افشاگري ها ناشيانه بود اسناد را بايد تحويل مي داديم
افشاگري ها ناشيانه بود اسناد را بايد تحويل مي داديم
1397/05/28
سرويس سياسي: محمد نعيمي پور، يکي از دانشجويان پيرو خط امام (ره) مي گويد پس از مدتي به اين نتيجه رسيديم که افشاگري ها حرکتي ناشيانه بود و اسناد و مدارک سفارت آمريکا را بايد تحويل مقامات مي داديم.
او در مورد پاسخ به درخواست ترامپ براي مذاکره ايران و آمريکا هم معتقد است وقتي احتمال انتخاب دمکراتها به نفع ايران بالاست چرا بايد اجازه دهيم ترامپ به اين موفقيت دست يابد؟ نماينده مجلس ششم رفراندوم را بها دادن به نظر مردم مي داند و حساسيت هاي موجود درباره اين اصل قانون اساسي را چندان موجه ارزيابي نمي کند. بخش نخست از گفتگوي تفصيلي محمد نعيمي پور را در ادامه مي خوانيد:
*آقاي نعيمي پور شما اوايل انقلاب جز دانشجويان پيرو خط امام (ره) و از تسخيرکنندگان سفارت آمريکا بوديد. با توجه به اينکه دولت وقت و مرحوم بازرگان با اين دست اقدامات چندان موافق نبودند و اين اقدام به نوعي پايان بخش روابط ديپلماتيک ايران و آمريکا بود. آيا از اقدام خود پشيمان هستيد يا از آن دفاع مي کنيد؟ مرحوم مهندس بازرگان پس از اعلام حکم نخست وزير خود از مردم خواستند که به خانه هاي خود بازگردند و اجازه دهند که دولت به امور رسيدگي کند. من همان زمان هم اين خواست ايشان را نتوانستم هضم کنم. مردمي که با شور و هيجان انقلاب کردند دستورپذير نبودند. بايد به آن ها با يک مکانيزم هايي اطمينان داده مي شد، در حالي که اين اطمينان داده نشد و انواع و اقسام ترورها در کشور صورت گرفت. اگر مردم به خانه بازمي گشتند قطعا نمي توانستيم ارتش مناسب براي دفاع در برابر آشوب ها داشته باشيم. اما درباره موضوع سفارت، بسياري از دانشجويان تسخيرکننده سفارت از نظر سياسي پخته و صاحب تفکر بودند و رويدادهاي مختلف کشور و دخالت آمريکا در اين رويدادها را مورد توجه داشتند. بهانه اي مانند بيماري شاه و حضور او در آمريکا مي توانست آغازگر اتفاقات ديگري هم باشد، شرايط ايجاب مي کرد که بايستيم. بنابراين دانشجوها به فکر يک اعتراض متفاوت تر بودند، تصميم گرفته شد که دانشجويان به نشانه اعتراض دو روز سفارت آمريکا را اشغال کنند نه بيشتر از دو روز. بسياري از دوستان از جمله خود من تمايل داشتيم به درس و دانشگاه بازگرديم و اساسا گفته مي شد که ما فقط دو روز در سفارت کار داريم. اما پس از تسخير سفارت ، امام (ره) سرنخ اين اتفاق را به دست گرفت. يقين دارم دانشجويان امکان نداشت چنين بسيجي بين مردم ايجاد کنند و قدرت ديگري اين بسيج را ايجاد کرد. امام از اين اتفاق به عنوان انقلاب دوم ياد کردند و ما تنها نگهدارنده گروگان هاي سفارت بوديم، ادامه گروگانگيري به صلاحديد حکومت انجام شد. با اين حال من اين تصميم را اشتباه نمي دانم و پشيمان هم نيستم. اگر هر جوان دانشجوي امروزي هم در چنين شرايطي قرار مي گرفت، همين کار را انجام مي داد.
