گروه اجتماعي: علي يک فارغ التحصيل دانشگاهي ميگويد که به دليل پيدا نکردن شغل متناسب با رشته تحصيلي و عدم نياز قهوه خانه داري به سرمايه خاص، اين شغل را به عنوان حرفه خود انتخاب کرده است تا صاحب کنج دنج شود. قهوهخانه ديروز يک حرفه بود تا شغل؛ صاحب آن مدتها زير دست استاد شاگردي ميکرد و فوت و فن هاي اين حرفه و ضوابط اخلاقي و حرفه اي را فرا مي گرفت و صاحب قهوه خانه ميشد؛ اما قهوهخانه امروزه تبديل به شغلي شده است که در آن افراد بدون آموزش و مهارت، صاحب کنج دنج ميشوند. ورود افراد گروه سني خاص به قهوه خانه هاي قديمي، يک تابوي عرفي و فرهنگي بود و نوعي نگاه سنگين اجتماعي به چنين افرادي ميشد، افراد مسن حاضر در قهوه خانه به طور اتوماتيک وارد کارکرد امر به معروف و نهي از منکر ميشدند و گروه هاي سني پايين را آمرانه و تحکم آميز از حضور در چنين اماکني بر حذر ميداشتند. قهوه خانه در گذر زمان دست خوش تغييرات وسيع اجتماعي و فرهنگي شد؛ به گونه اي که اين مراکز از وظيفه اصلي خود که انتظام روابط اجتماعي، باورهاي جمعي و بقاي ارزشهاي فرهنگي ايراني ـ اسلامي است، فاصله گرفته و امروز به مرکز فساد تبديل شده و ديگر اثري از نقالي و ترويج فرهنگ سنتي و دستاوردهاي ادبي و هنري گذشتگان در آن نيست. بيکاري، نبود اماکن تفريحي و سرگرمي در سطح شهرها، فقدان نظارت والدين بر فعاليتهاي فراغتي و سرگرميها و از همه مهمتراحساس رهاشدگي فرزندان از عوامل بسترساز گرايش به قهوه خانه است؛ قطعا اين گرايش فزاينده به قهوهخانهها که مولود شرايط اقتصادي و فرهنگي خاصي است خطرناک و نگران کننده است و نبايد ناديده گرفته شود. ناگفته پيداست وضعيت اسفبار قهوه خانه هاي کنوني (پاتوق اراذل و او باش و مواد فروشان)، افزايش مصرف کننده هاي کم سن و سال قليان، رشد قارچ گونه قليان سراهاي بدون مجوز در استان اردبيل، مصداقي از ولنگاري فرهنگي و اقتصادي و ضعف نظارت دستگاههاي متولي است؛ جداي از پيامدهاي وحشتناک و هزاران امراض خطرناک و کشنده قليان که ارمغان اين پديده شوم است، آثار سوء فرهنگي و اجتماعي آن نگران کننده تر است و دودش به چشم همه خواهد رفت. علي يکي از صدها قهوهخانهدار اردبيلي که خود براي فرار از بيکاري به اين شغل روي آورده، مي گويد: علاقه زيادي به ادبيات داشتم اين رشته را براي تحصيل در دانشگاه انتخاب کردم اما بعد از پايان مقطع کارشناسي و ازدواج و بيکاري، به پيشنهاد يکي از دوستان وارد اين شغل شديم؛ چون اين کار نياز به سرمايه آنچناني نداشت؛ يک مغازه اجاره کرديم و حالا هم از درآمدم راضي هستم. وي با اظهار تاسف از اينکه بيشتر مشتريانش جوانان هستند و اين روزها افراد سالخورده کمتر به قهوه خانه ها مراجعه مي کنند، ميگويد: دليل اصلي حضور جوانان در قهوه خانههاي اردبيل بيکاري است؛ خيلي از جوانان به صورت دسته جمعي به اينجا ميآيند و ساعتها با هم به گپ و گفت مي نشينند که همه اينها حکايت از بيکاري آنها دارد. او در کنار بيکاري به نبود اماکن تفريحي نيز اشاره مي کند و ميگويد: ورزش تنها سرگرمي بيشتر جوانان اردبيلي است؛ اما کرايههاي نجومي براي يک و نيم ساعت ورزش در