سرويس سياسي: نمونه تمامعيار دو قطبي سياسي و بسط آن به شئون مختلف جامعه را ميتوان در مناظره ترامپ-کلينتون و افتضاح اخلاق سياسي در مناظرات انتخاباتي آمريکا جستجو کرد. شايد اين مثال نمونهاي باشد از تبعات دوقطبي انتخاباتي مدنظر رهبري انقلاب. تنور داغ انتخاباتي ايران در حال در تابستان گرم رقابتهاي کلينتون-ترامپ در آمريکا رو به گرمي ميرفت و حکايت از دوگانهاي در کشور داشت که ميتوانست انبوه خاطرات 7 سال پيش بهار و تابستان 88 را تداعي کند، اما آب سردي که با کنار کشيدن يکي از کانديداها بر سر آن ريخته شد موازنه قوا را تغيير داد. قريب 3 سال پس از پيروزي ناپلئوني حسن روحاني در انتخابات سال 92 و پس از باخت سنگين اصولگرايان در انتخابات مجلس در تهران و پيروزي نسبي در شهرستانها، مردي با "کاپشن بهاري" سوار بر ماشين به اينسو و آنسوي کشور رفت تا بنا بر گفته خود به بازخواني "بازخواني خط امام و رهبري" بپردازد. *نامش را قيام گذاشتند! استقبال از احمدينژاد از ابتداي سال جاري در آمل و سپس جيرفت شروع شد و به همدان و زنجان کشيده شد و مراسم استقبالي که هواداران او "قيام" ميخواندند، در مسجد نارمک تهران متوقف شد. 3 سال سکوت احمدينژاد کافي بود تا شائبههاي انتخاباتي پشت پرده سفرهاي وي نقش بندد و باعث گردد تا برخيها از شوق حضور مجدد او در انتخابات به وجد آيند و برخي از خطر بازگشت هيولاي "پوپوليسم" سخن بگويند. اما در ميانههاي شهريورماه، نقل روايت يک ديدار با رهبر معظم انقلاب کافي بود تا شائبههاي تائيد و تکذيب اين ديدار در رسانهها بچرخد و درنهايت روز پنجم مهرماه رهبر انقلاب با تائيد اين ديدار فرمودند « يک آقايي آمده پيش من، من هم به ملاحظهي صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ايشان گفتم که شما در فلان قضيه شرکت نکنيد. نگفتيم هم شرکت نکنيد گفتيم صلاح نميدانيم ما شما شرکت کنيد...باملاحظهي حال مخاطب و اوضاع کشور به يک آقايي انسان توصيه ميکند که آقا شما اگر توي اين مقوله وارد شديد اين دوقطبي در کشور ايجاد ميشود.... دوقطبي در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نميدانم شما وارد بشويد« بيانات راهگشاي ايشان که مهر پاياني بر برخي اظهارنظرها در فضاي سياسي و رسانهاي کشور بود، با اعلام رسمي عدم کانديداتوري احمدينژاد بهپايان رسيد و شايد به تعبير بهتر بگوييم اين تازه آغازي است بر يک پايان؛ پايان عصر دوقطبي فتنه! *شکافهاي کاذب در جامعه رئال! واقعيت آن است که شکافهاي موجود در جامعه ايران بيش از آنکه شکافهايي حقيقي و برآمده از متن مردم و علايق و گرايشات آنان باشند، ناشي از نزاعهاي سياسي اليت هاي موجود در ساختار قدرت جمهوري اسلامي قابلطبقهبندي است. ساختار متراکم بلوکهاي قدرت سياسي در کشور که حول محور راست-چپ در دهه 60، دوم خردادي-محافظه کار در دهه 70، اصولگرا-اصلاح طلب در دهه 80 شکلگرفتهاند، اينک در پيچي مفهومي بر سر استحاله محتوايي قرارگرفتهاند. برخي از جريانات سياسي پس از سال 88 و خصوصاً انتخابات 92، درصدد بوده و هستند تا بخشي از کنش گران سياسي و اليت هاي موجود در ساختار سياسي کشور پيادهنظام حامي آنان را در قالبهايي واهي همچون اعتدالي-افراطي طبقهبندي کرده و با متهم نمودن نيروهاي انقلابي به افراط و تندروي، ميداني مناسب براي جولان اعتداليون (شما بخوانيد استحاله شدگان انديشهاي) مهيا کنند. خواسته يا ناخواسته و