عصر آذربایجان

گزارش خبر

شليک آگهي‌هاي بازرگاني به قلب خانواده ايراني

شليک آگهي‌هاي بازرگاني به قلب خانواده ايراني

1397/10/16

گروه اجتماعي: "پيام‌هاي بازرگاني پرتکرار‌ترين برنامه‌هاي تلويزيون هستند که لابه‌لاي همه برنامه‌هاي توليدي، خبري و زنده، پخش مي‌شوند و پيام‌هاي مختلفي را به مخاطب ديکته مي‌کند که تاثير رواني زيادي روي مخاطب دارد. صداي تلويزيون به يکباره به طرز آزاردهنده‌اي بلند مي‌شود طوري که شما مجبوريد فوري دنبال کنترل تلويزيون بگرديد و صدا را پايين بياوريد.

 آنجاست که براي چندمين بارمي‌فهميد که صداي پيام‌هاي بازرگاني از صداي فيلم و سريال‌ها و ساير برنامه‌هاي تلويزيوني چقدر بلندتر است! تعداد پيام‌هاي بازرگاني سال به سال در شبکه‌هاي سيما بيشتر مي‌شود و هرباربه شکل تازه‌اي مخاطب را درگير و او را تشويق به خريد يک کالا مي‌کند. به گفته بسياري از کارشناسان، اين پيام‌ها تاثير زيادي روي تغيير سبک زندگي خانواده‌ها دارد و به راحتي مي‌تواند خانواده‌ها را تحت تاثير قرار دهد. اما جالب است بدانيد ساخت تيزرهاي تبليغاتي در تلويزيون بايد از ضوابط و اصولي تبعيت کند که مصوبه شوراي اداره کل بازرگاني آگهي‌هاي صداوسيماست و داراي 81 اصل است که دقيق و با جزييات به بايد‌ها و نبايدها محتواهاي پيام‌هاي بازرگاني اشاره کرده‌است. بايدها و نبايد‌هايي که اگر از آن‌ها با خبر شويد مي‌بينيد که در بسياري از موارد دقيقا معکوس آنها در حال اجرا است و اين تخلف بزرگي است که به صورت گسترده و مدام در تلويزيون در حال رخ دادن است. تخلفي که خطرات ناشي از آن روح و روان بسياري از خانواده‌ها را نشانه مي‌گيرد و موجب ترويج مصرف گرايي، پايين آوردن سطح رضايت از زندگي، تجملگرايي خواهد شد. در اين گزارش به اين اصول، تخلفات پيام‌هاي بازرگاني و خطرات ناشي از آن مي‌پردازيم.
کودکان و تبليغات
تعداد زيادي از اصول حاکم بر پيام‌هاي بازرگاني مربوط به کودکان است که نبايد به عنوان يک ابزار تبليغاتي استفاده شوند. استفاده از کودک در تبليغات موجب هم‌ذات‌پنداري زيادي با مخاطبان کودک خواهد شد و همين مساله استفاده از کودکان را بسيار حساس مي‌کند. اصل 67- آگهي بازرگاني نبايد به کودکان القاء کند که چنانچه کالاي موضوع آگهي را نداشته باشند يا خريداري نکنند، از ديگر کودکان پايين‌تر هستند و يا احتمالاً مورد تمسخر و استهزاء واقع مي شود. دختري دوستش را بخاطر اينکه از مايع ظرفشويي تبليغي استفاده نکرده تحقير مي‌کند و از بو دادن ظرف‌ها شکايت مي‌کند و پدر و مادر دختر دوم با شرمساري سرشان را پايين مي‌اندازند. دو مادر بعد از تعطيل شدن مدرسه باهم درحال صحبت هستند و يکي از آن‌ها از ديگري راز قبولي فرزندش در مدرسه تيزهوشان را مي‌پرسد. و مادر دخترِ تيزهوشاني با اشتياق درمورد بسته‌هاي آموزشي صحبت مي‌کند. در گوشه‌ي تصوير مادر سومي درحال رفتن به خانه است که نگاهي با نفرت به دو مادر ديگر مي‌اندازد و دست دخترش را مي‌کشد و از کادر خارج مي‌شود. اصل 78- از کودکان نبايد براي معرفي کالا و خدماتي استفاده شود که از آنها انتظار نمي‌رود خود مصرف کننده آن کالا و يا خدمت باشند و يا آن را بخرند و نيز در آگهي، کودکان نبايد در مورد هرگونه کالا يا خدمت به صراحت اظهارنظر کنند.
مصرف گرايي و تجمل گرايي
