سرويس سياسي: رأي به اصلح در انتخابات موقعي تکليف است که در آن انتخابات، رقابت ميان يک فرد »اصلح« و چندين فرد »صالح« باشد. در اينجا بايد به آن فرد اصلح به عنوان تکليف رأي داد. اين نوع تکليفگرايي، مانند عمل به تکليف در انتخاب مرجع تقليد است. در سالهاي گذشته و در آستانه هر انتخاباتي يکي از موضوعات مطرح در جامعه و خصوصاً ميان نيروهاي انقلابي و حزباللهي، اين بوده که در انتخابات، بايد به دنبال نتيجه مطلوب بود، يا اينکه ما به تکليف عمل خواهيم کرد و کاري به نتيجه آن نداريم. اين ذهنيت و سؤال، ريشه در برداشتها از آن جمله معروف حضرت امام(ره) دارد که فرمودند: » ما مأمور به تکليف هستيم و کاري به نتيجه نداريم.« عدهاي از نيروهاي ارزشي در انتخابات پيشين، اينگونه اظهارنظر و عمل کرده که ما در انتخابات بايد به دنبال انجام تکليف باشيم و کاري به نتيجه آن نداريم. اين نيروها بر مبناي اين ديدگاه، تکليفگرايي در انتخابات را، »رأي به اصلح« دانسته و ميگويند، ما در انتخابات وظيفه داريم که به اصلح رأي دهيم، هرچند آن اصلح رأي نياورد.صاحبان اين ديدگاه، با معيارهاي خود بر اساس آموزههاي ديني به يک فرد اصلح رسيده، رأي دادن به آن فرد را موجب کفايت از عمل به تکليف در انتخابات دانسته، نتيجه آن انتخابات را، فرع بر اين تکليف قلمداد مينمايند. بر اساس اين ديدگاه، نتيجهگرايي از تکليفگرايي منفک شده براي رسيدن به آن برنامهريزيهاي جدي و دقيق همراه با واقعبيني صورت نميگيرد. آيا اين نگاه درست است؟ آيا وقتي حضرت امام(ره) فرمودند ما مأمور به تکليف هستيم و کاري به نتيجه نداريم منظورشان همين چيزي بود که اکنون عدهاي از پيروان امام و رهبري و نيروهاي انقلابي در انتخابات برداشت ميکنند؟ به نظر ميرسد بايد اولاً، در فهم کلام امام(ره) دقت بيشتري داشت و ثانياً، در مصداقيابي براي کلام آن عزيز سفر کرده و مشخص کردن مصداق تکليف دقت نمود. به طور قطع کلام آن بزرگ مصلح دوران و رهبر بزرگترين انقلاب ديني در عصر غيبت کلامي برگرفته از آموزههاي اسلام ناب محمدي(ص) است و هيچ خدشهاي بر آن وارد نيست. خدشهها بر برخي از برداشتها از اين کلام وارد است. حضرت امام (ره)، مبارزه با ظلم و ظالم را، يک تکليف شرعي دانسته، بر همين اساس مبارزه با امريکاي ستمگر را، تکليف هر مسلمان ميدانستند. ايشان در اين مسير در پاسخ به کساني که گفتند امريکا يک قدرت است و نميتوان آن را از پاي درآورد و به نتيجه رسيد، بر روي عمل به تکليف تأکيد داشته و نتيجه نگرفتن در کوتاه مدت را، دليل بر عمل نکردن به تکليف و دست کشيدن از مبارزه با امريکا نميدانستند. امام(ره) تلاش به برپايي حکومت اسلامي را، يک تکليف در عصر غيبت دانسته، به نتيجه نرسيدن در برپايي حکومت ديني در کوتاه مدت را، دليلي بر تلاش نکردن در اين مسير نميدانستند. حضرت امام خميني(ره) با چنين نگاهي به تکليف، براي رسيدن به نتيجه هم برنامهريزي کرده، هرچند اين برنامهها و تلاشها براي حصول نتيجه، به سالها زمان نياز داشت و دارد. به عنوان مثال حضرت امام(ره)، براي برپايي حکومت اسلامي در سال 1342 قيام کرد و مبارزات گستردهاي را شروع و ساماندهي نمود. در آن سالها عدهاي اين مبارزات را بيفايده دانسته و نفي ميکردند، لکن امام راحل با برنامهريزيهاي دقيق پس از 15 سال، موفق شد با کمک ملت ايران و در پرتو نصرت الهي، رژيم پهلوي را ساقط و نظام مقدس جمهوري اسلامي را در ايران بنيان نهد. همچنين مبارزه با امريکا به عنوان يک تکليف مورد توجه جدي امام راحل بود و ايشان با برنامهريزي دقيق اين مبارزات را رهبري نمود. اکنون نتايج مبارزات عليه امريکا در جهان آشکار شده، شيطان بزرگ در حال فرو ريختن است. بنابراين، در ديدگاه امام خميني(ره) نتيجهگرايي از تکليفگرايي جدا نيست و هر انسان مکلف تکليف را با دقت و برنامهريزي انجام ميدهد هرچند در کوتاهمدت به نتيجه دلخواه نرسد. بر اساس آنچه گفته شد، در انتخابات نتيجهگرايي از تکليفگرايي جدا نميباشد. براي رسيدن به آن نتيجه، بايد با نگاهي واقعبينانه برنامهريزي کرد و تلاش نمود اما مهمترين نکته در موضوع تکليفگرايي يا نتيجهگرايي در انتخابات تعيين مصداق تکليف است. اين سؤال را بايد به درستي پاسخ داد که، عمل به تکليف در انتخابات يعني چه؟ به طور قطع بايد در انتخابات به تکليف عمل کرد؛ تکليفي که در آن، نتيجه هم لحاظ شده، براي تحقق آن بايد برنامهريزي و تلاش نمود. به نظر ميرسد که اشتباه بزرگ برخي در اين موضوع، مصداقيابي براي تکليف است. آيا »رأي به اصلح« مصداق عمل به تکليف است؟ آيا با رأي به اصلح، تکليف از دوش برداشته ميشود هرچند آن اصلح هم رأي نياورد؟ به نظر ميرسد براي پاسخ به اين قبيل سؤالات و پذيرش يا رد آن، بايد دقت نمود. نگارنده معتقد است، رأي به اصلح در انتخابات، موقعي تکليف است که در آن انتخابات، رقابت ميان يک فرد »اصلح« و چندين فرد »صالح« باشد. در اينجا بايد به آن فرد اصلح به عنوان تکليف رأي داد. اين نوع تکليفگرايي مانند عمل به تکليف در انتخاب مرجع تقليد است که بايد از ميان چندين مرجع تقليد، به اعلم رجوع کرد و آن را برگزيد. اما اگر در انتخابات، صحنه رقابت بين يک فرد اصلح و چندين فرد صالح نباشد، بلکه آن صحنه صحنه رقابت بين دو جريان انقلابي و غيرانقلابي باشد، در چنين انتخاباتي تکليف چيست؟ به طور قطع در چنين انتخاباتي، ميتوان گفت، تکليف پيروز نمودن جريان انقلابي است. بايد براي عمل به اين تکليف، از واقعيت برآورد درستي داشت و بر اساس نگاهي واقعبينانه، براي پيروز کردن جريان انقلابي، برنامهريزي کرد. به طور قطع در شرايطي که جريان غيرانقلابي به صورت جبههاي عمل مينمايد و تمام ظرفيتهاي خود را منسجم ميسازد، جريان انقلابي هم براي عمل به تکليف و رسيدن به نتيجه، بايد تمامي ظرفيتهاي خود را شناسايي کرده و به صورت منسجم عمل نمايد. بسيار روشن است که در چنين شرايطي در درون جريان انقلابي، مصداق »اصلح« به اقتضاي صحنه رقابت، بايد انتخاب گردد. در اين صحنه، اصلح آن است که بتواند جريان انقلابي را با برنامهريزهاي دقيق به نتيجه برساند. در اين صحنه و در اين شرايط، اصلح آن است که امکان رأي آوري بيشتري داشته باشد. پرواضح است که در اين صحنه، خطاي راهبردي آن است که جريان انقلابي، در عين حال که با جريان غيرانقلابي رقابت ميکند، به يک رقابت درون جرياني نيز روي آورد. اين خطاي راهبردي در جريان انقلابي، موقعي رخ مينمايد که بخشي از نيروهاي انقلابي، با ناديده انگاشتن واقعيات صحنه رقابت، با طرح بحث رأي به اصلح به عنوان عمل به تکليف، راه خود را از بخش ديگري که به فکر پيروزي جريان انقلابي در انتخابات است جدا نمايد. در اثبات خطا بودن اين رويکرد، همين بس که گفته شود ما تکليف خود را رأي به اصلح دانسته کاري به نتيجه گرفتن نداريم. معني اين حرف، آن است که اگر عمل ما با تصور عمل به تکليف زمينه پيروزي جريان غيرانقلابي را هم فراهم سازد، خيلي مهم نيست. مهم آن است که ما به تکليف خود عمل کنيم. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، در سال 1392 و در فضايي که چنين بحثهايي در ميان نيروهاي ارزشي و انقلابي به صورت جدي مطرح بود، رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار دانشجويان و در پاسخ به سؤالي در همين خصوص مبني بر اينکه، »رابطه تکليف مداري يا دنبال نتيجه بودن چيست؟«، با اشاره به جمله معروف امام خميني(ره) که ميفرمودند »ما به دنبال تکليف هستيم« فرمودند: »آيا اين جمله بدين معناست که امام با وجود آن سختيها و زحماتي که سالها متحمل شده بودند، دنبال نتيجه نبودند؟ قطعاً چنين چيزي صحيح نيست.« ايشان در ادامه افزودند: »تکليفگرايي صحيح آن است که انسان در راه رسيدن به نتيجه مطلوب بر اساس تکليف عمل و از کارهاي ضدتکليف و نامشروع پرهيز کند... انساني که براي رسيدن به نتيجه بر اساس تکليف عمل ميکند، اگر به نتيجه مطلوب هم نرسد، احساس پشيماني و خسارت نميکند.« ايشان در جمعبندي اين بحث مهم فرمودند: »تکليفگرايي هيچ منافاتي با دنبال نتيجه بودن ندارد.«
رأي به اصلح در انتخابات موقعي تکليف است که در آن انتخابات، رقابت ميان يک فرد »اصلح« و چندين فرد »صالح« باشد. در اينجا بايد به آن فرد اصلح به عنوان تکليف رأي داد. اين نوع تکليفگرايي، مانند عمل به تکليف در انتخاب مرجع تقليد است.