خوب يا بد، بخشي از اين دوقطبي سازي به سياستهاي يک دهه پيش دولت حاکم در ساختارشکني توجه به برخي مفاهيم و اهداف در مقايسه با گذشته ايجاد و يا تشکيل شد؛ شکافهايي نظير خواص-عوام و مرکز-پيرامونکه درنهايت به صفآرايي طبقاتي دو انديشه منجر شد؛ طبقه متوسط شهري مدرن در برابر طبقه متوسط سنتي و متوسط رو به پايين. *از آرمانشهر سکولاريسم تا سرخوردگيهاي سياسي طرحريزي دشمنان در سال 88 براي براندازي در سال 88 نظام اسلامي از طريق کودتاي نرم و توسط برخي از کانالهاي موجود در بدنه کساني که بعدها بهعنوان فتنهگر شناخته شدند، باعث شد تا اين جناح با فعال کردن نيروهاي کنشگر سياسي خود در کف خيابانها که دهها سال سق ليبراليسم غربي و جامعه مدني را جويدند، به مصاف با نظام برآيد. بالطبع دو قطبي ايجادشده بين انقلابيون و فتنه گران به دليل ماهيت بيروني اين بحران در کنار نداشتن پايگاه حامي داخل کشور، با شکست اين جناح روبرو شد و باعث شد تا سرخوردگيهاي سياسي فتنه گران سبز، در سالهاي بعد خود را در قامت سرخوردگيهاي اجتماعي و فرهنگي و با رنگي جديد نشان دهد (فيلمهاي توليدشده از سوي جريان شبه روشنفکر پس از سال 88 بسيار پرمعني است) بخشي از آراي معيشتي حسن روحاني در سال 92 را سمپاتي هاي علاقهمند به اصلاحطلبان و سرخوردگان سياسي اين جناح تشکيل ميدادند و عليرغم اينکه آفتاب درخشان برجام )به تعبير روحاني) که قرار بود ممد حيات شود و مفرح زد؛ صفرا فزود و برجامِ داخليِ روحاني حتي يک روز نيز در کشور ديده نشد. *پرهيز از "کليد" و سخن با "داس"! دولت اعتدال به تأسي از برخي از حاميان دوم خردادي خود که مدعي شعار "زندهباد مخالف من بودهاند"، از ابتدا بر پرهيز از "داس" و سخن گفتن و عمل با "کليد" تأکيد داشت، اما پس از مدتي که در جريان مذاکراتي هستهاي با غرب که تمام مشکلات را به حل آن گرهکرده بود، نتوانست در برابر مخالفين خويشتنداري کند و ليستي بلندبالا را روانه اردوگاه مقابل کرد. جناح اصلاحطلب و بخشهايي از دولت به خوبي ميدانند که يکي از مؤثرترين سياستها در راستاي اثرگذاري بر ساخت سياست کشور و تداوم عصر اعتدال، "دگر ستيزي" و يا به تعبير بهتر "دوقطبي" فضاي سياسي کشور است. اين درست همان دوقطبياي است که رهبري انقلاب بارها نسبت به آن هشدار دادهاند و در روزهايي که مجاهدان مقاومت اسلامي در حال نبرد با مستکبران تروريست در منطقه و مجاهدان اقتصادي و فرهنگي براي تحقق اهداف انقلاب اسلامي "جهاد کبير" را سرلوحه اقدام و عمل قرار دادهاند، افتادن در چنين دوقطبيهايي قطعاً به ضرر کشور است. به گزارش عصر آذربايجان به نقل از تبريز بيدار، خلاصه آنکه نمونه تمامعيار دو قطبي سياسي و بسط آن به شئون مختلف جامعه را ميتوان در مناظره ترامپ-کلينتون و افتضاح اخلاق سياسي در مناظرات انتخاباتي آمريکا جستجو کرد. شايد اين مثال نمونهاي باشد از تبعات دوقطبي انتخاباتي مدنظر رهبري انقلاب.
نمونه تمامعيار دو قطبي سياسي و بسط آن به شئون مختلف جامعه را ميتوان در مناظره ترامپ-کلينتون و افتضاح اخلاق سياسي در مناظرات انتخاباتي آمريکا جستجو کرد. شايد اين مثال نمونهاي باشد از تبعات دوقطبي انتخاباتي مدنظر رهبري انقلاب.
حاجيزاده گفت: آمريکاييها از تروريسم به عنوان يک ابزار سياسي استفاده کردند و در کنار آن با ايجاد تشنج در بين قوميتها درصدد تکه تکه کردن جهان اسلام برآمدند اما بالاخره ترکيه متوجه اين موضوع شد.