گروه تاريخي: اروميه با نام كهن اُرْميه شهري باستاني در جغرافياي ايراني آذربايجان است. درباره ديرينه بودن آن همين بس كه صاحب فتوح البلدان در نزديك به هزار و دويست سال پيش آن را شهري »سخت كهنسال« معرفي مي كند. احمدبن يحيي البلاذري متوفي به سال 279 قمري درباره اروميه چنين آورده است: » و امّا اُرميه، شهري است سخت كهنسال، مجوسان پندارند كه بزرگ ايشان زرتشت از آن جا ظهور كرده است، صدقه بن علي بن صدقه بن دينار مولاي اَزد با اهل آن جنگ كرد و به درون شهر شد و بر آن چيره گشت. سپس او و برادرانش قصرهايي در آن ساختند.« درباره شهر و حصار و دروازه هاي اروميه در منابع نوشتاري گزارش_هايي را مي توان يافت كه در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مي گردد: ابو عبدالله محمّدبن احمد معروف به » بُشّاري مَقْدِسي« كه كتاب احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم را در سال 375 ق نگاشته است درباره اروميه چنين نوشته است: » اُرْميه: زيباست و دژي آباد دارد (مسجد) جامعش در ميان بزازان است. بارو و نهري دارد« ياقوت حموي صاحب » معجم البلدان« نيز اروميه را چنين توصيف كرده است: » اُرميه نام شهري زيبا و قديمي در آذربايجان است ... به زعم مردم، اين شهر، شهر پيامبر مجوس زردشت است، در سال 617 ق آنجا را ديدم و آن را شهري خوب با خيرات فراوان، بستانها و ميوه_هاي بسيار، هواي سالم و آبي فراوان يافتم جز آنكه به سبب ناتواني حاكم يعني ازبك بن پهلوان بن ايلدگز چندان آباد نبود ...« حمدالله مستوفي قزويني نيز كه كتاب »نزهه القلوب« را در 740 قمري نوشته است، درباره اروميه چنين آورده است: «اُرميه شهري بزرگ است، دورش ده هزار گام باشد بر كنار بحيره چي چست افتاد ...« _( مستوفي، حمدالله، نزهه القلوب، به كوشش محمد دبير سياقي، انتشارات طه، قزوين: 1378 ش، ص133.) در اين گزارش مستوفي چنانچه هر گام را بطور ميانگين نيم متر در نظر بگيريم دور اروميه برابر با پنج کيلومتر مي شود. اديب الشعرا نويسنده تاريخ افشار در رويارويي فتحعلي خان ارشلو با كريم خان زند به سال 1177 ق متني را آورده است كه از دروازه هاي اروميه در آن زمان نام برده شده است، به نوشته او : »(فتحعلي خان ارشلو با آگاهي از نزديك شدن نيروهاي كريم خان به اروميه) از رؤساي افشار بر دروب و بروج قلعه (اروميه) بموجب تفصيل تعيين كرده طريق دخول و خروج را از شش جهت مسدود فرمود. شاه محمد بيگ افشار رئيس طايفه كهكلو با ميران بيگ محمودلو ... در دروازه توپراق قلعه، ميرزا محمدبيگ و شاه محمدبيگ افشار سعيدلو در دروازه هزاران محمدبيگ قراحسنلو و علي شش پربيگ در دروازه بازارباش، قهرمان بيگ و جليل بيگ عربلو در دروازه يورت شاه، فتحعلي بيگ و قلي بيگ بكشلو در دروازه هندو(عسگرخان بعدي) علي مصطفي بيگ ارشلو در دروازه بالو معروف به دروازه مشهد و شش عرّاده توپ كه از عثماني مانده بود در بالاي برج برده، پياده و سواره افشار را ابوالجمع ابراهيم خان ديوان بيگي كردند ...» ( اديب الشعرا، ميرزا رشيد، تاريخ افشار، به تصحيح و اهتمام پرويز شهريار افشار و محمود راميان، تبريز: اسفند 1345، آبان 1346 ش صص 153 و 154.) اديب الشعرا در اين متن از 66 دروازه