از دختر دبستاني روستايي فقط کفشهايش پيدا شده بود. چندي بعد جنازه خفه شده او پس از تعرض نيز يافت شد. متجاوز و قاتل که بود؟ مردي متأهل! اوچنين توجيه کرد: دخترک را تنها ديدم، نيتي شيطاني به ذهنم رسيد، نيت خود را عملي کردم! چگونه است که ديدن يک دختربچه هفت ساله با مانتو و مقنعه مدرسه، آنهم توسط يک فرد متأهل، نيت شيطاني تجاوز را پديد ميآورد و مهمتر اينکه چگونه است که در ايران اين نيتهاي پليد شيطاني زود به مرحله عمل ميرسد؟ اگر قرار باشد نيت شيطاني اينقدر سريع ايجاد شده و به مرحله عمل برسد، در کشورهاي غربي که استخرها مختلط، مشروب فروشيها در دسترس، تابلوهاي نيمه عريان در مقابل و فيلمهاي شهوت انگيز تلويزيون در ديد همگان است، بايد روزانه دههاهزار نفر مورد تعرض قرار گيرند. اعتراف سه قسمتي قاتل دخترک روستايي، بارها و بارها توسط متجاوزان که اتفاقا اکثر آنان متأهل بوده و يا روابطي از نوع ديگر داشته و هيچ مشکلي براي ارضاي جنسي خود ندارند – تکرار ميشود. پاسخ عنوان اين مقاله که »چرا در ايران نيت شيطاني اينقدر زود به تجاوز منجر ميشود؟« در اين نکته است که اين جمله سه قسمتي (دخترک را تنها ديدم، نيتي شيطاني به ذهنم رسيد، نيت خود را عملي کردم) در حقيقت جملهاي چهار قسمتي است: دخترک را تنها ديدم، نيتي شيطاني به ذهنم رسيد،»ديدم انگار در اين مملکت کسي به کسي نيست«، نيت خود را عملي کردم! کشورهاي غربي براي کاهش جنايات و تعرضها تلاش فراواني ميکنند تا اين جمله مقدر و محذوف در اذهان شکل نگيرد. آنان با در اختيار گرفتن درست قدرت رسانهاي، به هر نافهمي فهماندهاند که در اين شهر نسبت به جرمهاي خشن، به ويژه نسبت به کودکان و دختران حساسيت زيادي وجود دارد و »کسي به کسي هست«. وقتي دختر ده سالهاي به نام هولي جونز در کانادا ناپديد شد، به مدت دو روز »خبر اول« تمام شبکههاي مهم خبري اين کشور بود. ما چه ميکنيم؟ فورا اينگونه اخبار را پنهان ميکنيم تا زمان دستگيري مجرم. پس از دستگيري مجرمان، اگر بر حسب اتفاق خبرنگاري از مجازات مجرم مطلع شود در چند سايت اين خبر منتشر ميشود. نهايت جديت ما آن است که در عصر رسانه، مجرم را معمولا چند سال پس از وقوع حادثه با حضور چند صد نفر اعدام ميکنيم و تصور ميکنيم همه مجرمان ترسيدند در حالي که اکثريت آنان اساسا از آن مطلع نميشوند. قطعا اگر قرار بود غربيها به روش ما عمل کنند آمار جرم و تعرض و جنايت در غرب چندين و بلکه دهها برابر رقم فعلي بود. آيا غربيها که روحيه لذت گرايي در ميانشان موج ميزند کمبود عقلي دارند که با پخش اين گونه اخبار خشونت آميز، آنهم گاهي در صدر اخبار، خاطر مردم خود را مکدر و آنان را نگران ميکنند؟ آيا از کم شعوري آنهاست که برنامههاي مهم تلويزيوني را قطع کرده و تعقيب و گريز يک مجرم را به طور زنده پخش ميکنند؟ اتفاقا غربيها در اين موارد بسيار عاقلانه عمل ميکنند چون ميدانند مساله اصلي دستگيري مجرم نيست، بلکه فهماندن اين امر به مجرمان بعدي است که اينجا شهر است نه جنگل و ربودن يک کودک و يا تعرض به او يعني مواجهه با کل حکومت و مردم. در ايران ما، وقتي يک جاني به يک دختر تعرض ميکند حداکثر خود را با يک خانواده، طرف ميبيند که به راحتي با تهديدهايي مانند پخش فيلم تعرض و يا تجاوز به عضو ديگر خانواده، آنان را از شکايت منصرف ميکند. ولي در غرب کودک از جامعه ربوده ميشود نه از خانواده؛ و جاني ميداند از فردا جنايت او مورد توجه همه رسانه هاست و انصراف شاکي خصوصي تأثيري ندارد. اينجاست که در کشورهاي غربي به رغم در دسترس بودن شراب و اختلاط و مناظر شهوت انگيز، به خاطر رعبي که در دل مجرمان احتمالي آينده ايجاد ميشود، ميان نيت شيطاني و محقق ساختن آن نيت، تا حد مقدور فاصله ميافتد. حادث? اسيدپاشيهاي متوالي در اصفهان درس بزرگي به مسئولان داد ولي متأسفانه مورد بهره برداري قرار نگرفت و به يک رويه تبديل نشد. اين حادثه از