سرويس سياسي: جانشين‌پروري يا به زبان ساده نخبه‌يابي و نخبه‌پروري ضرورت مهمي است که در انقلاب اسلامي به فراموشي سپرده‌ايم. به گزارش عصرآذربايجان، سال گذشته بود که خبر بيماري حسين شريعتمداري در محافل پيچيد، به اين ترتيب نگارنده از قريب‌الوقوع بودن پديده قَحطُ الرِجال ناليد که آيت‌الله مهدوي‌کني و عسگراولادي ديري‌ست رخت آخرت به تن کردهاند، امسال بهترين نمايندگان از قافله بهارستاني‌ها جا ماندند، برخي چهره‌هاي شاخص سياسي دوگانه‌سوز شده‌اند و شخصيت برجسته آذربايجان يک خط در ميان سرخط خبر » بي‌بي‌سي فارسي « و »20:30 « مي‌شود، بفرما اين هم از بنيانگذار تفکرات کيهاني! هم‌قطاران يکصدا شدند »بيم نداشته باش، ما هستيم و اگر پير فرزانه ندا دهد خاک عَدو را به توبرهِ مي‌ريزيم «، ولي دريغ که لازمه جهاد تربيت مجاهد و پرورش سرداران علم، قلم و بيان بوده و اين همان نخبه‌يابي و نخبه‌پروري است که در ايران مغفول مي‌ماند. در سپهر ايران‌مان چنين ستاره‌هاي درخشاني همواره وجود دارند پس امروز هم کساني هستند که ضمن داشتن ذکاوت ايراني عفت فاطمي و غيرت حيدري، هم تعهد دارند هم تخصص و حيات آنها به قامت استوار ولايت بسته است. به طوري که نگارنده توفيق هم‌نشيني با چند نخبه را دارد، پس با تصورات قبلي که درباره فرار مغزها داشتم وقتي مهاجرت اين نوابغ را تصور مي‌کردم »من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم مي‌رود«. چنين روزهايي بود که صاحبان اين ذهن‌هاي شفاف و ژن‌هاي ناب براي مزه مزه کردن موفقيت زمزمه »رفتن« را آغاز کردند که شَراره‌هاي جانم دامن‌شان را گرفت چه؛ هر کجا مي‌خواهيد برويد ولي با اين قرار حرف نزنيد چون نبوغ با پرده در پرده نشستن، دست بر روي دست گذاشتن و زبان در کام چرخاندن فقط براي شکوهِ منافات دارد. صرف بي‌تاب شدن دل در سينه در مواجهه با گونه‌هاي تَر آنها، خواستن و توانستن اما ناکامي‌شان کافي نبود و نبايستي براي آنها تجلي » صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ « مي‌بودم، پس براي يافتن پاسخ يک سوال رفتم که فقط بگوييد کجا براي »آموزش و مراقبت از نخبگان« گام برمي‌دارد. نه‌تنها پاسخ نگرفتم بلکه اغلب اساتيد شخصيت نگارنده را به قربانگاه توهم و غرور خود بردند، گويي در جستجوي بابا لنگ دراز براي يتيماني هستم و مدعي شدند »پول نداريم کمک کنيم« کمک! آن هم براي که و چه؛ کساني که چنان همت و عزت دارند که براي ناز و نياز فقط سر بر آستان آل‌الله مي‌گذارند. دور نيست زماني که به خاطر فرو رفتن در باتلاق فمينيسم رشته حياتم را پاره مي‌کردم ولي يک لحظه به خودم آمدم گفتم چرا پيش خدايي بروم که مرا نمي‌خواهد، مرا نمي‌خواهد چون زن هستم و دور نيست زماني که تپش قلب راکتور اراک نفسم را تنگ مي‌کرد که انرژي هسته‌اي براي چه‌مان است؟! پس فردي با اين سوابق درخشان نمي‌توانست و نمي‌بايست راهنمايي براي مِعراج کساني شود که مي‌خواهند » شهيد گمنام « و »فرزند عقيلةالعرب (س)« زينت مَزارشان شود. ولي چون »آئينه‌فروشي در شهر کوران« عايدي نداشت، ناگذير پذيرفتم »آسمان بار امانت نتوانست کشيد، قرعه به نام من ديوانه زدند« فهميدم سرنوشت مَحتوم آنها طالِع زيباي من است، تا در برگ‌ريزان عمرم اين دو ريحانه الهي نصيب من شود که با رايحه خوش مادري بيگانه نمانم. يک تصوير مبهم درباره روند تقويت منابع انساني و جانشين‌پروري همچنين چگونگي