عصر آذربایجان

گزارش خبر

جرقه پيروزي انقلاب اسلامي از کجا زده شد

جرقه پيروزي انقلاب اسلامي از کجا زده شد

1397/11/09

گروه تاريخي: اين نوشتار به دنبال پاسخ گفتن به چرا و چگونگي و پيامدهاي واقعه 19 دي 1356 قم، بر اين فرض استوار است که رژيم بدون اطلاع از آگاهي درون گروهي، همبستگي نهفته روحانيون و انسجام تشکيلات حوزه، با جريحه دار ساختن احساسات آنان به طور ناآگاهانه، به فترت پيش آمده در نهضت پايان داد و با اصلاحات فرهنگي و ضدديني خود به طور ناخواسته طيفهاي مختلف جناح مخالف روحانيون را به هم نزديک ساخت.

روحانيون اصولي پس از پيروزي بر اخباريون در اوايل دوره قاجار، گامهاي بلندي در راستاي انسجام درون گروهي برداشتند و اصلاحاتي در سلسله مراتب روحاني و دروس حوزوي ايجاد کردند و شکلي تکامل يافته تر از قبل به اوضاع حوزه هاي علميه بخشيدند. انسجام درون گروهي روحانيت با داعيه سياسي آنان نيز مقارن شد. اين داعيه در جنبش رژي و نهضت مشروطه جنبه عيني تري يافت. با اين همه، مواضع روحانيون سياسي در قبال پديده مشروطه هماهنگ نبوده و اختلافات فاحش فکري - سياسي را نشان داد که در مقطعي خاص و به مدت کوتاهي روحانيون مشروطه خواه از برتري خاصي برخوردار شدند. اما از آنجا که گروههاي حامل نهضت از خاستگاههاي کاملا متفاوت با مباني فکري مختلف تشکيل شده بودند، پس از پيروزي، کشمکش جناحهاي مختلف را به دنبال داشت. در اين فراز و نشيب رويدادها و اوضاع آشفته و نابسامان جامعه اکثر روحانيون از مسائل سياسي کنار رفتند. استقرار رژيم ديکتاتوري رضاشاه پهلوي به فعاليت آشکار اقليت روحاني پايان داد. هرچند کناره گيري روحانيون از سياست پس از مشروطه، در تکاپوي سياسي آنها فترتي پديد آورد، اما آنان را متوجه نقاط ضعف ساختار حوزه و ضرورت اصلاحات بنيادي و همچنين توسعه کمي آن ساخت. زيرا اختلافات درون گروهي روحانيون، ضربات مهلکي بر انسجام دروني آن وارد ساخته بود. به نظر مي رسد تغيير و تحولات سياسي بين المللي نيز در اين اصلاحات بي تاثير نبوده است. جدايي عراق از پيکره امپراتوري عثماني و تشکيل دولت دست نشانده، مشکلاتي براي جامعه مذهبي ايران در تماس با مراجع و علماي نجف ايجاد مي کرد. از اين رو، ضرورت وجود يک کانون قدرتمند مذهبي در داخل ايران احساس مي شد. درواقع، تغيير و تحولات جامعه ايران و عراق به علاوه ضعف ساختارهاي حوزه در انسجام بخشي به روحانيون، اصلاحات بنيادي و تشکيل حوزه علميه قم را به دنبال داشت. رؤساي حوزه علميه قم در دوره ديکتاتوري رضاشاه، از يک سو به دليل نوپابودن حوزه از مشارکت در فعاليتهاي سياسي اجتناب مي کردند و از سوي ديگر، مسائل سياسي را عامل تفرقه و بروز شکاف در يکپارچگي جامعه مذهبي مشاهده مي نمودند. به دليل حاکم بودن گرايش محتاطانه بر حوزه، که با توجه به شرايط زماني، منطقي و معقول مي نمود، دوره فترتي در تکاپوي سياسي آن پديد آمد که در دوره رياست آيت الله عبدالکريم حائري آغاز و در دوره آيت الله سيدحسين بروجردي نيز ادامه يافت. البته در اين دوره، حوزه در تغيير ساختار و تشکيلات خود گامهاي اساسي برداشت و دايره فعاليتهاي مذهبي را از قلمرو کشورهاي مسلمان به کشورهاي مسيحي گسترش داد. در دروس حوزه و سلسله مراتب روحاني و در نحوه جذب طلاب تغييراتي پديد آمد و طبقه اي منسجم و مستمر ايجاد شد. در دوره زعامت آيت الله بروجردي، حتي علما و روحانيوني که داراي ديدگاههاي سياسي تندرو بودند، به احترام ايشان از ابراز جدي نظرياتشان خودداري مي کردند. به اين