يکي از مهم‌ترين تخلفات پيام‌هاي بازرگاني، ترويج مصرف‌گرايي و تجمل است. يخچال‌هاي بزرگ و پر از خوراکي، انواع ميوه و آبميوه که در کمتر يخچالي ميان خانواده‌ها به اين شکل وجود دارد. زن و شوهرهاي جواني که با يک کودک خردسال در خانه دوبلکس زندگي مي‌کنند و کودک از پله‌ها بالا و پايين مي‌رود. وعده‌هاي غذايي خانوادگي که در باغي وسيع خورده مي‌شود و اين کار بسيار عادي جلوه داده مي‌شود، همه و همه تجمل‌گرايي و مصرف‌گرايي را در تبليغات نشان مي‌دهد که مخالف اصول موجود است. اصل 79- در هيچ صحنه اي از آگهي بازرگاني افراد نبايد در حال پرخوري و يا خوردن با حرص و ولع نشان داده شوند. اصل 27- در صورتيکه موضوع آگهي بازرگاني مواد خوراکي غيرمتناسب با فرهنگ ايراني باشد، آگهي نبايد تداعي کننده اين باشد که موضوع آگهي، غذاي غالب خانواده‌هاي ايراني است. يک نوع ماکاروني با آب و تاب فراوان و رنگ و لعاب جذاب نشان داده مي‌شود و تاکيد مي‌شود که اين غذا نام و طعم ايتاليايي دارد. اصل 23- تبليغات تلويزيوني نبايد مروج تجمل گرايي باشد. اصل مهمي که در بسياري از تبليغات و در مثال‌ها و مصداق‌هاي مختلف ناديده گرفته مي‌شود. در تبليغ يکي از آبميوه‌ها و روغن‌ها غذا در باغ خورده مي‌شود. در تبليغ يک مايع لباسشويي با يک خانه خيلي لوکس طرف هستيم که يک کودک در حال مشاهده تلويزيون است. اصل 24- تبليغات تلويزيوني نبايد به گونه اي طراحي و ساخته شوند که در آن مردم به مصرف بيش از نياز و اسراف در استفاده از امکانات تشويق شوند. اصل 5- آگهي هاي راديويي و تلويزيوني نبايد اسباب رنجش گروه‌هايي از بينندگان را مانند افرادي که از معلوليت‌ها رنج مي برند فراهم کند. اين اصول و ضوابط در خود سازمان صداوسيما تصويب شده‌است و حال سوال اينجاست که چرا در خود سازمان رعايت نمي‌شود؟ عده‌اي معتقدند گه به دليل محدوديت‌هاي مختلفي که دولت در تامين بودجه صدا و سيما به وجود آورده، اين سازمان بيش از دو سوم درآمد خود را از راه تبليغات به دست مي‌آورد و اگر به آگهي‌هاي دريافتي خود تن ندهد دچار مشکلات جدي در تامين مالي خواهد شد. عده‌اي نيز مي‌گويند چون هيچ مصوبه قانوني به جز اين آئين‌نامه داخلي براي تبليغات وجود ندارد نمي‌توان به صداوسيما خرده گرفت. آن هم در زماني که بودجه فرهنگ و رسانه کشور در رديف بودجه کمتر از يک درصد يعني حدود 0.7 درصد است. اما با اين وجود نمي‌توان تاثيراتي که اين آگهي‌ها را بر مخاطبي که هر روز به طور مکرر آن‌ها را مي‌بيند ناديده گرفت. به اين بهانه سراغ دکتر »نادر صادقيان« عضو هيئت علمي دانشگاه علوم اجتماعي علامه طباطبايي رفتيم تا درباره اوضاع اين روزهاي تبليغات و تاثير آن بر اجتماع به خصوص خانواده بپرسيم.
آيا منطق فراگير ملي ما منطق سود و سرمايه است؟
شوراي اداره کل بازرگاني آگهي‌هاي صداوسيما يک سري ساز و کارهاي ريز اجرايي را در اين مصوبه ديده‌است که اين در جاي خودش درست است اما بايد ديد در سياست‌گذاري و هدفگذاري، چنين رسانه فراگيري دنبال چه برون‌داد و خروجي فرهنگي و اجتماعي هستند. حالا که اين‌قدر در جذب تبليغ سرمايه‌گذاري مي‌شود آيا در سنجش تاثير اين برنامه‌ها و تبليغات نيز سياستگذاري و پژوهشي صورت مي‌گيرد؟ 40 سال از انقلاب اسلامي گذشته‌است. آيا اين دستگاه فراگير درباره ذائقه مصرف، فرهنگ مصرف و تقويت باورهاي اصيل ايراني مردم پژوهش کرده‌است؟ اگر جواب منفي است يعني نگاه دقيق علمي وجود ندارد. اگر وجود دارد پس چرا نتايجش را اعلام نمي‌کنند؟ آيا مردم نبايد بدانند؟ اگر نبوده که عذر بدتر از گناه است. اين ضوابط ظاهرا فقط روي کاغذ وجود دارد و در عمل، فقط منطق سود و سرمايه حاکم است. يعني دقيقا فرهنگ غالب بر بازار که در واقع نگاه ليبرالي است. نگاهي که مي‌گويد هرچيزي که مکانيزم بازار مي‌گويد درست است و بايد به آن تن داد. جامعه ما جامعه‌ايست که انقلاب کرده‌ و اين يعني براي خودش آرمان‌هايي دارد. اين زدودن آرمان‌ها و عدم توجه به نتايج نکته بسيار مهمي است. اگر پژوهش و مطالعه‌اي نمي‌شود و فقط به قراردادهاي چندميلياردي توجه مي‌شود اين نشان مي‌دهد که اصل منطق همان منطق سود و سرمايه است و نه فرهنگ و سبک زندگي.
