اردبيلي، آيت الله خامنه اي، مرحوم آيت الله رفسنجاني، مهندس بازرگان، بني صدر، شهيد رجايي و مرحوم حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد خميني در حضور امام تشکيل شد باعث صدور بيانيه ده ماده اي امام که در آن رهنمودهايي براي حل مسائل مملکت داشتند، منجر شد و سپس هياتي مرکب از مرحوم آيت الله مهدوي کني به نمايندگي از امام، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين اشراقي به نمايندگي از رئيس جمهور و مرحوم آيت الله محمد يزدي به نمايندگي از طرف مجلس تشکيل شد.
هيات حل اختلاف از 24 فروردين 1360 که اولين جلسه خود را تشکيل داد، جلسات متعددي را براي رسيدگي به اختلافات مسئولان برگزار کرد و در نهايت در 12 خرداد 1360 اعلام کرد که مصاحبه ها و سخنان رئيس جمهور، تخلف از بيانيه ده ماده اي امام و قانون اساسي است و به همين خاطر رئيس جمهور را متخلف اعلام کرد و بدين ترتيب موضع جناح مخالف بني صدر تقويت شد.در نهايت با عزل بني صدر از فرماندهي کل نيروهاي مسلح در 20 خرداد 1360 از جانب امام، روز شنبه 30 خرداد 60 طرح بررسي عدم کفايت بنيصدر در مجلس آغاز شد. مجاهدين خلق(منافقين) در روزهاي قبل بارها نسبت به بروز وقايعي که در صورت سقوط دولت بنيصدر محتمل است، هشدار داده بودند. برخي با توجه به نپذيرفتن خلع سلاح از سوي مجاهدين(منافقين)، بيانيههاي آخر سازمان را اعلان جنگ به نظام و زمينهچيني براي آغاز مبارزه مسلحانه عليه انقلاب ارزيابي ميکردند. در اين شرايط بود که صبح روز سي ام خرداد نمايندگان در مجلس گردهم آمدند.
بعد از قرائت قرآن اولين نفر نماينده تربت جام بود که براي نطق پيش از دستور پشت تريبون قرار گرفت. علي اکبر دهقان در سخناني از تلاش دشمن براي جدايي انداختن ميان مردم و روحانيت سخن گفت، حرف و حديثها درباره خفقان و عدم اجازه پاسخگويي به رييسجمهوري را رد کرد و از حق بنيصدر براي پاسخگويي که بارها داشته و از آن استفاده نکرده است، سخن به ميان آورد و به نقل برخي سخنان بنيصدر در مصاحبه با رسانههاي خارجي پرداخت و بر اساس آن از سياهنمايي وي عليه نظام گفت. وي گفت آقاي بنيصدر در مصاحبهاي با روزنامه لوماتن چاپ پاريس 15 مي1981ميفرمايند: «در زمان انقلاب براي تشريح حکومت اسلامي آن را حکومت قانون ميناميدند، لکن امروز ديگر قانوني وجود ندارد، مانند گذشته دستگير و شکنجه ميکنند. تا آنجا که ميگويند، بنابراين وضع همچون گذشته است و انسان هيچگونه حقي ندارد. او را دستگير ميکنند و به مانند آشغال دور ميريزند. لااقل در گذشته دورنماي تمدن بزرگ وجود داشت. امروز حتي آن هم وجود ندارد. يک لطيفهاي در ميان مردم رايج شده است. چنين ميگويد طالقاني از بهشت تلگرامي به امام خميني فرستاد و گفته است، من شاه را ملاقات کردم، اما از شهداي انقلاب خبري نبود» البته اين هولناک است، لکن پرمعنا است. و اضافه کرد: »ايشان يعني رئيس جمهور اسلامي ما با اين جملهشان بيان ميکنند که شکنجه از زمان شاه بيشتر است. زمان شاه اميدوارکنندهتر بود. لااقل آنجا دورنماي تمدن بزرگ وجود داشت. امروز آن هم نيست و مضحکتر از همه اين است که شاه را از همه شهداي انقلاب اسلامي بالاتر ميدانند طوري که در لطيفهشان ميگويند آقاي طالقاني در بهشت شاه را ملاقات ميکنند اما از شهدا خبري نيست...«. (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شوراي اسلامي، جلسه 30 خرداد 1360 روزنامه رسمي، 10621
به گزارش عصرآذربايجان به نقل از خبرآنلاين،سرانجام در اول تير 1360 و در پي اعلام نظر مجلس -که در طي روهاي 30 و 31 خرداد با 177 راي مثبت در برابر 12 راي ممتنع و تنها يک راي مخالف- بر عدم کفايت سياسي بني صدر راي داده بودند، امام بني صدر را از سمت رياست جمهوري عزل کردند. عليرغم همه اين مسائل، امام در جريان يک سخنراني باز هم اشاره مي کنند که ايشان (بني صدر) حساب خودش را از گروه هاي منافق و جبهه ملي جدا نکرد و توصيه مي کنند که توجه کند که مبادا که در دام گروهاي خارج از کشور بيفتد.