گروه اجتماعي: پنجشنبه شب روز 5 آذر ماه 94 برابر با 14 صفر 1437 و 27 نوامبر 2015 نيروهاي نظامي حکومت آذربايجان در باکو متشکل از نيروهاي پليس، وزارت کشور، وزارت امنيت ملي و دادستاني کل، به بهانه دستگيري اعضاي تشکيلات »اتحاد مسلمانان« به رهبري »طالع باقراف« روحاني مخالف دولت که چند ماه پيش، از زندان آزاد شده بود، به يک مراسم عزاداري حسيني در منزل يکي از اهالي شهرک نارداران به نام ابوالفضل بنياداف يورش برده طالع باقراف و تعدادي ديگر را دستگير کردند و به علت مقاومت عزاداران در دفاع از طالع و ديگر دستگير شدگان در منزل، درگيري پيش آمد که نيروهاي مسلح دولتي چهار نفر شيعه عزادار حسيني را با شليک گلوله کشتند! در اين حادثه خونين 16 نفر هم زخمي شدند.

 البته در اين حمله مسلحانه به عزاداران حسيني نارداران دو پليس هم کشته شدند که گفته مي¬شود به دسيسه خود وزارت کشوردادستاني و وزارت امنيت آذربايجان با هماهنگي رئيس دولت بوده است که مردم نارداران را به ايجاد اغتشاش، پناه دادن مخالفان دولت و درگيري با پليس متهم کنند تا اين اتهام محملي براي اعمال فشار بيشتر بر اهالي نارداران با قطع آب و برق و گاز باشد! اين چنين هم کردند و به دنبال آن حادثه يکي دو ساعته، دو هفته تمام آب و برق و گاز را بستند و اهالي بي¬گناه و مسلمان نارداران را در محاصره سخت اقتصادي و رفاهي قرار دادند.

*بعد از ماجرا:بعد از حمله نظامي به عزاداران امام حسين (ع) در نارداران، اتفاق ناپسندي ديگري هم به دست پليس آذربايجان رخ داد که نه تنها مردم شيعه آذربايجان بلکه همه جوامع شيعي و حتي مسلمانان جهان را آزرده¬خاطر ساخت و احساسات آنان را جريحه دار نمود؛ و آن اقدام زشت عبارت بود از جمع آوري پرچم¬هاي عزاداري امام حسين (ع) که بر سر درب مسجد بزرگ نارداران نصب شده بود بعضي گزارشها حاکي است نام مبارک امام حسين (ع) را هم از ديوارهاي منازل مردم نارداران پاک کردند. اين عمل زشت که مصداق بارز توهين به شعائر ديني و مذهبي مردم مسلمان آذربايجان بود، با عکس¬العمل تند روحانيون و دينداران و شوراي ريش سفيدان نارداران مواجه شد و به برپايي تجمع اعتراض¬آميز در آن محل منجر گرديد.

 روز دوشنبه 9 آذر ماه، در پي مذاکرات انجام شده و موافقت نهادهاي ذيربط با تحويل اجساد شهيدان مظلوم عزاداري حسيني شوراي ريش سفيدان نارداران اعلام کرد تجمع اعتراض¬آميز پايان يافته است.سومين اتفاق زشتي که بي¬شک به اشاره نهادهاي دولتي افتاد اين بود که برخي از رسانه¬هاي وابسته به ممالک خارجي، سعي کردند با افسانه¬پردازي سياسي، اذهان عمومي را مغشوش و دخالت ايران را عامل اصلي بروز اين حادثه خونين، معرفي کنند که اين اقدام بدترين شکل خيانت به ملت آذربايجان و توهين به شعور و غيرت ديني مردم غيرتمند نارداران انجام گرفت. گفتني است نهادها، رسانه¬ها و تريبون¬هاي وابسته به دولت آذربايجان ادعا مي¬کنند طالع باقراف و همفکران وي از عزاداري امام حسين(ع) براي تحقق اهداف سياسي خود بر ضد دولت الهام علي¬يف سوء استفاده مي¬کنند. در اين راستا شيخ¬الاسلام الله¬شکور پاشازاده رئيس اداره مسلمانان قفقاز در گفتگو با خبرگزاري معروف »آپا« در باکو، با ادعاي اينکه افرادي مانند طالع باقراف عليه دولت آذربايجان تلاش مي¬کنند و از همه چيز در اين راه بهره مي¬جويند، کشتن و زخمي کردن عزاداران نارداراني را تلويحاً توجيه کرد بي آنکه از کشتار عزاداران و اشتباه نيروهاي دولتي را در اين ماجرا انتقاد کند. براي دستگيري مخالفان دولت از جمله طالع باقراف راههاي ديگري هم وجود داشت چه ضرورتي بود که هنگام عزاداري آن هم در يک منزل شخصي به سر وقت طالع باقراف بروند و طالعِ آن چهار نفر شيعه عزادار را با خون رقم بزنند؟ پس حمله به نارداران يک طراحي از پيش تعيين شده با هدف تهاجم به نارداران بوده و خود نيروها و تريبونهاي دولتي از اين شاهکار خونريزي با نام »عمليات« تعريف و تمجيد کردند انگار که سر غيرت آمده¬اند و اراضي اشغالي آذربايجان را از اشغال ارامنه اشغالگر باز پس گرفته¬اند!