موارد استثنايي بود که مسئولان قضايي، انتظامي و به ويژه رسان? ملي به مجرم يا مجرمان، قاطعانه فهماندند که در اين مملکت دربار? اسيدپاشي کسي به کسي هست و حساسيت شديدي وجود دارد. لذا گرچه مجرمي دستگير نشد ولي آرامش و امنيت بازگردانده شد. بهايي که مردم اصفهان پرداختند »کمي نگراني« بود ولي در عوض، نه تنها چندين نفر ديگرقرباني اسيدپاشي نشدند و امنيت به شهر بازگشت، بلکه اسيدپاشان در سراسر کشور حساب کار خود را کردند. البته اگر فشار رسانهاي و مردم نبود در جريان اسيد پاشي اصفهان نيز به روشي که در ساير موارد رايج است عمل ميشد: پنهان کردن واقعه تا حد امکان و تلاش براي دستگيري مجرم. تا قبل از دستگيري هم معلوم نبود ده قرباني ديگر اضافه شده بود يا صدتاي ديگر، مهم اين بود که نشان دهند که ما مجرم را دستگير کرديم! ميدانيد چرا در ايران تقريبا در هر جرم هولناکي مانند تعرض به مشتريان در آرايشگاه زنانه و تجاوز در مقابل چشمان شوهر، پاي يک يا چند مجرم سابقه دار در ميان است؟ مهمترين علت اين است که اين »خبر خاموش« هر روز در مهمترين بخشهاي خبري رسانه ملي به مجرمان اعلام ميشود »تبهکاران گرامي! همانطور که ميبينيد مسائل مهمتري داريم، وقت به خير!« بدون شک مسائلي مانند انتخابات، برجام، نحوه مواجهه با غرب، مصائب مردم مظلوم يمن وسوريه از اهميت بسيار بالايي برخوردارند و بايد بدانها به جديت پرداخته شود. حتما بايد کاري کنيم که آمريکا هيچ غلطي نتواند بکند ولي اين بدين معنا نيست که با سکوت خود بگذاريم شروران داخلي هر غلطي خواستند بکنند. آري، انبار موشکهاي دوربرد به دشمنان نشان داده ميشود –و بايد نشان داده شود- تا در فاصله ده هزار کيلومتري از ما حساب ببرند، اما آيا کسي نيست که شروراني را بترساند که به خاطر يک تذکر لساني از طرف يک جوان مظلوم ناهي از منکر، از همان ابتدا مثل آب خوردن، قمه را بر شاهرگ او فرود ميآورند؟ آيا ننگ آور نيست که در يک کشور اسلامي طبق آمار اعلام شده در تلويزيون، تاکنون هشتاد ناهي از منکر به شهادت رسيده و صدها نفر مجروح شدهاند؟ من نميدانم تعداد »جنگل بانان« در اين کشور چند نفر است ولي هر چه هست تعداد »جنگل بينان« -يعني کساني که جامعه ايران را مثل جنگل تلقي ميکنند- و از قمه کشي و ربايش و تهديد و تجاوز و جرمهاي ديگر ابايي ندارند کم شمار نيست. به سبب جمعيت رو به رشد »جنگل بينان« است که اگر آينه دو خودرو، کمي با شدت به هم برخورد کند، پياده شدن از خودرو با قمه منظره نادري در تهران نيست. مردم عادي به کنار، در کدام کشور جهان، شروران در مواجهه با پليس به جاي فرار، مکررا با قمه به مأموران مسلح حمله ميکنند؟ آيا اين پديدهها دليلي بر گسترش تعداد »جنگل بينان« نيست؟ در پايان ذکر چند نکته لازم است: ?. اينکه آمار جنايت و تجاوز در غرب بالا هست يا نيست هيچ دخلي به استدلال اين مقاله ندارد. بحث در شيوه مواجهه است. من مانند برخي معتقد نيستم که از غرب فقط بايد ايراد گرفت بلکه نکات مثبت غربيها را به تعبير شهيد مطهري بايد»تحسين« و »تقليد« کرد. انتقاد يکطرفه همواره نتيجه معکوس داده است؛ ضمن اينکه اساسا شبيه چنين روشي در کشورهاي شرقي مثل ژاپن هم اعمال ميشود. ?. اينکه عوامل ديگري هم در رشد جرم و جنايت در کشور دخيلند در اين نوشتار نفي نشده است. بحث در اساسيترين نقصي است که در مواجهه با تهديد جان و ناموس و امنيت مردم وجود دارد. ?. روشن است که مقصود اين نيست که همه دستگاهها وظيفه خود را در قبال تهديدکنندگان امنيت مردم درست انجام داده و ميدهند جز رسانه ملي، بلکه مراد آن است که اقدام جدي بايد توسط رسانه ملي آغاز شود. در اين صورت ساير دستگاهها به خاطر فشار افکار عمومي چارهاي جز همراهي کردن بيشتر و رفع اشکالات خود ندارند.
از دختر دبستاني روستايي فقط کفشهايش پيدا شده بود. چندي بعد جنازه خفه شده او پس از تعرض نيز يافت شد. متجاوز و قاتل که بود؟