ترتيب، آيت الله بروجردي موفق شد تا زمان رحلت خود در سال 1340 ش. انسجام طبقه روحاني را حفظ نمايند و پيشرفتهاي قابل ملاحظه در تغيير ساختار حوزه کسب کنند. در چنين فضاي حاکم بر حوزه، آن دسته از نيروهاي مذهبي که خواهان شرکت در مسائل سياسي بودند، مثل فداييان اسلام، از جانب رؤساي رسمي حوزه طرد شدند. با اين همه، عدم اظهار ديدگاههاي سياسي جديد توسط تعدادي از علما و مراجع در دوره آيت الله بروجردي، به معناي فقدان اختلاف نظر در اينگونه مباحث نبود. زيرا رحلت آيت الله بروجردي اختلاف ديدگاهها را عيان ساخت. بلافاصله پس از ايشان، مراجع و علما از نظر ديدگاههاي سياسي به دو جناح مخالف و موافق مداخله در امور سياسي تقسيم شدند. اين دو جناح، گرايشها و طيفهاي مختلف از مخالفان رژيم را دربرمي گرفت. جناح موافق مداخله در امور سياسي نيز منسجم نبوده و طيفهاي مختلف، از مخالفان رژيم در چهارچوب قانون اساسي مشروطه تا مخالفان تندرو و خواهان سرنگوني رژيم را دربرمي گرفت. طيفهاي مختلف اين جناح به تناسب رويدادهاي سياسي به هم نزديک شده يا از هم فاصله مي گرفتند. جناح اخير در واقعه 15 خرداد 1342 متحد و يکپارچه عمل کرده و دستگيري امام خميني(ره) توسط رژيم را محکوم کردند. اين واقعه نقطه عطفي در فعاليت و ضديت روحانيون مخالف با رژيم شاه شد. در واقعه کاپيتولاسيون تفاوتهاي ديدگاهي و اختلافات سياسي کم کم خود را نشان مي داد. بعضي مانند آيت الله گلپايگاني خود را کنار کشيدند و بعضي ديگر مانند آيت الله شريعتمداري نيز از ماهيت قضيه اظهار بي اطلاعي کردند. به اين ترتيب در فعاليت سياسي علما فترتي پيدا شد و تا سال 1356 نيز ادامه يافت. اين نوشتار به دنبال پاسخ گفتن به چرا و چگونگي و پيامدهاي واقعه 19 دي 1356 قم، بر اين فرض استوار است که رژيم بدون اطلاع از آگاهي درون گروهي، همبستگي نهفته روحانيون و انسجام تشکيلات حوزه، با جريحه دار ساختن احساسات آنان به طور ناآگاهانه، به فترت پيش آمده در نهضت پايان داد و با اصلاحات فرهنگي و ضدديني خود به طور ناخواسته طيفهاي مختلف جناح مخالف روحانيون را به هم نزديک ساخته و آنان را متوجه دشمن واحد خود - يعني نظام سياسي حاکم - نمود. روحانيون نيز فقط با ياد و خاطره واقعه 19 دي و پيگيري پديده چهلم ها و تمسک به ساير راهکارهاي سنتي، از آن واقعه به عنوان نقطه عزيمت دوم انقلاب استفاده کرده و بتدريج موقعيت سياسي خود را در نهضت بالا برده و در راس رهبري قرار گرفتند.
*تحليلي بر وضعيت کشور در آستانه واقعه 19 دي
حکومت پهلوي، پس از انقراض قاجاريه، وارث جامعه اي با ساختارهاي سنتي بود. بسياري از ساختارهاي سنتي جوابگوي نيازهاي روزافزون جامعه نبود. از اين رو، پهلويها بر اساس ماموريت ويژه خود، مدرن سازي يا غربي سازي ساختارها را به عنوان اصليترين محور فعاليتهاي خود انتخاب کردند. رضاشاه با ايجاد حکومتي متمرکز و ديکتاتوري سرکوبگر، اصلاحات را به پيش مي برد و هرگونه مخالفت و ممانعت از جانب پاسداران و حافظان سنتها را به وسيله ارتش نوپا سرکوب مي نمود. اسکان عشاير، کشف حجاب و تصرف اوقاف، تاسيس دانشگاه و مدارس، راه آهن و جاده ها، ايجاد لباس متحدالشکل، تشکيل ارتش نوين، ايجاد دادگستري و تغيير در نهاد قضاوت، تلاش براي نظارت به حوزه علميه و غيره در راستاي توسعه و نوسازي ساختارهاي جامعه و در عين حال نابودي نهادهاي مذهبي جامعه که در برابر بيگانگان مقاومت کرده بودند، صورت گرفت. رضاشاه علي رغم توفيق در انجام پاره اي اصلاحات در ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، نه تنها هيچ تلاشي در جهت دگرگوني و اصلاح ساختار سياسي انجام نداد، بلکه آن را از سلطنت مشروطه به ديکتاتوري متکي بر خشونت و ارعاب تبديل کرد. اين عمل در روابط سازمان يافته ساختارهاي بنيادين جامعه، عدم توازن و تعادل پديد آورد که موجب شکاف بين ساخت سياسي و ساختهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي شد. با سقوط رضاشاه و روي کارآمدن محمدرضاشاه، تلاشهايي از سوي طبقات متوسط جديد و سنتي براي ايجاد تعادل بين ساختها آغاز شد; اما اين روند با کودتاي 28 مرداد 1332 متوقف و دوره اي جديد از ديکتاتوري و خشونت محض شروع گرديد. شاه که احساس مي کرد رسالت مدرن سازي جامعه در برهه اي خاص از تاريخ به وي محول شده است، سعي مي نمود با توسل به ابزارهاي متعدد، قدرت رسالت خود را نشان دهد. چنين احساسي، وي را در برابر بسياري از منابع و عناصر صاحب نفوذ اجتماعي و گروههاي سنتي، بي محابا ساخته، بدون ملاحظه کاريهاي سياسي و بدون آگاهي از ميزان قدرت و نفوذ گروههاي سنتي و نارضايتي آنان از سياستهاي جاري جامعه، بر سنتها و پاسداران آن حمله مي نمود و اصلاحات خود را با حرص و ولع سيري ناپذير دنبال مي کرد. هرچند پاره اي از اصلاحات اقتصادي وي بعضي از طبقات جامعه را موقتا راضي نموده بود، اما اصلاحات اجتماعي و فرهنگي او با مقاومت شديد طبقات مختلف اجتماعي روبه رو شد. در اين بين، تضاد روزافزون در گفتار و کردار دستگاه رهبري رژيم نيز، فضايي آکنده از بي اعتمادي در بين طبقات مختلف جامعه ايجاد کرد و تداوم اين وضع سبب نااميدي کامل توده ها از دستگاه رهبري شد. پيامد عمده اصلاحات وي گسترش فرهنگ غربي، کمرنگ شدن ارزشهاي ديني و ملي، وابستگي جامعه به بيگانگان، افزايش دامنه نفوذ دولت در اقصي نقاط کشور و به تبع آن، کاهش روزافزون قدرت نهادهاي محلي و سنتي بوده است که اعتراض گروهها، طيفها و طبقات مختلف سياسي و اجتماعي ذي نفع را به دنبال داشت. در اين ميان مخالفان مذهبي رژيم به رهبري علما و مراجع و دانشگاهيان در دهه 1340 ش. از اهميت و نمود بسياري برخوردار بوده اند. اولين جرقه حرکت روحانيون با لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي و حق راي زنان زده شد و با پشتوانه مردم به قيام 15 خرداد 1342، منتهي گشت که با قدرت نيروي نظامي سرکوب شد. اين سرکوب، پس از کودتاي 28 مرداد 1332، پيروزي بزرگي براي شاه محسوب مي شد و ابتکار عمل را به دست رژيم داد. شاه به دنبال اين موفقيت براي ارضاي تمايلات قدرت طلبانه خود بسيار تلاش کرد. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از مشرق،رژيم پس از سرکوب قيام در يک تحليل واقع بينانه به اين حقيقت واقف شده بود که نيروهاي مذهبي و در راس آن علما از سرسخت ترين و آشتي ناپذيرترين دشمنانش هستند...

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

جرقه پيروزي انقلاب اسلامي از کجا زده شد

جرقه پيروزي انقلاب اسلامي از کجا زده شد
خروج

گروه تاريخي: اين نوشتار به دنبال پاسخ گفتن به چرا و چگونگي و پيامدهاي واقعه 19 دي 1356 قم، بر اين فرض استوار است که رژيم بدون اطلاع از آگاهي درون گروهي، همبستگي نهفته روحانيون و انسجام تشکيلات حوزه، با جريحه دار ساختن احساسات آنان به طور ناآگاهانه، به فترت پيش آمده در نهضت پايان داد و با اصلاحات فرهنگي و ضدديني خود به طور ناخواسته طيفهاي مختلف جناح مخالف روحانيون را به هم نزديک ساخت.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها