گروه فرهنگي:علت اين همه ريختوپاش و شلختگي، عدم توجه به مسئلهي»توليد محصولات فرهنگي« است. زنده نگهداشتن ياد و نام شهدا فريضهي بسيار مقدسي است که بايد بر انجام اين کار اهتمام ورزيد. در سالهاي اخير نيز اين کار بيشتر از همه در قالب برگزاري مراسم يادوارهي شهداي يک محله و يا يک روستا و يک شهر و استان صورت گرفته است که صرفاً يک برنامهاي نمادين است. به عبارت ديگر بايد گفت اکثر فعاليتهاي صورتگرفته فقط و فقط مخصوص همان بازهي زماني است که آن برنامه در حال اجراست و براي زمانهاي بعد از خودش، مصرفي ندارد. اکنون ديگر بنرهاي چند متري اعلام برگزاري يادوارههاي شهداي يک روستا و محله و کوچه و … در جايجاي شهر قابل مشاهده است و همگي مساجد و حسينيهها اگر هيچ کاري هم در طول سال نکنند، مراسم يادوارهي شهدا را در کارنامهي خود دارند. سؤال اساسي و مهم اينجاست که آيا نيازي به اين همه يادوارههاي شهدا داريم؟ و آيا مسئولين برگزاري اين مراسم و مديراني که اجازهي برگزاري اين مراسم را ميدهند به خروجيِ و آوردهي اين مراسم فکر کردهاند؟ يادوارههايي که با قرائت قرآن شروع ميشوند، يکي از رزمندگان خاطرات جنگ تعريف ميکند، يک روحاني سخنراني ميکند و آخر روضهاي هم خوانده ميشود و … تمام! و اينکه اين برنامهها مختص همان زماني است که در حال برگزاري است و در نهايت هر سال يک شهر ميماند با دهها و صدها يادوارههايي که با مصرف بيتالمال و کمکهاي مردمي، اندک خروجياي هم نداشتند.علت اين همه ريختوپاش و شلختگي، عدم توجه به مسئلهي »توليد محصولات فرهنگي« است. چرا که قاطبهي متوليانِ اينگونه برنامههاي بهظاهر فرهنگي، هيچگاه به اين موضوع فکر نميکنند که چنانچه يک محلهاي داراي چند شهيد است، در کنار مراسم ساليانه، به تأليف کتاب و تهيهي مستند و فيلمي از زندگينامهي آن شهدا پرداخته شود تا براي نسلهاي بعد هم بتوان کاري کرد. عموماً در اينگونه برنامههاي مقطعي، کار آموزشي صورت نميگيرد که بتواند بر اذهان و قلوب مخاطبانش تأثير عميق بگذارد.نمونهي بارز اين پديده در اردوهاي راهيان نور هم ديده ميشود. نهادها و سازمانهايي که در طول سال به کارهاي نمادين و اردويي روي ميآورند، راهيان نور را هم صرفا يک کار نماديني ميدانند که بايد همهساله برگزار شود و ميپندارند که با اين کار ياد و نام شهدا را زنده نگاه ميدارند؛ اما بهواقع اين اردوها را به تنهايي، نميتوان کار فرهنگي تلقي کرد؛ چرا که »کار فرهنگيِ يک هفتهاي«نداريم؛ بلکه قبل و بعد از اين اردو بايد فعاليتهايي صورت بگيرد. اما شاهديم که پس از برگزاري اردو، مشکل جذب سيستم همچنان باقيست؛ لکن اگر چنانچه قبل از برگزاري اردو، سلسله برنامههاي آموزشي براي مخاطبان برگزار شود، آن شخص خودش را در متن کار حس ميکند و نگاهش به اردو يک نگاه معنوي است نه صرفا سفري به مناطق عملياتي!کسي را در نظر بگيريد که در حال نگارش يک کتاب پيرامون زندگاني يک شهيد است و براي اين کار، آموزشهايي را ديده و تحقيقاتي هم به عمل آورده است. حال وقتي اين شخص وارد فضاي مناطق عملياتي ميشود، چنان نگاهي دارد که از وجببهوجب مناطق و ثانيهثانيهي اردو براي پيشبرد اثر خود استفاده ميکند و پس از اردو نيز افسرده و دلگير نميشود و مثل برخيها در وبلاگ و دفتر خاطراتش اظهار شرمندگي و بدبختي و عجز و ناله نميکند که اي واي ما هيج کاري براي شهدا نکردهايم! بلکه پس از اردو با نشاط بيشتري به ادامهي نگارش کتاب خود ميپردازد. ( و يا هر اثر فرهنگي ديگر) به گزارش عصر آذربايجان به نقل از راه دانا به طور کلي شرکت در اينگونه مراسم و اردوها به خودي خود، هدف نيست؛ بلکه ابزاري است براي رسيدن به هدف. هدف هم توليد اثري است که بتوان به آن افتخار کرد که شايد آنچنان زيبا و تأثيرگذار باشد که رهبرت راجع به آن بگويد: »ساعات خوش و با صفايي را در مقاطع پيش از خواب، با اين کتاب گذراندم؛ والحمدلله«
گروه فرهنگي:علت اين همه ريختوپاش و شلختگي، عدم توجه به مسئلهي»توليد محصولات فرهنگي« است.