گروه تاريخي: هميشه ارامنه مظلوم نمايي كرده و از كشتار ارامنه توسط دولت عثماني در 1915 سخن مي گويند. در سالگرد اين روز كذايي تظاهرات و ميتينگ ها داده و ارامنه را به نام ملتي مظلوم مي شناسانند. در صورتي كه از كشتار مردم شهرها و روستاها در تركيه و آذربايجان سخن نمي گويند . سخن نمي گويند از كشتار و آتش زدن مناطقي كه مي خواستند آنجا را ارامنه نشين نمايند! كشتار مردم ارامنه توسط دولت عثماني؟! چه كشتاري؟ مگه همين ارامنه نبودند كه قبل از 1915 توسط دول روس و انگليس و فرانسه موردحمايت قرار گرفتند تا به اين طريق دولت عثماني تضعيف و سرنگون شود و درنهايت يك قطعه سرزميني را به پاداش همراهيشان با آنها به ارامنه بدهند! اما بعلت عملكرد و كشتار مردم مسلمان توسط ارامنه، در 1915 عثماني مجبور به تغيير محل اسكان ارامنه شد كه ارامنه آنرا كشتار مي نامند!!! همين ارامنه بعداز ضرب شستي كه بعلت شرارتهاي داشناكها، جيلوها و... از تركها خوردند به ايران آمدند و در آذربايجان مورد مهمان نوازي مردم اروميه شدندوعاقبت نمكدان را شكستند! چنانكه به نوشته نيكيتين در مدت 3 روز 15000نفر از مردم اروميه كشته شدندو سلماس بعداز قتل مسلمانان در 13 فروردين 1297 تسليم گرديد. در اروميه ، سلماس ، كهنه شهر، و روستاها و شهرك ها صدها نفر كشته شدند. ارتش ارامنه با كشتار سه روزه مردم اروميه در22فوريه 1918 تسلط خودرا برغرب آذربايجان اعلام كرد. در طي چندين ماه بيش از يكصد هزار آذربايجاني شهيد شدند. دولت ارمنستان در 28مه1917( 7خرداد 1297) با كشتار مسلمانان در ايروان تشكيل گرديده بود.اگر آنها معتقد به همان دولت ارمنستان بودند كه بايد غائله تمام مي يافت. اما آندرانيك با 25هزارنفراز ارامنه به خوي حمله كرد تا با اتصال به جيلوها و ازآنجا به انگليسي ها نقشه تاسيس ارمنستان بزرگ ( طرحي همانند اسرائيل در بين سه كشور) را عملي كند كه اين عمل با مجاهدتهاي مردم خوي با كمك قواي عثماني نافرجام ماند. يعني آنها مي خواستند با تصاحب سرزمينهاي مركزي و غرب تركيه، غرب آذربايجان( ايران)، و سرزمين آذربايجان ماوراي ارس، تشكيل ارمنستان بزرگ را اعلام نمايند!!!كه با فداركاري مردم خوي و همراهي قواي عثماني اين آرزوي آنها نقش برآب شد، اما با توجه به اين امر كه آنها مردم نمك ناشناسي هستند( چنانكه جواب مهمان نوازي مردم اروميه را باكشتار آنها دادند) بعيد نيست در آينده بازهم مشكلاتي را براي تركيه، آذربايجان و ايران ايجاد نمايند. دولت وقت به جاي حمايت از مردم اروميه و سلماس و خوي بعداز پيروزي مردم خوي، دستور دستگيري حدود 60نفرازمردم خوي را به جرم قتل ارامنه صادر كردند! در رژيم پهلوي نيز هيچگاه سخني از كشتار مردم منطقه به ميان نيامد . آيا وقت آن نيست كه ارامنه جهت كشتار مردم آذربايجان عذر خواهي بنمايند!!! اميد كه روزي برسد دولت نيز اين كشتار مردم مسلمان بدست ارامنه را به رسميت بشناسد تا خون مسلمين بيهوده از بين نرفته باشد. از شوراي شهر و شهرداري خوي جهت پاسداشت جانفشانيهاي مردم خوي در روز سوم تير 1297تقاضا دارم خياباني را به نام سوم تير نامگذاري نمايند.( اجركم عنداله). خلاصه اي از وقايع روز سوم تير نقل مي گردد: قبل از آنكه ارامنه به خوي حمله كنند مردم خوي قبلا ارامنه را زير نظر داشتند و اسلحه هايي را كه سربازان روس هنگام تخليه خوي به آنها داده بودند و ارامنه آنها را در بعضي كاروانسراها و منازل خود جهت جمع آوري نموده بودند، با يورش غافلگيرانه اي خلع سلاح نموده و تمامي تسليحات آنهارا ضبط كرده بودند. لذا ارامنه ساكن خوي كه درحدودصد خانواده مي شد نتوانستند كاري بكنند.و بعدها جسته و گريخته از خوي به اروميه و تبريز و تهران مهاجرت كردند. از سپيده دم روز دوشنبه 3تير ماه 1297( 14 رمضان) عده از مهاجمان ارمني در گندمزارهاي اطراف شهر ديده شدند كه خود را دراستتار گندمزارها و باغات ميوه،به برج و باروي شهر مي رسانيدندو تا شهر قسمت بزرگي از پيرامون خوي را به محاصره درآوردند.