شارلاتانيزم سلامت مردم را به خطر مي اندازد
1398/10/03
گروه گزارش: حميدرضا اشراقي دبير انجمن پديدار شناسي سلامت گفت: »گارد ما نسبت به طب سنتي بسته است، 150 سال پيش هم که طب نوين وارد کشور شد همين مقاومت را طب سنتي در برابر طب نوين داشته است، متاسفانه مشکل اينجاست که ما هم اکنون استانداردي براي تعريف طبابت نداريم، بايد فرصت براي کارآزمايي باليني داد.«
وي افزود :» حدود 1 ميليارد نفر براي هزاران سال در چين از طب سنتي بهره برده اند و شواهد علمي زيادي وجود دارد که نتايجي حاصل شده است، نمي توان اينها را ناديده گرفت، متاسفانه چون تعريف درستي از طبابت نداريم، وقتي موضع گيري در برابر طب هاي مختلف غيرمنطقي است، نتيجه اين مي شود که عده اي بيايند و اوهام و خرافه را به عنوان طب مطرح مي کنند، مهمترين نکته اين است که امروز گروه هايي در حال ارائه خدمات درماني هستند که از هيچ جا کنترل نمي شوند.«
اشراقي با بيان اينکه :» در آمريکا هم اجازه داده مي شود که هرکس مدعي طبابت به شيوه اي خاص غير پزشکي نوين است، طبابت کند« خاطر نشان کرد :» منتهي براي وي پروانه صادر مي شود و تحت نظارت شديد سيستم سلامت قرار مي گيرد و در صورت بروز خطا به سختي با او بر خورد مي شو.«اشراقي در پايان سخنان خود گفت : نيازمند اصلاحات ساختاري در وزارت بهداشت هستيم.
چرا مردم از طب نوين به سمت خرافه مي روند؟
دکتر مرتضي مجاهدي، متخصص طب ايراني با بيان اينکه :« طب نوين با وجود دست آوردهاي بسيار ارزشمندي که در بسياري از درمان ها از جمله واکسيناسيون و طب واگير و غيره داشته اما در درمان بيماري هاي مزمن از نظر درمان داراي محدوديتهايي است. »خاطر نشان کرد:«اما طب تلفيقي يا مکمل در اين زمينه توانايي هاي خوبي دارد که حتي سازمان بهداشت جهاني براي آن برنامه دارد. منتهي در اين طب تلفيقي، براي هر نوع تصميمي يا اتخاذ شيوه ي درماني بايد شواهد بسيار محکم و مستندات علمي داشته باشد.اين متخصص طب ايراني که به برنامه مخاطب خاص راديو سلامت گفتگو مي کرد افزود:« متاسفانه در کشور ما سو استفاده هاي فراواني شکل گرفته که بعضا به جز اين سو استفاده ها؛ ممکن است براي خيلي ها اصلا سوتفاهم بوجود آمده باشد که مي توانند درمان هايي را ارائه دهند و چون اين افراد از سطح علمي کافي برخوردار نيستند، موجباب آسيب هاي فراوان شده اند.
مجاهدي گفت: مثلا براي درمان ام اس نمي شود از زنبور درماني استفاده کرد يا در مورد سرطان ها بعضا دوره ي خاموشي دارند يا ممکن است حتي سيستم ايمني بدن بر آن فائق شود، ولي بعضا با ادعاهاي غلو آميز مطرح مي شود که اينها با فلان گياه و يا توصيه درمان شده اند که صحيح نيست.اين متحصص طب سنتي تاکبد کرد : در طب ايراني پيشرفته، تمام تجويزها بايد بر اساس شواهد علمي باشد و در قديم حکماي ما از تجربه استفاده مي کردند که براي آنها اصل تجربه بسيار مهم بود، ممکن بود استدلال هايي براي يک شيوه مي آوردند اما براي آنها بسيار مهم بود که در عمل آن استدلال جواب دهد.
مجاهدي در مورد چرايي رجوع مردم به طب خرافه گفت:«امروز در پزشکي ما بسيار ظريف و دقيق مي توانيم پژوهش هايي را طراحي کنيم که مشخص کند يک شيوه در درمان جواب مي دهد يا خير بعد از طي اين پروسه، چندتا پژوهش مشابه مورد توجه قرار مي گيرد تازه در اين مورد با همه ي بررسي ها بايد در عمل بررسي کنيم که اين شيوه جواب مي دهد يا خير و اگر جواب ندهد نبايد توصيه شود. اين متخصص معتقد است مردم به دليل ناکارآمدهاي سيستم درماني در ارائه خدمات مناسب از آن روي گردان مي شوند و اين ربطي به طب نوبن ندارد و مختص سيستم درماني ماست که سيستم ارجاع وجود ندارد و برخي از پزشکان هرچه دلشان مي خواهند دارو مي نويسند و يا اينکه به بيمار با وجود داشتن ام آر آي به او مي گويند من اين را قبول ندارم و دوباره مي نويسند و صدها آفت ديگر موجب مي شود که مردم مستاصل شوند و پاسخ خوبي نگيرند و يا براي آنها مشقت فراوان ايجاد مي کند و مردم به طرف مجموعه هايي مي روند که با بازي گرفتن احساسات ملي و مذهبي مردم، هم به سلامت آنها آسيب مي زند و هم به احساسات ملي و مذهبي آنها.
دکتر رضايي زاده رئيس دانشکده طب ايراني دانشگاه علوم پزشکي تهران نيز در ادامه اين برنامه گفت: دانشکده هاي طب ايراني با کارهاي پژوهشي کمي و کيفي براي اثبات توانايي هاي طب ايراني و تداخلات آن و مواردي که مي تواند ورود کند، به دنبال جدا کردن صره از ناصره است ولي در جامعه ي ما يک شارلاتانيزم مبتني بر ادعاهايي مرتبط با داروهاي گياهي و بعضا اسلامي به وجود امده که با افراط و تفريط سلامت مردم را به خطر مي اندازد.
وي در پايان گفت:» فارماکوپه ي داروهاي گياهي تشکيل شده و تعداد زيادي دارو به فهرست فارماکوپه اضافه شدند، وي گفت ما 12 سال است که طب ايراني را شروع کرديم و نوپا هستيم و به نسبت به چيني ها که هفتاد سال پيش شروع کردند خيلي عقب هستيم اما حمايت هاي دولتي خيلي کم است و حتي در سطح وزارت بهداشت با وجود اينکه موضوع طب ايراني جزو سياست هاي ابلاغي است اما ديده مي شود که مثلا يک معاونت از توسعه ي علمي طب ِايراني استقبال مي کند و حمايت مي کند و يک معاونت مخالفت مي کند و يکي هم سکوت مي کند و هنوز تفکر سيستمي براي حمايت از طب ايراني وجود ندارد.«
منبع :