تقويت ظرفيت‌هاي نظام و به زبان ساده نخبه‌يابي و نخبه‌پروري براي نگارنده شکل گرفت، به همين دليل گزارشي در اين ارتباط به رشته تحرير درآمد: * حداقل به عنوان مشاور از جوانان مبتکر استفاده شود بهنام اسدي جواني که پنل خورشيدي بازده 60 درصد را براي نخستين بار در جهان اختراع کرده است، گفت: آمريکا، آلمان و ژاپن پنل با بازده تا 43 درصد را تاکنون ساخته‌اند. وي نقش سازمان ثبت اختراعات و معاونت علمي رياست جمهوري را در حمايت از مبتکران کمرنگ دانست و عنوان کرد: دلسردي نخبگان و کوچ آنها به کشورهاي ديگر را شاهد هستيم، به طوري که حضرت آقا اين موضوع را مطرح کردند. اين جوان پيشنهاد ايتاليا، ترکيه، چين، آمريکا و هلند را مطرح کرد و گفت: به خاطر کاربرد بالاي اين اختراع در عرصه نظامي در کشور مانده‌ام ولي رفتارهاي ناشايست باعث شد به خروج موقت از کشور حداقل براي کسب تجربه فکر کنم. اسدي بر لزوم مشاوره با متخصصان در عرصه توليد داخلي تاکيد کرد و افزود: در اين صورت مردم به توانايي همنوع خود اعتماد مي‌کنند و تصور آنها نسبت به توليد بومي خراب نمي‌شود. *فرار مغزها کليدواژه‌اي براي مسموم کردن فضا است/ متخصصي که متعهد نيست بگذار برود محمد صادقي فردي که تحصيلات خود را در خارج از کشور گذارنده و امروز در دانشگاه‌‌هاي داخلي تدريس مي‌کند، گفت: امام خميني تخصص توام با تعهد را مطرح کردهاند و حضرت آقا با الهام از سخنان ايشان موضوع را شرح دادند. وي با بيان اينکه اگر فردي به مردم، کشور و دين خود تعهد ندارد، نبايد نگران خروج او از کشور شويد، ادامه داد: از طرفي فرار مغزها را کليد واژه‌اي براي مسموم کردن فضا و سست کردن اراده جوان مي‌دانم. اين مسئول گفت: نمي‌گويم در دنيا هوش برخي صرف ساخت جنگ‌افزار مي‌شود يا ويروس جهش داده و دارو مي‌سازند تا به نظام سرمايه‌داري خوش‌خدمتي کنند، بلکه مي‌گويم يک جراح و مهندس که دنبال ماديات است، از خود نمي‌پرسد پس مردم و کشور من چه؟ وي افزود: به نظرم پاکباني که خيابان را براي آسايش مردم جارو مي‌کشد شريف است نسبت به کسي که حقوق نجومي مي‌گيرد، با دستمال کاغذي خودنويس را برمي‌دارد و هر حرفي بزنند به ايشان برمي‌خورد. صادقي مراسم شيرخوارگان حضرت علي اصغر (ع) را يادآور شد و گفت: از بين نوباوگاني که با اشک مادران شير خورده‌اند عزيزاني پرورش مي‌يابند که جاي شهرياري‌ها و چمران‌ها را پر مي‌کنند. طبق اعتقاد وي تربيت نيروي انساني ضروري است پس دولت ضمن کم کردن سياسي‌کاري‌ها به اين وظايف بايد بپردازد همچنين حمايت تشکيلاتي از نوابغ به عمل آيد تا داخل کشور حفظ و فعال شوند. * عدم تربيت نيروي انساني عامل عقب‌ماندگي آذربايجان غربي است معاون بسيج علمي، پژوهشي و فناوري سپاه شهداي آذربايجان غربي معتقد است چه زمان دولت وقت چه امروز حتي دوران رژيم قبلي براي استان ما تفاوتي ندارد چون آذربايجان غربي از عقب‌ماندگي تاريخي رنج مي‌برد؛ بروز بحران‌هاي امنيتي باعث شد محروميت به استان تحميل شود. از اين گفتم که در جلسه‌اي با دبير مرجع کنوانسيون بين‌المللي حقوق کودک سردرگمي نونهالان نابغه را مطرح کردم، به طوري که براي توانمندسازي اطفال معلول هزينه و زمان زيادي صرف مي‌شود اما يک نخبه منتظر نور است تا براي رشد فردي و اجتماعي گام بردارد. اين مسؤول تائيد کرد که واقعا کودک نخبه بايد به کجا برود؟! وي ادامه داد: جاي سوال است در کشورمان