*آيا اين آغازي براي دومينوي تنش با آمريکا و قطع رابطه نبود؟ پس از تسخير سفارت توسط دانشجويان، بارها و بارها موقعيت هايي پيش آمد که مي توانست اين رابطه دوباره برقرار شود، رويدادهايي مانند ايران گيت، آوردن اسلحه براي ايران که حتي مرحوم آيت الله هاشمي موافق آن بود، از سوي عده اي که امروز حقوق بشري شده اند با تندروي رد شد. اين گروه ها از موضع چپ سوسياليستي اسلامي که مد آن روزها بود، مذاکره با آمريکا را قبول نکردند و به شدت اعتراض داشتند. اگر زمان تسخير سفارت آمريکا منِ دانشجو اعتراضي داشتم، سال هاي بعد از آن موافق رابطه درست با آمريکا بودم. بنابراين در بررسي روابط ايران و آمريکا نبايد تنها به اين مقطع پرداخت.
*تسخير سفارت آمريکا در کنار پيامدهاي خارجي آن، در داخل کشور هم تبعاتي در پي داشت و افرادي مانند عباس اميرانتظام در پي برخي افشاگري ها به زندان هاي طولاني محکوم شدند. افشاگري هاي آن روز را تا چه حد درست مي دانيد؟ يکي از بزرگترين انتقادهايي که دانشجويان پيرو خط امام به خود داشتند و دارند اين است که افشاگري کار اشتباهي بود. ما بايد اسناد و مدارک را به مقامات ارائه مي کرديم و تحويل مي داديم. دانشجويان هم پس از مدتي خود به اين نتيجه رسيدند که افشاگري کار ناشيانه اي بود. معتقدم افشاگري ها اشتباه بود اما به اين معني نيست که اگر افشاگري صورت نمي گرفت، اتفاقي نمي افتاد و کسي زندان نمي رفت با توجه به جو آن سال ها که از دانشجويان براي افشاگري مطالبه مي شد، برخي پرونده ها تشکيل شد و کساني که در اين موضوعات درگير بودند بايد دربرابر برخي پرسش ها پاسخگو باشند.
* انکار برخي از دانشجويان فعال تسخير سفارت و فعالان سياسي امروز درباره وجود و حضورشان در آن مقطع را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ دانشجويان پيرو خط امام ساختاري بودند که مي توان اکنون تصميمات و عملکرد آن ها را مورد انتقاد و ارزيابي قرار داد، اما وقتي شخصي اتيکت و يا نشان دانشجوي پيرو خط امام را داراست، در مقطع کنوني اگر بگويد »من نبودم، شخص ديگري بوده است« چندان پسنديده نيست و فرافکني مسئوليت خواهد بود. *همانطور که اشاره کرديد گفتگو با آمريکا هم روزي تابو بود، اکنون هم پس از خروج اين کشور از برجام بار ديگر موضوع مذاکره با آمريکا به صدر تحليل ها بازگشته است. با دولت کنوني آمريکا مي توان به مذاکره پرداخت؟ هرچند ديگر تابو مذاکره با آمريکا مطرح نيست اما موضع دولت و رئيس جمهوري درباره مذاکره با آمريکا و تاکيد ايشان بر عدم استنکاف از مذاکره؛ خوب و قابل قبول است اما درباره مذاکره با آمريکا نه ذوق زده باشيم و بي اعتنا. اگر مبنا منافع ملي قرار گيرد، ملاحظاتي وجود دارد، مانند اينکه آيا اين مذاکره برابر است؟ آيا تحت فشار است؟ آيا با آينده تعاملات بين المللي ايران همخواني دارد؟ ديپلماسي اين نيست که تا کسي از مذاکره سخن گفت، به او لبيک گفته شود. همانطور که رئيس جمهوري گفتند، اين مذاکره مي تواند کمک موثري به ترامپ در انتخابات نوامبر کنگره داشته باشد که توانسته ايران را پاي ميز مذاکره آورد. در چنين شرايطي چرا بايد اجازه دهيم ترامپ به اين موفقيت دست يابد؟ در حالي که مي دانيم احتمال بالاي انتخاب دموکرات ها به نفع ايران خواهد بود. هرچند عده اي هم اين ميان با شعار انقلابي گري مذاکره با آمريکا را نهي مي کنند اما چشم خود را بر منافع ملي بسته اند. ايران در افغانستان و عراق با آمريکا مذاکره کرده است.