*حقايقي آشکار:با تمام اين قضايا، سه حقيقت در باب نارداران و حاکميت آذربايجان مثل آفتاب روشن است:

يک – اهالي نارداران انسان¬هايي متدين و شيعه مُحِبّ اهل بيت (ع) و عامل به اعتقادات مذهبي خود هستند. اين حقيقت ريشه در عمق تاريخ اين ديار دارد و ربطي به ايران و توران ندارد. 

آنان به خاطر همين ريشه تاريخي شيعه بودنشان، بعد از انقلاب اسلامي وقتي از طريق رسانه¬هاي آن زمان، از ماهيت اسلامي و شيعي انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن آگاه شدند، به زودي به آن گرايش پيدا کردند و حتي قبل از فروپاشي شوروي طرفدار انقلاب اسلامي بودند که مرحوم حاج علي اکرام علي يف (1940 – 2011) رهبر و ليدر اين حرکت شيعي بود و در کتاب خاطرات خود همه چيز را در اين رابطه گفته است (ر.ک: خاطرات حاج علي اکرام رهبر اسلام گرايان جمهوري آذربايجان، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1385) آنان به خاطر اصالت تاريخي شيعه بودنشان، از انقلاب اسلامي طرفداري کردند نه اينکه بعد از انقلاب اسلامي و فروپاشي شوروي و تحت تأثير جمهوري اسلامي ايران مثلاً شيعه شده باشند!

دو – اهالي نارداران بيش از ديگر مردمان آذربايجان به ارزشهاي ديني و شيعي خود پايبندند و با فرهنگ برهنگي و غربي و فسق و فجور مخالفند. لذا با فرهنگ وارداتي فسادآميز از دوران شوروي مخالف بوده¬اند و هنوز هم مخالف هستند و در غوغاي گسترش فساد و فرهنگ غربي در ربع قرن گذشته و ترويج خودباختگي فرهنگي در اين کشور شيعي نارداران همچنان به اصالتهاي تاريخي خود وفادار مانده و نمادي گويا از آذربايجان واقعي و تاريخي به شمار مي رود؛ اين هم به مذاق غرب¬زده¬هاي حاکميتي در آذربايجان خوش نمي¬آيد و نارداران را در مقابل اهداف نامشروع خود مانعي بزرگ مي¬بينند و همواره با تعابيري توهين آميز از اين مردم ديندار و نجيب ياد مي¬کنند.

با اين وصف، حاکميت آذربايجان همواره در پي تسخير دژ نفوذ ناپذير نارداران بوده و هست اما وقتي مي¬بيند با هيچ ترفند و وعده و وعيدي نمي¬توانند اين دژ تشيع را تسخير کنند و براي مسخ هويت نارداران نمي تواند هيچ کاري از پيش ببرد، به زور و سلاح و قتل و زندان و اتهامات واهي متوسل مي¬شود. حادثه خونين اخير اولي نيست و بي شک آخري هم نخواهد بود، در طي 20 سال گذشته، حکومت علي يف¬ها بارها با نارداران و اهالي نجيب و بي¬توقع و صبور و متدين آن چنين معامله ظالمانه¬اي داشته است.

سه – آمريکا، اسرائيل، ترکيه و ديگر کشورهاي هم پيمان آذربايجان در 25 سال گذشته، به دليل ترس از تشيع مخصوصا شيعياني که با مرجعيت شيعه در ايران ارتباط ديني و معنوي دارند مثل اهالي نارداران؛ همواره با نارداران مخالف بوده و خواستار محو اين قصبه شيعي يا محو هويت فعال شيعي آن بوده¬اند. مهم ترين ترس حکومت آذربايجان از رشد تشيع انقلابي در آن کشور است، اسرائيل و آمريکا و ترکيه و عربستان و ... هم از چنين اتفاقي واهمه دارند.

*جايگاه نارداران:با قطع نظر از هر شعاري قصبه نارداران به دليل هويت شيعي¬اش، خار در چشم همه دشمنان اسلام حقيقي و مکتب تشيع است. لذا در 20 سال اخير همواره تحت فشارهاي مختلف از طرف حکومت غربگراي آذربايجان بوده است. هر بار به بهانه اي به سرکوب شديد نارداران مي پردازد و هيچ توجيه و عذرخواهي هم نمي کند معلوم است همواره در کمين سرکوب اين مرکز شيعي در کشور اسلامي با بيش از 85 در صد اهالي شيعه بوده و هست. 