تمام ايران شميران نيست
مي‌دانيم  بودجه صداوسيما بيشتر از همين راه تامين مي‌شود و بودجه‌اش در رديف بودجه دولتي ناچيز است. اما امر سياستگذاري و هدفگذاري چه مي‌شود؟ اهداف اين برنامه‌ها را چه کسي مشخص مي‌کند؟ آيا تاثير رواني و اجتماعي اين برنامه‌ها بايد با خواسته و تمايل اکثريت افراد اين جامعه هماهنگ باشد يا نباشد؟ آيا بايد ناهنجاري و تخريب باشد؟ واقعيت اين است که هرکس صاحب سود وسرمايه‌است به خاطر توان مالي که دارد مي‌تواند مبتذل‌ترين و پيش‌‌پا افتاده‌‌ترين تبليغات را انجام دهد. فرق اين تبليغات با تبليغات ماهواره تنها اين است که يک مقدار فرم ظاهري آن مثل حجاب در آن متفاوت است وگرنه اينبت‌سازي کالا کاملا وجود دارد. متاسفانه اگر از چند آيتم ظاهري بگذريم ديگر تفاوتي نمي‌کند. در جامعه‌اي که اين همه بحران دارد نبايد يک نوع بورژوايي و فرهنگ رفاه‌طلبانه حاکم شود. به گونه‌اي که انگار تمام ايران شميران است.
تبليغات نبايد احساس فقر و بي‌عدالتي به مخاطب بدهد
اثر اين تبليغات در اولين قدم به طور ناخودآگاه همه را تشويق به مصرف‌گرايي مي‌کند که برندگان چنين فرايندي صاحبان سود و سرمايه هستند و اين به طور مستقيم دامن زدن به نيازهاي کاذب است. شما به جاي اينکه به نيازهاي اصلي‌ فکر‌کني برايت نياز‌تراشي مي‌شود که به اين نيازهاي تازه توجه کني. شيوه ساخت تبليغات و نوع کلامي که ارائه مي‌دهد با اين وضع بايد تفاوت کند. الان طوري است که انگار هرکس بيشتر مصرف کند خوشبخت‌تر است. تبليغات نبايد به مخاطب احساس محروميت، احساس فقر، تبعيض و بي‌عدالتي بدهد. اين موضوع در سطح کلان خطرناک است. مردم مي‌گويند پس شعار تلويزيون با عملش متفاوت است. پس چيزي که منطق عملي است اين تبليغات است نه شعاري که پشت آن داده مي‌شود، نه آن برنامه سياسي و فرهنگي که درباره قناعت و صرفه‌جويي حرف مي‌زند. پس معني آن اين است که حاکمان واقعي، صاحبان سرمايه هستند و اين تناقض ريشه بسياري از باور و اعتمادهاي اجتماعي را از بين مي‌برد.
حتي ننگشان مي‌آيد از چهره کودکان ايراني استفاده کنند
در بزرگراه‌ها که حرکت مي‌کنيد گاهي عکس‌هايي مي‌بينيد که واقعا نااميدکننده است. در تلويزيون هم همين است. حتي بعضي‌ها ننگشان مي‌آيد در تبليغات عکس بچه ايراني بگذارند. حتما بايد يک کودک موبور و با ظاهر خارجي باشد. در تبليغات هم اين نوع بچه‌ها را نشان مي‌دهند. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، اخيرا يک نمونه از تبليغات خوب را در تلويزيون ديدم که واقعا استثنا بود. تبليغات کميته امداد که در انتها مي‌گويد: »زندگي خالي نيست، مهرباني هست« که خيلي خوب موضوع فقر را نشان مي‌دهد. اما بسياري اصلا ننگشان مي‌آيد که فقر را نشان بدهند. 

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

شليک آگهي‌هاي بازرگاني به قلب خانواده ايراني

شليک آگهي‌هاي بازرگاني به قلب خانواده ايراني
خروج

گروه اجتماعي: "پيام‌هاي بازرگاني پرتکرار‌ترين برنامه‌هاي تلويزيون هستند که لابه‌لاي همه برنامه‌هاي توليدي، خبري و زنده، پخش مي‌شوند و پيام‌هاي مختلفي را به مخاطب ديکته مي‌کند که تاثير رواني زيادي روي مخاطب دارد. صداي تلويزيون به يکباره به طرز آزاردهنده‌اي بلند مي‌شود طوري که شما مجبوريد فوري دنبال کنترل تلويزيون بگرديد و صدا را پايين بياوريد.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها