گروه اجتماعي: استرس ميتواند به شکلهاي مختلفي براي کودکان خردسال پيش بيايد. ممکن است حتي جا به جايي يا خارج کردن يک وسيله کوچک از اتاق وي، فرستادن کودک به مهد کودک، جا به جا کردن منزل يا هر چيز ديگري عامل ايجاد استرس در وي باشد. هيچ چيز نميتواند والدين را بيشتر از وقتي که فرزندشان دچار کابوس شبانه است نگران کند. کابوسهاي شبانه کودک هم ميتواند به علت رشد آگاهي کودک نسبت به محيط اطرافش باشد هم ناشي از تخيلات وي، که در اين سن بسيار قوي هستند. کابوس يک نوع رويا است که پاسخ احساسي و هيجاني کسي که خواب ديده را به همراه دارد. کابوس عموما دراواخر شب اتفاق ميافتدو علل متفاوتي دارد، در بين کودکان خردسال هم خيلي شايع است. کابوس کودک خردسال ميتواند به علت گوش دادن او به يک داستان ترسناک يا ديدن يک فيلم وحشتناک باشد که باعث اضطراب در وي شده است. اما غير از اينها ميتواند علل ديگري نيز وجود داشته باشد. مثل جدايي والدين از هم، تولد نوزاد ديگري در خانواده که براي کودک استرس فراواني به همراه داشته است يا حتي مسايل بسيار سادهتر مثل يک همبازي که کودک شما را اذيت ميکند يا نزديک شدن زمان ويزيت دکتر. اتفاقات خيلي کوچکتر مثل مشاهده يک سگ بزرگ در خيابان يا ترس از يک زنبور هنگام بازي، هم ميتواند موجب وحشت کودک و در نتيجه کابوس شبانه وي شود. استرس ميتواند به شکلهاي مختلفي براي کودکان خردسال پيش بيايد. ممکن است حتي جا به جايي يا خارج کردن يک وسيله کوچک از اتاق وي، فرستادن کودک به مهد کودک، جا به جا کردن منزل يا هر چيز ديگري عامل ايجاد استرس در وي باشد. کابوس شبانه پاسخي کاملا طبيعي است که وقتي کودک ميخواهد اندوختههاي ذهنش را مرتب کند، اتفاق ميافتد. ممکن است علت ترس کودکان را والدين نتوانند کشف کنند. کودک در دوران پيش از دبستان در مراحل اوليه کابوسهاي شبانه است. زيرا تصورات کودکان در اين دوره در اوج فعاليت است و دايره لغات آنها هم به آن اندازهاي گسترش پيدا کرده که بتوانند در باره آنچه در خواب ميبينند توضيح دهند. در حقيقت، خردسالان خوابهاي بد خود را تا چند روز بعد هم به خاطر دارند و هنوز تحت تاثير آن هستند. کابوس ها بر خلاف وحشت هاي شبانه مي_توانند هم براي کودکان و هم براي والدين آن_ها بسيار وحشت زا باشند و اغلب ناشي از احساس ناامني، اضطراب، ترس يا نگراني هستند. اين حالات، واکنش هاي شايع و طبيعي ترس، نسبت به روياهاي ترسناک هستند که معمولاً در حدود 3 سالگي آغاز مي شوند و اوج آن ها بين 4 تا 6 سالگي است. دختران تا حدي ديرتر از پسران به آن دچار مي_شوند. کابوس ها از جهات ديگري نيز با وحشت هاي شبانه تفاوت دارند. کودک ممکن است عرق کند، جيغ بکشد و نفس نفس بزند. در چنين حالتي مي توان سريعاً او را از خواب بيدار کرد. کودک معمولاً بعد از بيدار شدن، دست کم بخشي از خوابي را که ديده است، به ياد خواهد آورد. کابوس ها مي توانند در اثر بيماري، درد هيجان بيش از حد، ترس، اضطراب، برنامه هاي خشن تلويزيون و يا کم توجهي والدين نسبت به کودک ايجاد شود. با اين که معمولاً کودکان نمي توانند دقيقاً بگويند که چه چيزي آزارشان مي دهد، اما والدين مي توانند از روي رفتارها و گفتگوهايي که با آنان انجام مي دهند، سرنخ هايي به دست آورند. علت هر چه باشد، اين امر صحت دارد که کودکان مضطرب، نگران و يا کودکاني که احساس ناامني مي کنند، بيشتر کابوس ميبينند. *اقدامهايي که والدين ميتوانند انجام دهند کودکتان را آرام کنيد و به او اطمينان خاطر دهيد: معمولاً بيشترين کاري که والدين ميتوانند براي کودکاني که دچار کابوس ميشوند، انجام دهند اين است که او را بيدار و آرام کنند و به او اطمينان خاطر بدهند که همه چيز در امن و امان است. کودکتان را در