سالن هاي ورزشي اردبيل، جوانان را از تنها سرگرميشان هم محروم کرده است؛ جواناني که هيچ درآمدي ندارند و براي فرار از بيکاري و گرفتار نشدن در دام اعتياد به ورزش روي ميآورند. داود عبدالهي جامعه شناس و مدرس دانشگاه هاي اردبيل معتقد است: بي ترديد توسعه فزاينده و لجام گسيخته قهوه خانه ها در سالهاي اخير و در سطح شهرها به موضوع کهنه شده فقدان مديريت فرهنگي- اجتماعي و توليت آن بر مي گردد؛ از چند زاويه مهم مي توان به اين امر نگاه کرد. اول اينکه شکل کيري آسيب گونه قهوه خانه مولود شرايط اجتماعي خاصي است که بدون توجه به آن نمي توان تحليل درستي ارائه کرد. وي ميگويد: در شرايطي که امکان ديالوگهاي دوطرفه و عرصه اي براي گفتگوي آزاد عمومي مهيا نباشد خواه ناخواه گفتگوها زيرزميني و قهوه خانه اي مي شود به دليل اينکه در قهوه خانه افرادي با درد و ذائقه مشترک کنار هم مي آيند و در مورد دغدغه هاي مشترک خود گفتگو مي_کنند يعني قهوه خانه بيش از انکه کارکرد مصرف چاي و قهوه و قليان داشته باشد کارکردهاي اجتماعي و فرهنگي و حتي سياسي دارد اين عرصه در غياب بسترهاي اجتماعي مناسب و گردش آزادانه اطلاعات و نقد عملکرد مسئولين شهري شکل مي گيرد و به عرصه اي عاري از نظارت دستگاه هاي ناظر تبديل مي شود از اين رو توجه به موارد فوق مي تواند نقش کاهنده اي بر روند روبه تزايد اقبال عمومي به اين فضاها باشد. اين استاد دانشگاه ادامه ميدهد: معتقدم بايد به لحاظ کارکردي بين قهوه خانه هاي قديمي و امروزي تفاوت ماهوي قائل شد گر چه نکات مشترکي هم مي توان بين اين دو مشاهده کرد، از وجوه مميزه اقبال به قهوه خانه هاي امروزي در سطح شهر، ترکيب سني و جنسي جمعيتي است که به اين مکان مراجعه مي کنند در حالي که سابق بر اين و يکي دو دهه پيش اغلب افراد مسن و بيشتر مردها به اين مکان ها رفت و امد داشتند و قهوه خانه بيشتر کارکرد گذران اوقات فراغت براي طيف سني و صنفي خاص داشت همچنين متولي قهوه خانه ها نيز افراد دنيا ديده بودند و سالها در چنين پاتوق هايي، خود دود قليان ديده و چشيده بودند افراد خودساخته اي که کوچک و بزرگ و احترام مي دانستند و خود اهل ديانت و فرهنگ و دلسوز جامعه بودند؛ قهوه خانه ها کارکرد جامعه پذيري صنفي و شغلي داشتند به عبارت ديگر اغلب صنوف اجتماعي براي خود قهوه خانه هاي خاصي داشتند و در آنجا به تبادل افکار و گفتگوهاي صنفي و شغلي و طرح مسائل حرفه اي و گاهي اجتماعي و سياسي جامعه مي پرداختند همچنين اين قهوه خانه ها کارکرد مهم اموزش هويت ديني و ملي را نيز داشتند ؛ پرده خواني، شاهنامه و ذکر مصائب و رشادت هاي بزرگان ديني و همچنين تقويت باورهاي اعتقادي افرادي که در اين مکان ها دور هم جمع مي شدند نقل غالب محافل قهوه خانه اي بود. عبدالهي مي گويد: متاسفانه امروز اين مکان ها پاتوق نوجوانان، دانش آموزو دانشجويان اعم از دختران و پسران شده است گاهي صاحبان قهوه خانه ها افراد نوجواني هستند که يا از بد حادثه به اين شغل روي اورده اند و يا اينکه اگاهانه انتخاب کرده اند در اين مکان ها تقريبا فضاي نسبتا ازادي براي افراد و اقشار و طبقات اجتماعي حاضر