اروميه نام برده است. در رساله شورش شيخ عبيدالله به قلم علي افشار آمده است: »( در يورش شيخ عبيدالله شمزيني براي تصرف اروميه در سال 1297 ه ق / 1258 ش) اقبال الدوله (حاكم اروميه) بلافاصله به آرايش جنگي پرداخت و نقاط مختلف و حساس شهر را تقويت نمود و فرماندهان خود را با زعماي شهر و سركردگان در مواضع مختلف به سنگر نشاند و مسجد يوردشاه را ستاد فرماندهي خود نمود و براي اينكه از نيروهاي پايداري و حميّت و حمايت اهالي كمال برخورداري حاصل آورد نيروهاي مدافع شهر را به اين ترتيب تقسيم و در نقاط حساس متمركز ساحت: محافظت دروازه ي يوردشاه را كه محلي خطرناك و مشرف به باغ دلگشا (محل سربازخانه كنوني) بود شخصاً بعهده گرفت و محله نوگچر و خسرو آباد را بعهده جنابان ميرجمال شيخ الاسلام و حاج پاشاخان و پسرش محمدعليخان سرهنگ سپرد، حفاظت محله ي مهدي القدم را به جناب آقا سيد محسن ودروازه عسگرخان را به ميرزا حسين آقا مجتهد واگذاشت، در اين محل محمدرضاخان سرتيپ توپخانه و شيخعلي خان سرتيپ ماكويي هم با ميرزا حسن آقا همراهي و هماهنگي داشتند. مدافع دروازه بالو حاج سيد آقا پيشنماز و دروازه توپراق قلعه جناب حاجي قاضي و امام جمعه و عبدالعلي خان و محمدقلي خان ياور بودند و در دروازه هزاران آقا سيد آقا پيشنماز و در دروازه بازارباش جناب صدرالعما و آقا ميرزا سميع و حاج نايب الصدر و صادق خان سرتيپ توپخانه رهبري اهالي را در دفاع از زادگاه خويش عهده دار شدند. حاج رحيم خان و حاج شيخعلي خان و حبيب اله خان سرتيپ نيز به همراهي منوچهرخان و ساير اولاد حسينقلي خان بيگلربيگي در برج و بارو و سنگر دروازه ارك به دفاع نشستند.«( افشار، علي رساله شورش شيخ عبيدالله، پيوست شده به كتاب تاريخ افشار نوشته ميرزا رشيد اديب الشعرا به تصحيح و اهتمام پرويز افشار و محمود راميان. تبريز 1346 –1345 ش، ص 538 و 539.) در اين گزارش از هفت دروازه شهر نام برده شده است و گمان مي رود: دروازه ارك كه در گزارش پيشين نامي از آن به ميان نيامده بود در فاصله زماني ايندو گزارش و به احتمال در دوره زنديه و باز به احتمال در دوره حكومت رضاقلي خان (حكومت:1182 تا 1186 ق) ايجاد شده باشد. هانري بايندر فرانسوي هم كه در سال 1885 ميلادي برابر با 1302 قمري و 1264 ش 6 سال پس از غائله شيخ عبيدالله از اروميه ديدن كرده است در سفرنامه خود مطالبي را درباره اروميه آورده است كه بخشي از آن در اينجا آورده مي شود:» ساعت پنج آفتاب كم كم غروب مي كند و سرانجام شهر اروميه را در انتهاي جلگه مي بينيم. اروميه شهري است با برج و بارو كه سابقاً اهميت زيادي داشته، ليكن امروزه از رونق افتاده است. مي گويند اينجا زادگاه زردشت بوده است. فعلاً جمعيت آن از بيست سي هزار تجاوز نمي كند. ديوارهاي استحكاماتي شهر كه هنوز وجود دارند، نيمه ويرانه هستند، فقط دروازه ها كه از آجر ساخته شده اند تا حدي مقاوم مي باشند. خندقهاي عميق كه ديوارهاي گلي كنگره دار را احاطه كرده كم كم انباشته مي شوند و در پاره اي جاها محتوي آب هاي مردابي است. به دروازه شمالي (دروازه بالو و يا نوپراق قلعه) مي رسيم ليكن بجاي داخل شدن در شهر، براي وارد شدن به دروازه غربي (دروازه هندو يا عسگرخان) حصار شهر را دور مي زنيم و طولي نمي كشد كه از طريق آن دروازه خود را در محله مسيحيان مي_يابيم ...