گروه روانشناسي:آيا گول زمينه ساز رسدن ما به خوشبختي است و چه ميزان در احساس خوشبختي ما تاثيرگذار است مي تواند به ما شادي و نشاط بياورد و نظر روانشناسان در اين زمينه چيست نگاهي به پروندههاي مفاسد اقتصادي و حجم فسادهاي مالي، اختلاسهاي ميلياردي و بالا رفتن فشار خون سرمايه داران در بورس نشان ميدهد، مخدري به نام پول چگونه دستت را ميگيرد، مهرههاي شطرنج مغزت را آن گونه ميچيند که دلش ميخواهد تا براي داشتن زماني 500 ميليوني پيروز ميدان شوي، بيخبر از اينکه زمان در خانه انسانيت مدتها است خوابيده و ديگر تيک و تاک نميکند.به نظر ميرسد پول ابزار مناسبي براي رسيدن به احساس خوشبختي و شادي است اما براستي به چه مقدار پول نياز است تا افراد احساس شادي کنند. از نظر اقتصادي پول ارزش کالاها را معين و امکان مبادله و معامله را آسانتر ميکند، اما از منظر روان شناسي درآمد زايي براي ارضاي نياز به امنيت، احساس شادي، سرکوب هيجانهاي منفي و تسکين فشارهاي روحي لازم است. همه افراد ميدانند براي برآورده شدن نيازهاي ابتدايي مانند غذا، مسکن و نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، داشتن پول ضروري است. بيشتر افراد از هيجانهاي مثبتي صحبت ميکنند که در اثر خريد کالاي جديد، خودرو يا رفتن به سفر در آنها ايجاد ميشود و خاطره خوش آن تا مدتها برايشان ماندگار خواهد شد. با اين حال گروهي نيز اين نظريه دانشمندان را که پول لزوماً احساس خوشبختي به همراه نميآورد به صورت خصوصي لمس و تجربه کردهاند. روان تحليلگران تحقيقات متعددي را دراين خصوص انجام داده و معتقدند، پول براي افراد معاني و تدابير هيجاني و روان شناختي متعددي دارد که بسته به نوع شخصيت افراد و هيجانات سرکوب شده آنها در گذشته ميزان شادي آفريني اين مخدر متفاوت خواهد بود. ثروت براي برخي افراد قدرت آفرين تعبير ميشود و برخي ديگر نيز با پول به احساس امنيت ميرسند. از طرف ديگر داشتن پول و فعاليت سيستم لذت و پاداش در مغز منجر به ترشح ناقلهاي شيميايي شادي بخش ميشود و به مرور باعث ايجاد وابستگي و نياز به داشتن پول بيشتر را که در اصطلاح عاميانه به آن اعتياد ميگويند به وجود ميآورد.پنلوپه استار کارلين، محقق و روان شناس در جديدترين مقاله خود نوشت، پول معاني مختلفي براي افراد متفاوت دارد او ادعا کرد لذت بردن از پول به تفاوتهاي فردي، فرهنگ و فاکتورهاي اجتماعي بسيار وابسته است. وي معتقد است با اين حال پول آخرين تابو در هر فرهنگي به حساب ميآيد. زيگموند فرويد نيز پول را با خود کنترلي و استقلال در ارتباط ميدانست و اثبات کرده بود، احساس راحتي، ارزش داشتن، قدرت شادي و احترام دستاوردهايي است که پول با خودش براي افراد به همراه ميآورد و وسوسه داشتن آن را پايان ناپذير ميکند. با اين حال ميزان درک لذت و احساس راحتي يا امنيت در افراد مختلف متفاوت ارزيابي شده و نميتوان گفت دقيقاً هر فردي براي خوشبختي به چه مقدار پول نياز دارد.دکتر استار کارلين وقتي از مراجعان خود خواست تا هر کدام تصور کنند که فرد متمولي هستند و به او بگويند داشتن پول چه احساساتي را در آنها به وجود ميآورد متوجه شد که برداشتهــاي افراد از پول دار بودن به فاکتورهاي متعددي باز ميگردد، براي نمونه يکي از بيمارانش به اوگفت که اگر پولدار شود، احساس ميکند که مرد خوبي است، همه او را به عنوان يک بخشنده ميشناسند، ديگر بزرگ شده است و کسي نميتواند به چشم يک بيعرضه به او نگاه کند. در واقع داستان علاقه به ثروتمند شدن براي هر يک از افراد مربوط به داستان زندگي آنها است، چگونگي روابط، نيازها و حتي پيشبينيکننده آرزوها، شغل مورد علاقه و رشته تحصيلي دلخواهشان خواهد بود. براي نمونه در مثال بالا ثروت تعبيري برابر با مردانگي، قدرت و اعتماد دارد که ميتوانست با ادامه تحصيل در رشته مورد علاقه در کالج، نوشتن داستانهاي کوتاه، ازدواج موفق تاخت زده شود و در آن موقع است که ديگر نيازي به داشتن پول براي رهايي يافتن از کشمکشها و تعارضات درون نخواهد بود.
گروه روانشناسي:آيا گول زمينه ساز رسدن ما به خوشبختي است و چه ميزان در احساس خوشبختي ما تاثيرگذار است مي تواند به ما شادي و نشاط بياورد و نظر روانشناسان در اين زمينه چيست