* موضوع همه پرسي يا رفراندوم که در ماه هاي اخير دو يا سه بار در سخنراني هاي رئيس جمهوري هم مورد اشاره بود؛ با توجه به واکنش هاي تند عليه آن به نوعي تابو در تاريخ سه دهه اخير تبديل شده است. چرا رئيس جمهوري از رفراندوم سخن مي گويد؟ و چرا اين ميزان بر اين اصل قانون اساسي حساسيت وجود دارد؟ اين ميزان حساسيت نسبت به موضوع رفراندوم قابل قبول نيست. اصل رفراندوم پس از سال 78 بارها مطرح شد به ويژه در مجلس ششم که با جديت پيگيري شد و به عنوان يکي از اصول کنار مانده قانون اساسي طرح و حتي اعلام شد که از موضوعات سبک تري هم مي تواند شروع شود. در اين مورد به ديدگاه و نقطه نظر امام رجوع شده بود که ايشان فرموده بودند دليلي ندارد که نسل هاي گذشته براي نسل هاي آينده تصميم بگيرد. اين موضوع زماني اهميت مي يابد که بدانيم در اصلاح قانون اساسي اصولي به آن اضافه شد که محل اختلاف نظر بوده است. در حال حاضر هم سخن رئيس جمهوري، درست است، ايشان مي گويد اختلافي وجود دارد، ممکن است درصد زيادي از مردم براي تغيير و تحول درباره آن نظر مثبت داشته باشند، اين موضوع چه اشکالي مي تواند داشته باشد، وقتي امکاني وجود دارد مي توانيم از آن استفاده کنيم. شايد اصلا نتيجه اين رفراندوم به نفع آن هايي باشد که مخالف اين موضوع هستند. اما همچنان که گفتيد اين موضوع در شرايط کنوني تابو است، همان طور که مذاکره با آمريکا تابو بود. اما تابو نمي تواند منافع ملي کشور را تامين کند.
* چه موضوعاتي مي تواند موضوع رفراندوم در کشور قرار گيرد؟ سياست خارجي مبتني بر صلح، مي تواند موضوع پيشنهادي براي مذاکره باشد. شايد مثال کشور چين در اين زمينه جالب باشد، اين کشور پس از تحولاتي تصميم گرفت تنها به اقتصاد داخلي خود توجه کند و تا سال 2020 به هيچ موضوع تنش زاي بين المللي ورود نکند. معتقدم که توانمندي کشور از نظر اقتصادي بايد به قدري محکم و برجسته شود تا زمينه فعاليت هاي ديگر را فراهم کند. بنده مخالف حضور ايران در منطقه نيستم اما بايد در چارچوب منافع ملي بوده و مورد پذيرش مردم قرار گيرد. موضوعات بسياري در زمينه اقتصادي مانند يارانه و در زمينه سياسي مانند نظارت هاي استصوابي وجود دارد که مي تواند مورد نظرسنجي قرار گيرد. * چه موانعي را بر سر راه تحقق اين اصل قانون اساسي مي بينيد؟ به گزارش عصرآذربايجان به نقل از ايرنا، از نظر من هيچ مانعي وجود ندارد. پيش از اين هم موضوع انتخابات شوراي شهر هم تابو و بيست سال متوقف بود. با وجود آنکه امام خميني و مرحوم آيت الله طالقاني پيگير اين موضوع بودند اما برخي بهانه جنگ را پيش مي کشيدند که قابل قبول هم نبود، چون ما در دوران جنگ انتخابات ديگري هم برگزار کرديم و مشکلي هم پيش نيامد. رفراندوم هم اينگونه است. رفراندوم يعني بها دادن به نظر مردم. تنها کساني درباره اين موضوع دچار مشکل مي شوند که نظر مردم برايشان اولويت نباشد يا مردم در نظر آن ها صغير و مستضعف هستند.
منبع :