گروه تاريخي: از معماريهاي اصيل دوره صفوي که با عقايد اين دودمان آميخته، مجموعه بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي است. بنايي که به عقيده کارشناسان تأثيرات فرهنگي آن مورد غفلت واقع شده است. شيخ صفيالدين اردبيلي يکي از عرفاي نامدار جهان اسلام است که به عقيده برخي محققان کارکردهاي اجتماعي عرفان وي چندان مورد بحث و بررسي قرار نگرفته است؛ چنانچه کارکردهاي اجتماعي مدفن وي که در طول چند صد سال تغييرات آن مصداقي از تغييرات تاريخ عرفاني اردبيل است، مورد غفلت است. معماري کمنظير بناي بقعه شيخ با وجود اينکه بخشهاي قابل توجه آن بعد از مرگ شيخ صفيالدين ساختارهاي امروزي را به خود گرفت متناسب با حال و هواي عرفان و تفکري بود که شيخ صفيالدين از خود به يادگار گذاشت. معماري که ميتوان رد تأثيرات فرهنگي آن را در شهر اردبيل جستجو کرد. در کتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ محقق اردبيلي باباصفري آورده است که »مورخان نوشتهاند که شيخ صفيالدين را در خانه خود که بيرون دروازه اسفريس بوده است به خاک سپردهاند. جنازه شيخ روز دوشنبه 12 محرم 735 هجري قمري وقت ظهر در آنجا دفن گرديد و درخت بيدي که در ايام زندگي بر حياط خانه او سايه ميافکند سايهافکن مزار وي شد.« مرگ شيخ صفيالدين مقدمهاي به احداث مجموعه تاريخي ميشود که بخشهايي از آن چله خانه شيخ، حرمخانه و محل مدفن وي را در بر دارد. روح عرفان شيخ صفيالدين اردبيلي در طول عصار و قرنها در اين بقعه باقي ميماند تا جايي که نواي زيبايي و شکوه آن به سازمان ملل نيز ميرسد. *هفت در مقدس براي رسيدن به حريم شيخ يکي از محققان اردبيلي در پي مطالعات خود متوجه ابعاد جديدي از منش و طريقت زندگي و عرفان شيخ صفيالدين شده که در ادامه زمينه نگارش کتابي با عنوان »زندگي و طريقت شيخ صفيالدين اردبيلي« را فراهم کرده است. امير رجبي معتقد است نقش و اهميت شيخ در عرفان اسلامي قابل توجه بوده، اما سايه سياسي حکومت صفوي مانع از شناخت درست آن است. وي گفت: ويژگي شاخص عرفان شيخ در کارکرد اجتماعي آن است بطوريکه با وجود انتصاب طريقت سهروردي به شيخ صفيالدين ميتوان زمينههاي ترکيب آن با کارکردهاي اجتماعي و مردمي را مشاهده کرد. به گفته مديرکل حوزه هنري استان يکي از ايرادات وارد به تصوف، خاصيت فردگرايي، انزواطلبي و ضداجتماعي بودن آن است و اين در حالي است که اين موضوع در منش شيخ کاملاً واژگون ميشود. رجبي معتقد است متأسفانه کتب چاپ شده در خصوص شيخ صفيالدين به نسبت ساير عرفا اندک است و تنها منبع دستاول که دستاويز نگارش ساير منابع هم بوده، کتاب »صفه الصف« نوشته ابن بزاز اردبيلي در سالهاي 858 يا 859 هجري است که خود از مريدان شيخ بود و به دستور پسر شيخ صدرالدين موسي اين کتاب را تحرير کرد. به گفته مديرکل ميراث فرهنگي استان اردبيل معماري بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي يکي از معماريهاي شکوهمند تاريخ صفويه است که هنوز ابعاد ناشناخته بسياري دارد که مي تواند گوشه هايي از عقايد و شخصيت شيخ صفي الدين را بشناساند. کريم حاجيزاده تصريح کرد: هر کدام از بخشهاي مختلف اين بنا آثار هنري و معماري کمنظيري در خود جاي داده که برخي نمونه اعلاي هنر دوره صفوي محسوب ميشود که توسط هنرمندان و معماران بنام زمان خلق شده است. وي با اشاره به رسالت ميراث فرهنگي در پاسداشت تنها مجموعه ثبت جهاني شده اردبيل افزود: بناي بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي حيات خود را در طول تاريخ حفظ کرده و امروز تلاش ميشود با وجود محدوديتهاي مالي بخشهاي مختلف کاشيکاري، تزئينات و ساختمان بنا حفاظت شود. بعد از اينکه در سال 735 هجري قمري به دست صدرالدين موسي فرزند شيخ صفيالدين اردبيلي گنبد الله الله احداث شد شاهان صفوي به پاس ارادتي که به شيخ داشتند الحاقات مختلفي را بر بنا اضافه کردند. حتي در زمان قاجار نيز برخي تغييرات و تعميرات به ثبت رسيده است بطوريکه در کاشيکاريهاي در ورودي حياط باغ تعميرات قاجار در مقابل کاشيکاريهاي قبلي بقعه مشاهده ميشود. آنچه در اين معماري يکي از رموز مگو است، طي هفت در براي رسيدن به محل دفن شيخ صفيالدين اردبيلي در بقعه است. لازم به ذکر است درگاه اصلي اين بقعه به گفته مديرکل ميراث فرهنگي استان در زمان رضاشاه تخريب شده و ميراث فرهنگي در نظر دارد اين درگاه اصلي را احيا کند. در کتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ مطرح شده است که يکي از علتهاي نامگذاري اين منطقه از شهر به نام عاليقاپو به دليل وجود همين درگاه اصلي است. هفت دري که به آرامگاه ابدي شيخ صفيالدين اردبيلي رسيده است حتي منجر به تغيير