کودک نخبه بايد کجا مراجعه کند توسط کدام سيستم حمايت شود، کجا تشخيص مي‌دهد که بايد او را تحويل گرفت و مراقب بود منحرف نشده و جذب اغيار نشود. محمدي با بيان اينکه در بسياري از حوزه‌ها کارهاي ناقص انجام مي‌شود، گفت: بايد يک مقايسه در حوزه آموزش انجام داد به عنوان مثال بررسي کنيد از 1965 تا 1975 چه تغييري در چين ايجاد شد و اکنون کجا هستند. اين مسئول معتقد است که توانمندي و ضريب هوشي مردم ما به ويژه نخبگان مثال‌زدني است به طوري که در دنيا مغز ايراني بي‌نظير است ولي با مشکلات جدي در حوزه آموزش روبه‌رو هستيم. * تفکر غالب در چند سال اخير »ما نمي‌توانيم « است/ مديريت منابع انساني در کشور ما وجود ندارد اين مسؤول با بيان اينکه مديريت منابع انساني در کشور وجود ندارد، گفت: تحقق چشم‌انداز بيست ساله اقتضائاتي دارد که مهم‌ترين آن مديريت سرمايه انساني است ولي در اين زمينه خلاء داريم. معاون سپاه شهداي استان معتقد است تحول را در جامعه بشري نه تکنولوژي و سرمايه بلکه انسان‌ها خلق کردهاند به طوري که فردي همچون زيگموند فرويد سر بر مي‌آورد و غرب را سده‌هاي متمادي چلٌه‌نشين مرگ انسانيت مي‌کند. وي بر لزوم تربيت مدرس‌ها و کاشاني‌ها براي ادامه حيات سياسي نظام تاکيد کرد و بيان داشت: چنانچه انسان را بسازيم بسياري از مشکلات در حوزه‌هاي کشاورزي، صنعتي، اقتصادي و ... حل مي‌شود. اين مسؤول ضمن انتقاد از تدريس برخي دروس در دانشگاه‌‌ها، ادامه داد: خروجي برخي از مراکز علمي انسان سکولار مي‌باشد در حالي که انقلاب اسلامي با الهام از واژه جلاله » الله « شکل گرفته است. وي معتقد است که تفکر غالب اين روزها » غرب مي‌تواند « و » ما نمي‌توانيم « مي‌باشد؛ ديکته مي‌کنند که بايد به آمريکا تمکين کنيم، با اظهاراتي مشابه »جز در پخت آبگوشت و قورمه‌سبزي در هيچ صنعتي برتري نداريم« سلب‌انگيزه مي‌کنند. کلام آخر گفته شد که اقبال آشنايي با چند استعداد برتر باعث شد دنبال يافتن مَحمِلي براي ساماندهي نخبگان بروم پس بارها با اغلب تئوريسين‌هاي ممتاز کشور تماس گرفتم، ولي حتي به سراب نرسيدم پس بيم آن رفت که جان، کالبد را بگذارد و بگريزد. در ديدار با مغز متفکرها ادعاي فضل و ادب کردم که»از ميگل آنژ پيکرتراش نابغه جهان پرسيدند چطور آثار زيبايي خلق مي‌کند؟ پاسخ داد: خيلي ساده، تنديس را درون سنگ مي‌بينم، بعد آنچه به تنديس تعلق ندارد، از آن دور مي‌کنم«. آنقدر براي نخبه‌پروري غفلت مي‌کنيم که اُم‌الفِساد قرن براي ما حقوق‌دان و زبان سُرخه‌اي‌خوان تربيت مي‌کند تا وقتي ملت ما در عزاي سينه شکافته راکتور اراک به سوگ مي‌نشيند، در جشن مُردگان به سينه اين قهرمان مهربان و لطيف مدال لياقت آويخته شود. تربيت نيروي کادري ضروري است تا اگر سَرخوشي از َفرط قهقهه در آغوش بيگانه مَدهوش شد، ديگري با غضب به مولا خانه‌نشيني کرد، شکم‌باره‌اي با فرزندان خود بر کارِتل‌هاي اقتصادي چَنبره زد، رادمردي خِرقه شهادت پوشيد در اين هَمهمه‌ِ » ذخيره نظام « يعني مردي از جنس مردم داشته باشيم، نه فقط اشباه‌الرجال زراندوز! بايد کساني باشند که اگر ولايت عشق در بزنگاه‌هاي حساس نداي » هَل مِِن ناصر يَنصُرني « سر داد، مالک اشترها و عمّارهاي زمان » نَحنُ صامِدون « را در محيط طنين‌انداز کنند.
جانشين‌پروري يا به زبان ساده نخبه‌يابي و نخبه‌پروري ضرورت مهمي است که در انقلاب اسلامي به فراموشي سپرده‌ايم.