مردان شهر، از هر طبقه تفنگ به دست بر فراز برج و باروها آماده دفاع بودند. مردم از هر طبقه و با هر پيشه و انديشه، از مجاهد و مستبد، روحاني و ديواني، مالك و رعيت، بازرگان و پيشه ور، فقيرو غني در كنارهم آماده جنگ بودند. با طنين نخستين گلوله ها و افتادن نخستين تير خوردگان، ترس و وحشت از ميان رفت. زنان و كودكان مدام آب و شربت و غذا به مدافعان برج و باروها مي رسانيدند. شيخ فضل اله حجه الاسلام، آقا ابراهيم، حسن علي خان ميرپنجه، حاج محمد رضا (پارسا)، حاج خليل ماكويي(فتحي)، ميرزا محمودخان امين ديوان، جهانگيرميرزاشاهزاده بدل آباد و تيمورخان، سرتيپ صمصام همايون كه در ايام انقلاب مشروطيت در جوار اقبال السلطنه از طرفداران مستبدين بود در اين روز با جمعي از سواره و پياده از روستاي محل خود، اگري بوجاق، به دفاع از خوي برخاستند. نزديك به نيمروز سالارحسن خان آواجيقي با 50 سوار از درو. ازه چورس وارد شد. آنها يكسر به برج ها رفتند و مشغول جنگ شدند. يك توپ دهن پر از يادگارهاي عصر فتحعليشاه را كه تنها به درد اعلام وقت درماه رمضان مي خورد، بالاي بارو كشيده بودند. گلوله هم براي توپ نداشتند. يكي از توپچيان قديم به نام مشهدي تقي اهل تازه كند شجاع الدوله، اين توپ را شليك مي كرد. او به جاي گلوله، زنجير درداخل لوله توپ مي نهادو آتش مي كرد. معروف است كه بااين توپ يكي از توپهاي مهاجمان را كه از تازه كند شليك مي شد وخرابيها و تلفات فراواني به بار مي آورد خاموش كرد. البته دربعضي جاها از مردي به نام بيژ ممي كه به راهزني ميپرداخته نيز نقل مي كنند كه او توپ را شليك مي كرده است كه جاي شك و سوال دارد! اين شخص بعداز اين روز هرجايي كه ارمني مي ديد به انتقام حمله آنهابه خويازبين مي برد. دربرجها، چند تن به ضرب گلوله شهيد شدند. سر سه نفر را توپ برد. درشهر گلوله هاي توپهاي مهاجمان چند خانه را درهم كوبيد و ويران كرد. گلوله از باروي سمت دروازه چورس درخانه اي افتاد و دونفر جابه جا شهيد شدند. مجموع كشتگان به 15 نفر رسيد. حاجي مرتضي عطار و آقامير حبيب ميراسداله مجاهد معروف درميان آنها بودند. نزديك ظهر، مهاجمان براي گشودن شهر حيله اي به كاربردند. سه تن از آنان لباس عسكر هاي عثماني را برتن داشتند و به تركي عثماني حرف مي زدند به دروازه شهانق رسيدندو گفتند: ما از طرف سپاه اسلام آمده ايم وآنها از پشت سرما مي رسند دروازه را بازكنيد. نگهبانان درگشودن دروازه احتياط كردند. مشهدي خليل و سيده حمزه گفتند: مارا با طناب آويزان كنيد برويم ببينيم كه هستندوچه مي گويند؟ خليل پايين رفت. به حيله آنها پي برد. دوتن از آنهارا محكم بغل كرد وبانگ زدكه دشمن اند، اينهارا بزنيد. مراهم بااينها بزنيد! تيراندازان ماهر از فراز برج هرسه را تك تك زدند و عجيب اينكه آسيبي به خليل نرسيد. او در خندق غلتيد و با طناب بالا كشيدند. دراين روز عسكر هاي زخمي عثماني كه درشهر مانده بودند نيز به دفاع از خوي پرداختند. از وقايع اين روز مشهور گشتن جمله« الده توپانچا بالازري خانم» است. كه ماجراي از اين قرار است كه در محاصره خوي توسط ارامنه، چند نفر از ارامنه به كنار حصار ميآيند و خود را سربازان دوست و عثماني معرفي ميكنند، نگهبانان حصار آنها را شناخته و چند قدمي فرار مي كنند، كه زني به نام زريخانم جلو آنها را گرفته و اسلحه يكي از آنها را به دست آورده و به آنها توهين كرده و دوباره به جنگ تحريك ميكند، ازآن موقع اين خانم معروف خاص و عام ميگردد. ايشان متولد اروميه و زوجه مرحوم علي آقاي درويش آقاسي بودند كه بعداز فوت ايشان به ازدواج مرحوم ميرزا باقر حسني درآمدند. دوستان گرامي مي توانند براي مطالعه بيشتر در مورد فجايع ارامنه در خوي و تركيه به تاريخ خوي نوشته دكتر محمد امين رياحي، تاريخ خوي نوشته مرحوم مهدي آقاسي ، و 1915 نوشته مهندس رضا طالبي مراجعه نمايند. ياد همه شهيدان گرامي باد
گروه تاريخي: هميشه ارامنه مظلوم نمايي كرده و از كشتار ارامنه توسط دولت عثماني در 1915 سخن مي گويند.