آيا نسخه اصلي برجام مُرده است
آيا نسخه اصلي برجام مُرده است
1400/08/16
گروه سياسي: از منظر دولت رئيسي، لغو جزئيِ تحريمها عليه ايران، به مراتب بدتر از وضعيت کنوني است. اين مساله مخصوصا وقتي با چشم انداز تغيير احتمالي دولت در آمريکا در سه سال آينده همراه شود، رنگ و بوي جديتري را براي دولت ايران به خود ميگيرد.
گروه سياسي: از منظر دولت رئيسي، لغو جزئيِ تحريمها عليه ايران، به مراتب بدتر از وضعيت کنوني است. اين مساله مخصوصا وقتي با چشم انداز تغيير احتمالي دولت در آمريکا در سه سال آينده همراه شود، رنگ و بوي جديتري را براي دولت ايران به خود ميگيرد.
"انديشکده کوئينسي" در گزارشي، به تحولات جاري در چهارچوب معادله هستهاي ايران و تلاشها جهت احياي برجام پرداخته و به طور خاص با رصد و تحليل تحولات داخلي و بين المللي مرتبط با مواضع ايران و آمريکا در مورد معادله برجام سعي داشته به اين سوال پاسخ دهد که آيا توافق برجام، امکانِ احيا شدن را دارد يا خير؟ انديشکده کوئينسي در اين رابطه مينويسد: «بسياري از افکار عمومي و ناظران و تحليلگران به طرح اين سوال ميپردازند که آيا نسخه اصلي و اوليه توافق برجام (توافقي که در سال 2015 ميلادي منعقد شد)، به معناي واقعي کلمه مُرده و از قابليت احيا برخوردار نيست؟ مشکلات و چالشهاي فراوانِ احياي توافق مذکور، جهت پاسخ به اين سوال، بينشها و ديدگاههاي خوبي را ارائه ميکنند.
جو بايدن از زمان حضور در قدرت، احياي توافق برجام را از اولويتهاي اساسي خود تعريف کرده است. با اين حال، تحولات و رويدادهاي عيني نشان ميدهند که اساسا دولت وي يکچنين اولويتي را براي خود قائل نيست. ايران و آمريکا در مدت اخير، تاکيد داشته اند که پنجره فرصت براي طرف مقابل در حالِ بسته شدن است.
در شرايط کنوني، بسياري از ديناميسمهاي مرتبط با مساله هستهاي ايران تا حد زيادي تغيير کرده اند امري که عملا مشوقها و محرکهاي بازگشت تهران و واشنگتن به ميز مذاکره را نيز تا حد زيادي تقليل داده است. حتي اگر ايران و آمريکا به ميز مذاکرات بازگردند، سوالي که مطرح ميشود اين است: آيا آنها ميتوانند به پيشرفتي دست يابند؟
آيا حضور در مذاکرات براي آنها ارزشمند خواهد بود و ميتواند حامل منافعي باشد؟ در شرايطي که ايران به شدت برنامه اتمي خود را به سمت پيشرفت هدايت ميکند و تحريمهاي گسترده آمريکا نيز بر اقتصاد و تجارت ايران آسيب وارد ميکنند، چشم انداز حصول يک توافق جديد تا حد زيادي دور به نظر ميرسد. حتي بازگشت ايران و آمريکا به ميز مذاکرات نيز با چالشهاي فراواني رو به رو خواهد بود. نبايد فراموش کرد که دو طرف به صورت غيرمستقيم شش دور مذاکرات را در وين انجام دادند و اين مذاکرات براي مدتي است که معلق مانده و حتي در دوره انجام مذاکرات نيز هيچ پيش نويس يا متني جهت توافق، طراحي و عملياتي نشد. در اين راستا، بايد اين سوال را پرسيد که دقيقا چه چيزي در جريان است؟ آنچه واضح است اين نکته ميباشد که اساسا اينطور به نظر ميرسد که توافق اصلي و اوليه برجام تا حد زيادي مُرده است و اقدامات ايران و آمريکا نيز معطوف به توافقي جديد در پوشش توافق قديمي است.
در واقع دو دولت جديد ايران و آمريکا (دولت رئيسي در ايران و دولت بايدن در آمريکا) سعي دارند تا متناسب با واقعيتهايي که با آنها رو به رو هستند، در اولين سال حضور خود در قدرت، به توافقي جديد دست يابند. هر دو دولت با دستورکارهاي داخليِ متفاوتي در مقايسه با دو دولتي که در سال 2015 ميلادي توافق برجام را مذاکره کرده و امضا کردند نيز رو به رو هستند.
از سويي، بُعد بين الملليِ توافق برجام نيز در مقايسه با سال 2015 تا حد زيادي تغيير کرده است. آنچه در اين ميان مطرح نيست دستيابي به يک توافق "طولانيتر و گسترده تر" است (مسالهاي که خواسته دولت بايدن است). دولت بايدن از اين طريق اميد داشت تا بر برنامه موشکي و همچنين نفوذ منطقهاي ايران نيز محدوديتهايي را وضع کند. با اين حال تهران حتي حاضر نيست به اين خواسته واشنگتن گوش دهد.