نامگذاري بخشهايي از شهر شده و اين نامگذاري همچنان پابرجاست. *ساختار بنا متناسب با عقايد اجتماعي و فرهنگي نکته ديگر ساختاري بناي مجموعه بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي است. محققان معتقدند تصويرگري در زمان صفويه چندان رواج نداشته؛ همچنان که در خود بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي نيز اغلب تزئينات کاشيکاري و يا نقاشي گل و برگ، اسليمي آيات قرآن و اسامي اهلبيت (ع) است. بنا از حرميت خاصي برخوردار است و بعد از طي حياط باغ و حياط کوچکي که به مانند چهارراهي بخشي به بقعه، بخشي به آشپزخانه شيخ و بخشي به چله خانه راه دارد، حياط فرعي مشاهده ميشود. پيرامون بقعه محوطهاي است که امروز سنگقبر گروهي از سرداران و حاکمان را که در گوشهاي از تاريخ گذشته اردبيل نقشآفريني کردهاند در خود جمع کرده است. در بخش ورودي بقعه قنديل خانه واقع شده است. محلي که روزگاري فرش تاريخي اردبيل در کف آن خودنمايي ميکرد و نقش فرش در سقف قنديل خانه نقاشي شده بود. افرادي که وارد اين مکان ميشدند کف و سقف تالار را به يک نقش ميديدند که تداعي کننده ذهنيت عارفان دوران صفويه مبني بر وحدت وجود يعني از فرش تا عرش به يک نقش است. طرح اين فرش که گفته ميشود در سقف تالار نقش شده کاملاً از بين رفته و به جاي مرمت در واقع سفيدکاري شده است. در حال حاضر فرش اردبيل در موزه ويکتوريا و آلبرت لندن نگهداري ميشود. بعد از قنديل خانه در روبه روي فردي که به بقعه مراجعه کرده آرامگاه شيخ صفيالدين اردبيلي و شاه اسماعيل اول مشاهده ميشود؛ دري چوبي نيز با ارتفاعي کوتاه مخاطبان را به پشت آرامگاه که حرمخانه و محل دفن تعدادي از زنان و دختران شاهان صفوي است هدايت ميکند. گفته ميشود ارتفاع کوتاه درهاي چوبي به واسطه آموزش احترام و تواضع بوده و به فرد حفظ حرمت خانهاي که در آن پاي گذاشته است را ميآموزد. موضوعي که در معماري خانههاي تاريخي اردبيل نيز مشابه آن مشاهده ميشود. اين بخش از بنا در واقع بخشهايي است که به نظر ميرسد قدمت به مراتب بيشتري به لحاظ تاريخي داشته و مفاهيم اجتماعي حفظ حرم تواضع در برخورد با مقام بزرگتر و عاليتر و کرنش در مقابل فراز زندگي و تحمل در مقابل نشيب آن را تداعي ميکند. *چينيخانه يادگار ارادتي تاريخي يکي از بخشهاي قابل توجه ديگر بنا چينيخانه است. چنانچه که ذکر آن رفت بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي در طول تاريخ تکميل شده و تغيير يافته است. اين بنا از محل دفن بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي به يکي از معماريهاي نادر عرفاني ايران اسلامي تبديل شده است. رئيس پايگاه ميراث جهاني بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي گفت: اين بنا به لحاظ تأثيرگذاري نه در فرهنگ ايراني اسلامي بلکه در تمدن جهاني به ثبت جهاني رسيده است. عبدالرحمان وهابزاده متذکر شد: به پاس ارادت پادشاهان، حکام و واليان به شيخ صفيالدين اردبيلي اين بنا در طول تاريخ قداست ويژهاي داشته و حتي در زمان جنگها و درگيريها محل حرمت و احترام بوده است. وي افزود: به عنوان مثال چينيخانه که بعدها و 400 سال قبل توسط شيخ بهايي طراحي شد محل نگهداري ظروف اهدايي به بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي و پادشاهان صفوي است. به گفته وهابزاده اين مجموعه در حال حاضر يکي از آثار کمنظير معماري ايراني – اسلامي محسوب ميشود که حتي نگهداري و مراقبت از آن دقت و ظرافت ويژه ميطلبد. در کتب تاريخي عنوان شده که چينيخانه هزار و 256 محفظه دارد که در همه آن ها چينيهاي اهدايي امپراتور چين به شاهعباس به مناسبت احياي جاده ابريشم و چينيهايي که از طرف دولت ايران به کشور چين سفارش شده بود، قرار داشته است. بسياري از چينيهاي اين مجموعه به موزههاي ديگر منتقل شده يا گرفتار بدسليقگيهاي تاريخي بوده اما آنچه قابل توجه است، مقام عرفاني شيخ صفيالدين اردبيلي است که سيل علاقهمندان را پشت درهاي بقعه به صف کشيده تا با اهداي هديهاي قفسهاي و جايگاهي در بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي کسب کنند. در عين حال نبايد از زيباييهايي مسجد جنت سرا با مشبکهاي چوبي آن گذشت. در سمت چپ سرسراي ورودي مسجد جنت سرا قرار گرفته است که به صورت فضاي هشتضلعي طراحي شده و فاقد محراب است. چنين به نظر ميرسد که فضاي جنت سرا بيشتر براي انجام مراسم صوفيانه و گرفتن مجالس سماع عارفانه بوده است.
از معماريهاي اصيل دوره صفوي که با عقايد اين دودمان آميخته، مجموعه بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي است. بنايي که به عقيده کارشناسان تأثيرات فرهنگي آن مورد غفلت واقع شده است.