گروه اجتماعي: يکي از نگراني هاي جدي در جامعه، گسترش طلاق عاطفي است که فرزندان اين قبيل خانواده ها به دليل مشکلات زياد، خود عاملي بر آسيبهاي اجتماعي به شمار ميروند. با هزار آرزو به خانه بخت رفتند، حتي تصورش را هم نميکردند که روزي زندگيشان به اينجا ختم شود که بدون داشتن هيچ مشکلي به قدري نسبت به هم سرد شوند که "تنهايي" سمهشان از زندگي شود. اين روزها برخلاف گذشته، ديگر طلاق واژهاي نا آشنا نيست؛ افزايش آمار طلاق قبح آن را شکسته و مکروهترين حلال بين مردم به امري عادي تبديل شده و بدتر از آن طلاق عاطفي است که سلامت رواني و اجتماعي خانواده ها را نشانه رفته و تهديدي جدي براي جامعه کنوني است.درک نکردن صحيح از رفتار و گفتار يکديگر، نداشتن شناخت کافي از روحيات طرف مقابل و عاقبت بيعلاقگي و سردي نسبت به شريک زندگي خود همه و همه دست به دست هم ميدهد تا يک طلاق عاطفي را در زندگي زوجها بهوجود بياورد. با اينکه هيچ آمار دقيقي از ميزان وجود طلاق عاطفي در دست نيست ولي ميتوان به جرات گفت آمار طلاق عاطفي در کشور ما از طلاق قانوني بيشتر است.پري ملکي کارشناس مسائل زنان و خانواده در خصوص علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفي، مي گويد: در طلاق عاطفي رابطه روحي، جسمي، عاطفي و حتي گفتاري ميان زن و شوهر به سردي مي گرايد. وجود اين مشکل در يک رابطه باعث بيمهري و کم شدن انرژي مثبت در خانواده ميشود و زوجها در بيگانگي دنياي يکديگر گم مي شوند و فقط براي هم حکم يک همخانه را دارندو با مشخص کردن خط قرمزهايي براي همديگر هرکدام در خلوت خود ديگري را متهم ميکنند.وي در هر سني و با هر شرايطي ميتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفي را داشت؛ نميتوان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفي خانوادهها به هم شباهت دارد؛ اين مشکل ميتواند در رابطه يک زوج جوان که سن ازدواج آنها 2تا 3 سال است رخ دهد يا ميتواند در يک خانوادهاي که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد يا حتي در خانوادهاي که بچههايشان به حدي رسيدهاند که هرکدام به دنبال زندگي خود رفتهاند رخ دهد که به اصطلاح بهاين مرحله سندرم آشيانه خالي نيز گفته ميشود.ملکي با اشاره به جو سرد و بيروح حاکم بر اين خانواده ها، افزود: بچههاي طلاق عاطفي هيچ حس امنيت و آرامشي ندارند و بيشتر وقت خود را با دوستان خود ميگذرانند و ناخواسته به استفاده از موادمخدر، ارتباطهاي ناسالم روي مي آورند و به خود و جامعه آسيب وارد ميکنند.کارشناس مسائل زنان و خانواده تصريح دارد: فردي که دچار طلاق عاطفي شده است به سلامت خود و ديگران بي توجه شده و در قبال وظايف مسئوليتهايش بهسردي و بيهيچ ميل و رغبتي رفتار مي کند و علاوه بر اين آشفتگي روحي و ذهني به آشفتگي ظاهري گره خورده و شخص از لحاظ روحي در شرايطي قرار دارد که عموما تنهايي را ترجيح ميدهد.ملکي خاطر نشان کرد: براي ازدواج در اکثر موارد بايد سن مرد از زن بيشتر باشد ولي اين اختلاف سن نبايد از 7 تا 10 سال بيشتر باشد زيرا در اين شرايط 2 انسان با 2 دنياي مختلف و در 2 مرحله زندگي از هم قرار دارند و مسلما درک صحيحي از دنياي هم ندارند وي ادامه داد: بهطور مثال به احتمال زياد مردي که 35 سال دارد با خانمي که 22 سال دارد ازدواج کند، اين 2 بعد از چندسال که از زندگي بگذرد تازه متوجه ميشوند هرکدام نيازها و خواستههاي متفاوتي با يکديگر دارند، زن تازه ميخواهد شوروهيجان جواني را تجربه کند ولي مرد اين دوره را سپري کرده و ميخواهد در آرامش بيشتري زندگي کند و اينجاست که از هم فاصله ميگيرند و هرکدام غرق در دنياي خود ميشوند. به گفته ملکي اگر سن زن از مرد بيشتر باشد چون زنها زودتر از مردها به سن بلوغ ميرسند در اين شرايط زن دائم در فکر خود شوهرش را از دست ميدهد و هميشه به زنهايي که از او کوچکتر و زيباتر هستند حسادت مي کند، به اين ترتيب هم روحيه خود را از دست ميدهد و هم به خاطر شک و سوءظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان ميشود. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا اين کارشناس مسائل خانواده يادآور شد: مرد بعد از چندسال تازه متوجه ميشود که نبايد با زني که از خودش بزرگتر بوده ازدواج ميکرده و اين موضوع را دائم به همسرش گوشزد ميکند در اينجا از يکديگر فاصله ميگيرند و هرکدام در روياهاي خويش نيمه گمشده خود را مييابد و از انتخابي که داشته احساس ندامت و پشيماني ميکند، در اين مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحي از يکديگر فاصله ميگيرند و طلاق عاطفي شکل ميگيرد.
گروه اجتماعي: يکي از نگراني هاي جدي در جامعه، گسترش طلاق عاطفي است که فرزندان اين قبيل خانواده ها به دليل مشکلات زياد، خود عاملي بر آسيبهاي اجتماعي به شمار ميروند.