آغوش بگيريد و نوازش کنيد، ولي زياد در مورد کابوس صحبت نکنيد و مساله را بزرگ نکنيد، زيرا ممکن است کودکتان ياد بگيرد که با استفاده از اين روش جلب توجه کند. همچنين مهم نيست که در اين هنگام درباره موضوع کابوس صحبت کنيد. از هيجان بيش از حد جلوگيري کنيد: تمام کودکان بايد قبل از خواب، آرام بگيرند. از اين رو، خوب است که پيش از خواب به کودکتان اجازه ديدن برنامههاي تحريکآميز يا ترسناک تلويزيوني را ندهيد و براي وي داستانهاي ترسناک تعريف نکنيد و همچنين به او اجازه فعاليتهاي بدني زياد را ندهيد. در مورد مشکلات، ترسها و نگرانيهاي کودکتان با وي گفتگو کنيد: با استفاده از نکاتي که از حرفها و پاسخهاي کودکتان در مييابيد، سعي کنيد زمينههاي اصلي ناراحتي وي را بيابيد. در طول روز درباره کابوسهاي کودکتان با وي صحبت کنيد و بکوشيد ترسها و نگرانيهايش را از بين ببريد. همچنين دور انديش باشيد و سعي کنيد به تدريج کودکتان را براي حوادث رنجآور آماده کنيد. براي مثال، ميتوانيد کودکتان را بعد از يک سفر و يا تعطيلات، به مهدکودک ببريد، تا رفتن به مهدکودک براي او کمتر تنشزا باشد. معمولاً ترسهاي کودکان به دليل بياطلاعي آنان است. در مورد کابوسهاي تکراري وارد عمل شويد: اگر کودکتان يک کابوس را مرتباً ميبيند ممکن است از مساله خاصي رنج ميبرد. کودکتان را تشويق کنيد تا در مورد کابوسها صحبت کند و در روشنايي روز آن را به صورت يک نمايش که البته پايان خوشي دارد، به اجرا بگذاريد. تدابيري به کودکتان بياموزيد: در مورد کودکان بزرگ تر، اين احساس که وسيلهاي براي دفاع در مقابل کابوسها دارند اغلب مفيد واقع ميشود. براي مثال، برخي کودکان خردسال با زره به رختخواب ميروند تا در مقابل اژدها و غولها از خود محافظت کنند، برخي ديگر با روشن گذاشتن يک چراغ احساس امنيت ميکنند و برخي ديگر با دعا خواندن از خدا ميخواهند که آنان را در مقابل شيرها و ببرها محافظت کنند. بدين ترتيب آنها خوابهاي ترسناک کمتري ميبينند دکتر مريم احمدي روان شناس باليني کودک ونوجوان در گفت وگو با آنا خبر اظهار داشت: کودکان در ايام کودکي بهشدت تحتتأثير هيجانات قرار دارند و گاهي مواقع اقداماتي انجام ميدهند که ممکن است خطرآفرين بوده و زندگي کودک را در معرض خطر قرار دهند. وي افزود: از اينرو در اين مواقع کمي ترس براي کودک مفيد و اثربخش است که اين نوع ترس، ترس بهنجار يا مطلوب ناميده ميشود. اين روان شناس ادامه داد: ترس نابهنجار ترس مرضي است، اين ترس در درجه اول افراطي و شديد، غيرمنطقي و ناموجه است. احمدي تصريح کرد: کودکان برخلاف بزرگسالان نميتوانند تفکيکي ميان ترسهاي خود قائل شوند و طبيعي را از غيرطبيعي تشخيص دهند. وي با بيان اينکه ترسهاي کودکان در سنين مختلف، متفاوت است، افزود: کودکان، تا شش ماهگي، ترس از صداهاي بلند و رها شدن(عدم تکيه گاه) دارند، درشش تا نه ماهگي، از بيگانهها ترس دارند و در يک سالگي از جدايي از عزيزانشان ميترسند. اين روان شناس ادامه داد: کودکان در دو سالگي از موجودات خيالي، در سه سالگي از تنهايي و موجوداتي چون سگ، در چهارسالگي از تاريکي و در 6 تا 12 سالگي از مدرسه، آسيب ديدن، رويدادهاي طبيعي و اجتماعي ميترسند. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا احمدي يادآور شد: لازم است والدين در مورد ترس کودکان و روش مواجه با آن مطالعاتي عميقتر و گستردهتري انجام دهند تا فرزند خود را براي ورود به جامعهاي بزرگتر آماده سازند.
گروه اجتماعي: استرس ميتواند به شکلهاي مختلفي براي کودکان خردسال پيش بيايد. ممکن است حتي جا به جايي يا خارج کردن يک وسيله کوچک از اتاق وي، فرستادن کودک به مهد کودک، جا به جا کردن منزل يا هر چيز ديگري عامل ايجاد استرس در وي باشد.