چرا هميشه يقه دولت را مي‌گيريم

گروه سياسي:عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه با اعتقاد بر اينکه مردم شناخت درستي نسبت به قوه‌هاي مقننه و قضائيه ندارند، گفت: مردم تمام حکومت و دولت را در قوه مجريه مي‌بينند و از اين قوه توقع دارند که وقتي رئيس جمهوري رأي مي‌آورد تمام مشکلات حل شود اما اينگونه نيست.

گروه سياسي:عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه با اعتقاد بر اينکه مردم شناخت درستي نسبت به قوه‌هاي مقننه و قضائيه ندارند، گفت: مردم تمام حکومت و دولت را در قوه مجريه مي‌بينند و از اين قوه توقع دارند که وقتي رئيس جمهوري رأي مي‌آورد تمام مشکلات حل شود اما اينگونه نيست.
 دکتر روح‌الله اسلامي در خصوص علت افزايش نارضايتي‌ها و انتقادات مردم  نسبت به دوره‌هاي دوم رياست جمهوري در کشور، اظهار کرد: اگر همه دوره‌هاي رياست جمهوري، از ابتدا تا به امروز را از نظر بگذرانيم، مي‌بينيم که در تمامي دوره‌هاي دوم انتقادها و نارضايتي‌هايي وجود داشته و تقريبا براي تمام کساني که در جايگاه قوه مجريه قرار مي‌گيرند به خصوص در دوره دوم چنين اتفاقاتي رخ مي دهد.
وي ادامه داد: بخشي از اين اتفاقات برمي‌گردد به دعواهاي سياسي که عده‌اي قصد دارند خودشان را در  يک سال پاياني براي انتخابات بعدي مطرح کنند و در تلاش هستند بيشترين نقد را بر عملکرد دولتي که بر سرکار است وارد کنند، بنابراين بخشي از اين اتفاقات برمي‌گردد به رقابت هاي انتخاباتي که افراد قصد دارند براي راي گيري دوره بعد طرفداراني را جذب خود کنند.
اين استاد دانشگاه بيان کرد : بخشي ديگر برمي‌گردد به دولت‌ها که به اهدافي که ترسيم کرده‌اند دست پيدا نمي‌کنند، به عنوان مثال درباره رونق اقتصادي، از بين بردن بيکاري و ايجاد شغل، روابط خارجه مناسب و... صحبت مي کنند اما هيچ کدام از اين‌ها را به نتيجه مناسبي نمي‌رسانند و از برنامه‌اي که در زمان انتخابات ارائه مي‌دهند شايد حدود 20 يا 30 درصد از آن تحقق پيدا مي‌کند و مابقي در حد يک صحبت باقي مي‌ماند، در نتيجه نارضايتي‌ها افزايش پيدا مي کند.
دولت، حکومت و قوه مجريه با يکديگر تفاوت دارند
عضو هيات علمي گروه علوم سياسي اضافه کرد : مورد مهمي که در اين خصوص وجود دارد اين است که چالش‌هاي زيادي به دنبال قوه مجريه وجود دارد، قوه مجريه به نحوي در قانون اساسي ايران طراحي شده که ايجاد کننده نارضايتي است، ما چيزي که تحت عنوان دولت، حکومت و قوه مجريه داريم داراي تعريف‌هاي مشخصي نيستند، وقتي ميگوييم state يا دولت يعني سرزمين، مرزها، شهروندان، حکومت وحاکميت که تمام اين مولفه‌ها يعني دولت که اين مفهوم همه عناصر دولت را در برمي‌گيرد.
اسلامي عنوان کرد: تمام قواي حکومتي و مملکتي جزو حکومت هستند و حکومت جزوي از دولت است، ما حاکميت را داريم که ديده نمي‌شود اما حس مي‌شود به عنوان مثال؛ همين که دزدي جرات دزدي کردن را ندارد، انسان‌ها به حقوق يک ديگر احترام مي گذارند و قانون را رعايت مي کنند يعني حاکميتي وجود دارد ولي اگر عمليات انتحاري رخ بدهد و يا بي نظمي و هرج و مرج رواج پيدا کند و انسان‌ها به حقوق يکديگر تجاوز کنند يعني حاکميت دچار مشکل است، پس بنابراين حاکميت قابل مشاهد نيست بلکه حس مي شود، اما اين ها در ايران مشخص نيست.