در ماجراي قيام مردم نارداران در سال 2002 هم سرکوب کردند و يک نفر بي¬گناه را کشتند و ... با تأسف بايد منتظر حوادث خونين ديگري از طرف حکومت آذربايجان در نارداران باشيم مخصوصا که علاوه بر فتنه هر روز داعش و تکفيريهاي وهابي در ترور شيعيان جهان، شيعه کشي در شرق و غرب عالم به دست حکومتهاي قانوني کشورهاي اسلامي و با طراحي آمريکا و اسرائيل رواج مي¬يابد!... براي مثال، مي¬بينيم که مردم دنيا دو هفته بعد از واقعه خونين نارداران در دومين کشور شيعي جهان به دست قواي دولتي، شاهد فاجعه خونين قتل عام شيعيان در پر جمعيت¬ترين کشور اسلامي آفريقا يعني نيجريه شد باز به دست نيروهاي حکومتي! .

*عوامل مرموز شيعه کُشي¬هاي اخير

به نظر مي¬رسد نکته¬اي که در اتفاقات شيعه¬کُشي اخير حايز اهميت است و نمي¬توان از آن غافل بود نفوذ جريانهاي تکفيري و ضد شيعي در بدنه نظامها و حکومتهاي ممالک اسلامي است و بي شک در بروز فجايع شيعه¬کُشي يکي از عوامل مهم محسوب مي¬شود؛ براي نمونه مي¬توان به نفوذ نامحسوس اما گسترده پيروان «ملا سعيد نورجو»ي عثماني در ميان دولت مردان آذربايجان از اوايل فروپاشي شوروي اشاره کرد که در 25 سال اخير با انجام فعاليت¬هاي وسيع و رسمي فرهنگي و رسانه¬اي و دانشگاهي خود، فرزندان دولت مردان و مديران ارشد و متنفذ کشور شيعي آذربايجان را تحت تعليم و تأثير انديشه¬هاي خويش قرار داده و تربيت کرده¬اند و الان به يقين اکثريت آنها به نوعي در سرنوشت سياسي و اقتصادي و فرهنگي کشورشان دخيل هستند و گوشه کاري را در بازار اقتصاد و مراکز علمي و وزارتخانه¬ها و ارتش و مجلس و عرصه رسانه گرفته¬اند و خواهي نخواهي در تصميم¬گيري¬ها و تصميم سازي¬هاي حکومتي نقشي اساسي ايفا مي¬کنند.

 امروز فتح¬الله گولن اهل ترکيه و ساکن آمريکا از سرمايه¬داران بزرگ ترکيه ليدر اين جريان شبه روشنفکرانه اسلامي در جهان است. در آذربايجان يکي از نافذترين گروه¬هاي مرموز فکري و اعتقادي همين گروه نورجوها (نورچي¬ها) هستند که عليه افکار و انديشه¬هاي ضد شيعي دارند.

در نيجريه هم نفوذ شديد پيروان جريان تکفيري و تروريستي »بوکو حرام« در ميان دولت مردان و نظاميان و اقوام مختلف اين کشور 160 ميليون نفري آفريقايي است که بيش از 50 درصدش را مسلمانان و بقيه را مسيحي و ديگر اديان تشکيل مي دهد و سه ميليون شيعه دوازده امامي متأثر از ايران و انقلاب اسلامي دارد و رهبرشان شيخ ابراهيم زکزاکي است. بوکو حرام خطرناک¬ترين گروه تروريستي است که عامل و آلت دست دشمنان شيعه به ويژه اسرائيل در نيجريه شده و در کشتار خونين صدها شيعه اين کشور از روز يکشنبه 22 آذر ماه نفوذ اين گروه اسرائيلي - آفريقايي عامل مهمي به حساب مي آيد. در بحرين هم از دو سال پيش نفوذ وهابيت به پشتيباني آل سعود در مقامات دولتي، مهمترين عامل شيعه کشي است.بي گمان اهداف طراحان اسرائيلي در ترور شيعيان جهان بيشتر به دست همين گروهها و جريانهاي نفوذي در ميان دولت¬مردان ممالک اسلامي، تحقق مي¬يابد و مسأله¬اي جدي و بسيار خطرناک است. همواره بايد مد نظر داشت که فاجعه شيعه کشي در تمام ممالک دنيا با طراحي اسرائيل رفته رفته شکل دولتي به خود مي¬گيرد و اکنون از شيعه¬هراسي به شيعه¬کُشي به دست دولتهاي رسمي و قانوني ممالک تبديل شده است. البته اين موضوع جاي پژوهش بيشتري دارد.