فراهم مي شود که پتانسيل اسيب زايي و اسيب پذيري بالايي دارند در اين پاتوق هاي شهري گاهي تجارب و گفتگوهايي رد و بدل و طرح مي شوند که به لحاظ سني و جنسي قويا خطرناک هستند. اين جامعه شناس اردبيلي معتقد است: نوع مواد مورد مصرف در چاق کردن قليان (نوع تنباکوي مصرفي و مواد مورد استفاده در خيساندن آنها که داراي ترکيبات شيميايي اعتياداور هستند) مايه نگراني است در حالي که در قهوه خانه قديمي ورود افراد گروه سني خاص (مثلا زير 30 سال) يک تابوي عرفي و فرهنگي بود و نوعي نگاه سنگين اجتماعي به چنين افرادي مي شد به زبان ديگر افراد مسن حاضر در قهوه خانه بطور اتوماتيک وارد کارکرد امر به معروف و نهي از منکر داشتند و اين گروه هاي سني پايين را آمرانه و تحکم اميز از حضور در چنين اماکني بر حذر مي داشتند. مدرس دانشگاه هاي اردبيل معتقد است: فقدان نظارت والدين بر فعاليت هاي فراغتي و سرگرمي هاي فرزندان و در نتيجه احساس رهاشدگي فرزندان، فقدان اماکن تفريحي و سرگرمي در سطح شهرها همچنين پايين بودن نرخ اشتغال افراد از عوامل بستر ساز گرايش به قهوه خانه است. قطعا اين گرايش فزاينده خطرناک و نگران کننده است لذا بايد براي اوقات فراغت دانش اموزان، دانشجويان، دختران و پسران نه فکر موضعي و موقتي بلکه برنامه ريزي بلند مدت داشت بالاخره بخشي از اقبال به قهوه خانه ها به نبود مراکز ورزشي و تفريحي و عرصه هاي بانشاط در سطح شهر بر مي گردد. عبداللهي تاکيد ميکند: دستگاه هاي فرهنگي استان و شهر بايد در ايجاد نشاط اجتماعي واقعي براي افراد و اقشار و طبقات شهري اقدامات جدي به عمل آورند علاوه بر اين حمايت از طرح هاي خود اشتغالي و سرمايه گذاري در سطح استان مي تواند در اين زمينه کمک موثري بکند چرا که اغلب مديران و صاحبان اين قهوه خانه ها افراد بيکار و شکست خورده اقتصادي هستند که به خاطر ورشکستگي و در نتيجه بيکاري به اتلاف وقت در اين مکان ها مي پردازند . به هرحال همانطور که اشاره شد روند موجود مولود شرايط اقتصادي و فرهنگي خاصي است که نبايد ناديده گرفته شود. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، به هرحال قهوه خانه ديروز يک حرفه بود تا شغل؛ به اين معنا که صاحب آن مدتها زير دست استاد شاگردي مي کرد و فوت و فن هاي اين حرفه و ضوابط اخلاقي و حرفه اي را فرا مي گرفت و بعد به ايجاد آن اقدام مي کرد اما امروزه تبديل به شغل شده است که در آن افراد بدون اموزش و مهارت و طي مراحل شاگردي صاحب قهوه خانه مي شوند؛ بايد اتحاديه و صنف قهوه خانه داران شهر براي مديريت قهوه خانه ها دوره هاي اموزشي حرفه اي بويژه در زمينه الزامات اخلاق حرفه اي را اموزش دهند چون به دليل نبود اشنايي صاحبان اين مکان ها با ضوابط اخلاق حرفه اي، اسيب هاي عديده اي در کمين افرادي که به اين مکان ها رفت و امد دارند، وجود دارد. آيا فساد سازمان يافته در قهوهخانههاي اردبيل در جريان است؟
علي يک فارغ التحصيل دانشگاهي ميگويد که به دليل پيدا نکردن شغل متناسب با رشته تحصيلي و عدم نياز قهوه خانه داري به سرمايه خاص، اين شغل را به عنوان حرفه خود انتخاب کرده است تا صاحب کنج دنج شود.