« ( بايندر، هنري، سفرنامه كردستان بين النهرين و ايران، ترجمه كرامت الله افسر انتشارات فرهنگسرا، تهران: 1370 ش، صص 104 و 105). از گزارشهاي آورده شده ضمن آشنايي با قدمت و برخي ويژگيهاي اروميه درمي_يابيم كه اين شهر از ديرباز داراي حصار و دروازه بوده است. شماره دروازه ها در قديم شش و شامل: دروازه هاي يوردشاه(كرده شهر) هندو (عسگرخان بعدي)، بالو يا مشهد ، توپراق قلعه، هزاران و بازارباش بوده كه به احتمال در دوره زنديه دروازه ارك نيز به جمع آنها افزوده شده است، شمار دروازه هاي اروميه به عدد هفت پايان نيافته و در اواخر دوره قاجار، ايجاد دروازه نوگچر شمار دروازه ها را به عدد هشت رسانده است، به نوشته مرحوم محمد تمدن ساخت دروازه نوگچر توسط اعتمادالدوله والي اروميه در سالهاي 1334 تا 1335 ق انجام گرفته است.(تمدن، محمد، اوضاع ايران در جنگ اول يا تاريخ رضائيه، انتشارات كتابفروشي اسلاميه تهران: 135 ش، ص 137 ). *بازشناخت محدوده قديمي شهر: هر چند امروزه با گسترش شهر، كشيده شدن خيابان ها و معابر تازه و تغيير چهره محله ها هيچ اثري از ديوار و دروازه هاي قديمي كه نشانگر محدوده قديمي شهر باشند ديده نمي_شود اما نام چند دروازه همچون : عسگرخان (هندو)، شاهپور (به تقريب بالو يا مشهد)، مهاباد (به تقريب هزاران) و بازارباش بر زبانهاي مردم جاري بوده و محل آنها نيز مشخص است. و همين موضوع براي علاقمندانِ يافتن محدوده قديمي نشانه اي با ارزش است. از سويي ديگر با بررسي چند نقشه قديمي شهر اين نتيجه بدست مي آيد كه: شهر قديمي بايستي حدفاصل؛ ميدان انقلاب (ايالت و يا تقريباً دروازه يوردشاه) پنجراه، خيابان حافظ 1، دروازه عسگرخان خيابان حافظ 2، ميدان شهدا، خيابان ملّت بخشي از خيابان ولي عصر، خيابان مجاهد (شهيدان رضا و اکبر يوسفي) ، ميدان 17 شهريور(زنجير)، خيابان وحدت، ميدان دفاع مقدس، خيابان شهد پزشكيان، ميدان جانبازان (دروازه بازارباش)، خيابان وقار، خيابان شهيد كشتگر (دانش) بوده باشد. گفتني است: شكل قديمي اروميه به صورت گلابي بوده كه حد فاصل دروازه هاي بالو و هزاران قاعده اين گلابي و دروازه يوردشاه سر آن را تشكيل مي_داده اند. با آگاهي از محدوده تخميني شهر قديم، کنون پرسش اينجاست كه آيا راهي براي رسيدن به محدوده دقيق آن وجود ندارد وآيا نشانه اي از گذشته برجاي نمانده است كه با استناد به آن به اين مهم دست يافت؟ نگارنده سطور در بررسي هاي نزديك به دو ساله خود كه شامل پژوهشهاي كتابخانه اي و ميداني و بررسي نقشه ها بود، به اين نتيجه دست يافت كه: پشت ديوار شهر به طرف داخل، كوچه اي وجود داشته كه احتمالاً كاركرد اصلي اين معبر پيوند دروازه_ها بهم بوده است، سالخوردگان ارومي از اين كوچه با نام «كوچه بدن» (بدن كوچه سي) ياد مي_كنند. نام اين كوچه در يكي از نقشه هاي موجود از اروميه ي سال 1330ش نيز آمده است.
اروميه با نام كهن اُرْميه شهري باستاني در جغرافياي ايراني آذربايجان است. درباره ديرينه بودن آن همين بس كه صاحب فتوح البلدان در نزديك به هزار و دويست سال پيش آن را شهري »سخت كهنسال« معرفي مي كند.