زلزله طارم؛ زخم 30 سالهاي که هنوز تازه است
زلزله طارم؛ زخم 30 سالهاي که هنوز تازه است
1399/04/08
گروه گزارش:31 خرداد سال 69 سالروز تکرار قصه پرغصه زلزله 7.4 ريشتري در طارم است، شبي که با ترکيدن بغض زمين بيش از 1500 نفر صبح فردا را نديدند و 3000 زخمي هم يادگار آن روزها است، روزي که يادآوري آن هنوز هم داغ دل مردمان ديار زيتون را تازه ميکند. در اولين ساعت آخرين روزي که فصل بهار برچيده ميشد، زلزله نيز بساط تعداد بسياري از خانوادههاي شهرستان طارم را برچيد، زمين غريد، خاک لرزيد، شهر درهم کوفته شد، سقفها فرو ريخت، ديوارها شکست، سنگ و چوب و آهن، دست و پا و سر و سينه پيرزن و پيرمرد، نوزاد و نوپا را کوبيد.
گروه گزارش:31 خرداد سال 69 سالروز تکرار قصه پرغصه زلزله 7.4 ريشتري در طارم است، شبي که با ترکيدن بغض زمين بيش از 1500 نفر صبح فردا را نديدند و 3000 زخمي هم يادگار آن روزها است، روزي که يادآوري آن هنوز هم داغ دل مردمان ديار زيتون را تازه ميکند. در اولين ساعت آخرين روزي که فصل بهار برچيده ميشد، زلزله نيز بساط تعداد بسياري از خانوادههاي شهرستان طارم را برچيد، زمين غريد، خاک لرزيد، شهر درهم کوفته شد، سقفها فرو ريخت، ديوارها شکست، سنگ و چوب و آهن، دست و پا و سر و سينه پيرزن و پيرمرد، نوزاد و نوپا را کوبيد.
آن روز در شمالغرب ايران قلب گرم مردم به ناگه لرزيد و از اندوه و غم و تاريکي آغشته شد؛ آن روز زمين ناخودآگاه خشم پرهياهويش را با غرشي خشمگين و تلخ به جهان بيرون جاري ساخت و قلب ايران تکهتکه شد و مردمانش شب را در ظلمت سايه غم سحر کردند. در آن روز تلخ، مردم شهرستان طارم همانند ساير هموطنان به تماشاي بازي تيمهاي برزيل و اسکاتلند در چارچوب رقابتهاي جامجهاني فوتبال 1990 ايتاليا) نشسته بودند.
بازي بدون گل سپري ميشد که زمينلرزه 7.3 ريشتري بازي را براي طارميها ناتمام گذاشت و آنها نتوانستند گل برتري برزيل در دقيقه 80 را ببينند و خيليها آخرين جامجهاني عمرشان را تماشا کردند. بازي که تمام شد هواداران ايراني فوتبال برزيل، غمگينترين هواداران فوتبال جهان بودند، زيرا در اين حادثه دلخراش 40 هزار نفر در رودبار و طارم جان خود را از دست دادند.
زلزله طارم که از طريق گسل رودبار ايجاد شده است، محدودهاي به وسعت 60 هزار کيلومترمربع را ميلرزاند تا جايي که ساکنان تهران، تبريز و اصفهان، لرزش را حس ميکنند. زلزله به قدري شديد است که تا شعاع 100کيلومتري از کانون زلزله، همه چيز ويران ميشود، 50 پسلرزه در عرض سه ساعت، امکان کمک کردن را از بين ميبرد و حتي بر ميزان تلفات افزوده ميشود.
ريزش سنگ، جادهها را ميبندد و در چند منطقه، لغزش زمين چند روستا را با ساکنانش زير خاک دفن ميکند. در پي اين زمينلرزه علاوه بر آنکه حدود 35 هزار نفر از هموطنانمان جان خود را از دست دادند. بيش از 200 هزار واحد مسکوني تخريب شد و خسارات فراواني به تأسيسات و اماکن عمومي در استانهاي گيلان و زنجان وارد آمد و حدود 500 هزار نفر بيخانمان شدند.
اين زلزله در ليست مرگبارترين 10 زلزله جهان طي صد سال گذشته قرار گرفته است که شهرهاي رودبار، منجيل، لوشان و 700 روستاي اطراف را به نابودي کشاند؛ به 300 روستاي ديگر خسارت عمده وارد کرد و چهار روستا با همه ساکنانش در دل خاک مدفون شد.
در اين زلزله مهيب که جنبش ويرانگر زمين و غفلت از آمادگي در برابر اين پديده طبيعي چنان زخمي به چهره شهرستان زد که هنوز هم آلام و دردهاي عميق ناشي از آن پس از سالها بر قلب و روح بازماندگان آن فاجعه غمبار بر پيکره مردمان اين خطه باقي است. يکصد هزار خانه خشتي و گلي با خاک يکسان شد تا جايي که خسارت حاصله از اين زمينلرزه 200 ميليارد دلار برآورد شد.زلزله؛ کلمهاي که اين روزها مدام شاهد شنيدن اخبار آن از نقاط مختلف کشور هستيم شايد حتي به زبان آوردنش براي خيليها وحشتناک باشد، کابوسي که اگر به واقعيت تبدبل شود قطعا يادگاريها و ويرانيهاي جانسوزي از خود بر جاي خواهد گذاشت. زلزله واژهاي است مملو از صداي فرياد مادري که در پي يافتن فرزند خونآلود زير آوار ماندهاش تکاپو و تمنا ميکند. زلزله مملو است از نوعروسان و دامادهايي که با چشمهاي باراني و قلبهاي شکسته در زير خروارها خاک به دنبال حجله عروسيشان ميگردند.همه ما قطعا در زندگي خود تجربه حداقل يکبار زلزله خفيف را داشتهايم، زلزلههايي که گاهي به اسباب خنده خيلي از ما تبديل فراهم ميشود و از شلوغي پمپ بنزينهايش جوک ميسازيم و از اضطرابهاي کوچکمان خاطره، اما امان از روزي که زلزله شديد و شديدتر شود؛ آن لحظه ديگر خنده و لذتي در ميان نيست، بلکه ترس وجودمان را فرا گرفته و آوارهايي که يک روز سقف خانهاي پر محبت را ساخته بود و حالا ديگر سقف را روي سرشان خراب کرده است. زلزله کلمهاي است که بيشتر از پنج حرف ندارد اما همين کلمه تن شهرهاي بسياري را زخمي کرده، زخمي که تا اعماق جانها نيز نفوذ و داغ بسياري از فرزندان را به دل مادران گذاشته است.
آري زلزله ميهمان ناخواندهاي است که راضي به ميزبانياش نبوديم اما اگر اين مهمان سرزده به سراغمان آمد بايد آمادگي لازم را داشته باشيم. در کنار همه توصيههايي که براي چنين مواقعي توسط کارشناسان و مسئولان به مردم ارائه ميشود موضوعي که بايد به جد به آن توجه شود، موضوع مقاومسازي و نوسازي مسکن بهويژه در نقاط روستايي است، زيرا تجربه زلزله در نقاط مختلف کشورمان گواه اين ادعا است که مسکنهاي روستايي و خشتي مقاومت کمي در برابر زلزله داشته و اغلب طعمه خشم زمين ميشوند لذا در کنار مسئولان که وظيفه تسهيل در دريافت تسهيلات مقاومسازي مسکن را بر عهده دارند مردم نيز بايد به اين موضوع توجه ويژه داشته و از تسهيلات ارائه شده که اغلب کمبهره نيز هستند، استفاده کنند.به گزارش عصر آذربايجان به نقل از ايسنا،زلزله دردي نيست که تنها با صدقه علاج شود، زمين از ضرورياتش لرزيدن است. تدبير و عقل حکم ميکند که بايد براي چنين روزي آماده باشيم و رها کردن امور به خواست باريتعالي توصيه دين نيست به قول مولانا: خواجه چون بيلي به دست بنده داد، بي سخن معلوم شد او را مراد / عقل و تدبير همان بيل خواجه هستي است
منبع :