از اين رو، بايد توافق برجام را در چهارچوب و از منظري جديد ديد و ارزيابي کرد. از منظر دولت بايدن، مزيتهاي سياسيِ دستيابي به توافقي جديد تا حد زيادي کاهش يافته است. بايدن اخيرا فرمان خروج نظاميان آمريکايي از افغانستان را داده و تاکيدات وي مبني بر انعقاد توافق با ايران، جداي از اينکه با حمايت طيفهاي گستردهاي از حزب دموکرات همراه است با اين حال، با مخالفتهاي شديدِ حزب جمهوريخواه عليه رويکرد به اصطلاح نرم و انعطاف پذير او (بايدن) در مورد ايران و مساله هستهاي اين کشور نيز همراه است. از اين منظر، دستيابي به توافقي جديد با ايران براي بايدن، ميتواند هزينههاي سياسي سنگيني را براي دولت بايدن در بحبوحه انتخابات ميان دورهاي آمريکا (سال 2022 داشته باشد.
از منظر دولت رئيسي، لغو جزئي تحريمها عليه ايران، به مراتب بدتر از وضعيت کنوني است. اين مساله مخصوصا وقتي با چشم انداز احتمالي تغيير دولت در آمريکا در سه سال آينده همراه شود، رنگ و بوي جدي تري را براي دولت ايران به خود ميگيرد (امکان دارد دولتي جديد ظرف سه سال آينده در آمريکا سر کار آيد و ايران بار ديگر شاهد اوج گيري تحريمها عليه خود باشد).
از سويي، لغو موقت تحريمها عليه ايران نيز تا حد زيادي اقتصاد اين کشور را بي ثبات خواهد کرد. نبايد فراموش کرد که ايران در سالهاي اخير و در چهارچوب کارزار فشار حداکثري دولت ترامپ، زندگي با تحريمها را به خوبي فراگرفته و با آن سازگار شده است. اقتصاد اين کشور نيز در سال جاري تا شش درصد رشد داشته است.
اکنون ايران کمتر از قبل به نفت وابسته است و بيش از همه با همسايگان و همچنين کشورهاي برجسته محور شرق ارتباط تجاري دارد. در اين راستا شاهد بوديم که نخستين سفر خارجي ابراهيم رئيسي به منطقه آسياي مرکزي بود. سفري که به تاجيکستان و جهت شرکت در نشست سازمان همکاريهاي شانگهاي انجام شد. نشستي که در آن، با عضويت دائم ايران در سازمان مذکور موافقت شد. امري که در نوع خود ميتواند تا حد زيادي روند معادلات را به نفع ايران تغيير دهد. ايران پيشتر بر غرب و مزاياي فناروي آن تکيه داشت با اين حال اکنون به بلوک شرق و کشورهايي نظير چين، هند و روسيه و همچنين بازارهاي گسترده آنها چشم دوخته است. جداي از اينها تهران به خوبي درک کرده که اين دسته از کشورها در بحث فناوري نيز جز قدرتهاي نوظهور جهان هستند و ميتوان به آنها تکيه کرد. اضافه بر اين، ايران اعتماد کمي به اين مساله دارد که بازگشت به توافق برجام موجب ميشود تا کسب و کارهاي بين المللي، به ايران و همکاري با آن بازگردند. حتي در ذيل توافق اصلي برجام، ايران نتوانست لغو اساسي تحريمها عليه خود را تجربه کند و آن گشايش اقتصادي را که انتظار آن را داشت شاهد باشد. اين مرتبه حتي بانکها و کسب و کارهاي بين المللي نيز اين مساله را شفاف بيان کرده اند که نميتوانند با ايران همکاري چنداني داشته باشند، زيرا چشم انداز بازگشت مجدد تحريمها عليه ايران وجود دارد و اين مساله کاملا براي آنها نامناسب و خطرزا است.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از فرارو، دولت رئيسي شرايط در محيط بين المللي را نيز تا حد زيادي به نفع ايران ميبيند. خروج نيروهاي آمريکايي از منطقه و تنش زداييهاي ايران با کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس، عملا فضاي مناسبي را براي بهره برداري تهران فراهم کرده اند و اشتياق ايران به انعقاد توافق با غرب در مورد مساله هستهاي ايران را از بين برده اند.
با اين حال، دولت بايدن در شرايطي که عمده تمرکز و توجه خود را معطوف به چين کرده، هيچ گزينهاي را بهتر از ديپلماسي و انعقاد توافقي جديد با ايران نميبيند.
بدون ترديد هرگونه تنش آفريني از سوي واشنگتن در منطقه خاورميانه، آن را در بحبوحه رقابت هايش با چين تضعيف خواهد کرد و ميتواند تبعات ناگواري را براي واشنگتن و منافع ملي آن به دنبال داشته باشد. مسالهاي که ايران به آن واقف است و سعي دارد تا جاي ممکن از آن در راستاي منافع خود بهره برداري کند.
منبع :