همه ما با فرهنگيم بي فرهنگ ها جاى ديگرند
همه ما با فرهنگيم بي فرهنگ ها جاى ديگرند
1396/11/01
گروه فرهنگي: زجر آور است وقتى به گواه آثار بجا مانده از تاريخ ديده مى شود اين سرزمين مهد تمدن و فرهنگ بوده ولي امروز كوچكترين بحث به مشاجره و جنگ لفظي مي انجامد.
1-هوا كه آلوده شد، نفس ها كه تنگ شد، آسمان كه تار شد، كميته اضطرار كه تشكيل شد، مدرسه ها كه تعطيل شد، تازه يادمان مى افتد هوا چقدر مهم است، آن موقع قهرمانان پشت كيبورد طراحي و نقاشي و متن و پيام نويسي شان در رثاى هواي پاك از دست رفته گل مى كند و چه زيبا مينويسند و ميكشند، و جالبتر آنكه با خودرو شخصي سركار مى روند هنرشان را به اطلاع ديگران مى رسانند. همه ما با فرهنگيم آن بي فرهنگ هايى كه هوا را به اين روز انداخته اند جاي ديگرند.
2- سوار خودروى غير شخصى كه مى شوى راننده از بي فرهنگى عابر پياده مى گويد و داد و بيداد كه .... (غير قابل انتشار) كسي به خيابان توجه ندارد و اگر به او بزنيم پدرمان در مى آيد و بايد ديه بدهيم اما كسي توجه نمي كند و جالبتر آنكه وقتي چراغ قرمز مي شود خودش روي خط عابر پياده مى ايستد و اگر كسي اعتراض كند با همان الفاض پاسخ مى دهد زر نزن. ما همه با فرهنگيم!
3- مديران ما همه اهل فرهنگند همه از حل مشكلات با فرهنگ سازى خبر مى دهند اما بدبختانه هيچ كدامشان چون همين نگارنده تعريفى از فرهنگ ندارند كه اگر داشتند حال و روز ما اين نبود. مدير روابط عمومي فلان نهاد دولتي كه در پاسخ به اعتراض يك شهروند نسبت به خطاى كارمند آن اداره مى گويد رفتار شخصى كارمندى كه لباس فرم اداره را به تن دارد را به حساب اداره نگذاريد جالب است كه مى خواهد با كار فرهنگى مصرف فلان انرژى را پايين بياورد. ما همه با فرهنگيم.
آنچه گفته شد مثال هاى ساده اي بود از وضعيت امروز جامعه ما، كه در آن معلوم نيست فرهنگ كجاست، توسعه كجاست، ارتباط كجاست. زجر آور است وقتى به گواه آثار بجا مانده از تاريخ ديده مى شود اين سرزمين مهد تمدن و فرهنگ بوده ولي امروز كوچكترين بحث به مشاجره و جنگ لفظي مي انجامد.
چرا از خودمان شروع نمي كنيم؟
وحشي بافقي در قرن دهم هجري مي گويد
ما چو پيمان با کسي بستيم ديگر نشکنيم
گر همه زهرست چون خورديم ساغر نشکنيم
پيش ما ياقوت ياقوتست و گوهر گوهر است
دأب ما اينست يعني قدر گوهر نشکنيم
هر متاعي را در اين بازار نرخي بسته اند
قند اگر بسيار شد ما نرخ شکر نشکنيم
عيب پوشان هنر بينيم ما طاووس را
پاي پوشانيم اما هرگزش پر نشکنيم
ما درخت افکن نه ايم آنها گروهي ديگرند
با وجود سد تبر، يک شاخ بي بر نشکنيم
به که وحشي را در اين سودا نيازاريم دل
بيش از اينش در جراحت نوک نشتر نشکنيم
اگر اين فضا در اين كشور آن موقع حاكم بوده پس امروز بايد بررسي كنيم چه اتفاقي افتاده كه اينقدر از آن روزها فاصله گرفتيم، باغ را با درختانش نابود ميكنيم تا در زمينش تجاري بسازيم، خانه بي كيفيت ميسازيم و موقع زلزله آوار مى شود، با هم درگير مى شويم مرتكب قتل مى شويم و ... بنظر مى رسد بايد به خود تاريخى مان برگرديم به همان ها كه وحشي بافقي مى گويد اما قبل از آن بايد قبول كنيم ديگر آن جامعه بافرهنگ گذشته نيستيم و پس از آن مى شود دنبال حل مشكلات رفت. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از تبريزبيدار، وقتى قبول كرديم فرهنگمان پايين آمده مى شود گفت از خودمان شروع كنيم و منتظر بخشنامه نباشيم. اما اجالتا ما همه با فرهنگيم بي فرهنگ ها جاي ديگرند
منبع :