وي با اشاره به اينکه رکن بعدي ما حکومت است که داراي سه بخش است، ادامه داد: بخش اول که تصويب کننده قوانين است تحت عنوان مجلس، بخش دوم که مجري و اجرا کننده قوانين است تحت عنوان قوه مجريه و بخش سوم که مسئول نظارت و ارزيابي دادخواست ها است که به آن قوه قضائيه مي گويند، اين سه قوه بايد در جايگاه خود باشند و نحوه ارتباطي که بين اين سه برقرار مي‌شود و نظارت و کنترلي که اين سه قوه بر يک ديگر دارند حکومت را تشکيل مي‌دهد.عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه فردوسي مشهد افزود: يکي از ارکان حکومت قوه مجريه است که مجري تمام اقدامات حکومت است، ما داراي چند مشکل هستيم که سبب اعتراضات به قوه مجريه است، فکر ميکنم که ما تعريف درستي از دولت، حکومت و از قوه مجريه نداريم  و به همين دليل است که مردم قوه مجريه را دولت  و حکومت فرض مي‌کنند در صورتي که اينطور نيست.
قوه مجريه مسوول تمام خوشبختي‌ها و بدبختي‌هاي مردم نيست
اين استاد دانشگاه با اشاره به اينکه قوه مجريه يک بخشي از حکومتي که جزو دولت است محسوب مي‌شود، ادامه داد: وقتي مردم قوه مجريه را دولت فرض مي‌کنند اتفاقي که مي‎افتد اين است که در ذهنشان تصور مي‌کنند مسبب تمام بدبختي‌ها و خوشبختي‌هايشان و تمام آنچه را که بايد در طول زندگي بدست مي‌آوردند و نصيب آنها نشده قوه مجريه است در حالي که بي ربط است، بلکه بخش عمده آن به دولت ارتباط دارد و اين دولت در اختيار قوه مجريه نيست، يک بخشي از آن به خود شهروندان مربوط است، به عنوان مثال؛ حقوق شهروندي همچون توهين نکردن به ديگران و... که به خود انسان‌ها و مقداري به مشروعيت برمي‌گردد، مثل اينکه چه اندازه حکومت مورد قبول مردم است.
وي ادامه داد: هرچه مردم حکومت را قبول داشته باشند کارهايشان جمعي و مشارکتي مي‌شود، اما اگر حکومت را قبول نداشته باشند به آن بي‌توجه هستند، بنابراين تمام اين‌ها به قوه مجريه ارتباطي ندارد بلکه به خود دولت ارتباط دارد و يک قسمتي از آن به حکومت مربوط است، يعني مجموعه‌اي از ارکان و نهادهايي که قدرت سياسي را مي‌سازند همچون قوه مقننه که بايد قانون را وضع کند، در جايگاه خودش قرار بگيرد، داراي تخصص باشد و تمام چيزهايي که در کشور اجرا مي‌شود بايد در اين قوه تصويب شود، اگر تصويب نشود به مشکل برمي‌خوريم که در حال حاضر خيلي از موارد تصويب نمي‌شوند.
مردم براي اعمال خواسته‌هايشان فقط قوه مجريه را مي‌شناسند
اين استاديار دانشگاه خاطرنشان کرد: مشکلي که در قوه قضائيه ما وجود دارد اين است که به روز نيست، داراي تکنولوژي‌هاي جديد نيست و اصلا معلوم نيست روند در اين قوه به چه صورت است که يک بخشي از ضعف حکومت به قوه قضائيه برمي‌گردد و يک بخشي از آن به قوه مجريه برمي‌گردد که داراي ايراداتي است، به عنوان مثال روند رسيدگي به پرونده‌ها الکترونيکي نيست و... ايراد اينجاست که مردم فقط قوه مجريه را مي بينند، نه درک درستي از قوه مقننه دارند نه از قوه قضائيه و نه مفهوم حکومت و دولت را مي‌دانند.وي افزود: مردم تمام حکومت و دولت را در قوه مجريه مي‌بينند و از اين قوه توقع دارند که وقتي رئيس جمهوري رأي مي‌آورد تمام سياست‌هاي خارجه، فرهنگ، دموکراسي و... درست شود اما درست نمي‌شود، زيرا تمام بودجه و نهادها در اختيار اين قوه نيست بنابراين نمي‌تواند.به گزارش عصر آذربايجان به نقل از ايسنا،عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه با بيان اينکه براساس تفکر مردم ما و فلسفه سياسي که در ايران وجود دارد هنوز تعريف مشخصي از دولت، حکومت و قواي مختلف و اختيارات آنها وجود  ندارد، بيان کرد: مردم فکر مي‌کنند همه چيز به قوه مجريه بستگي دارد، در حالي که اينگونه نيست.

منبع :