آيا شرکت نکردن در انتخابات راه درستي براي ابراز گلهمندي از شرايط فعلي است
1398/11/21
سرويس سياسي: در صورتي که خود ما ملت نخواهيم تغييري رخ دهد و در انتخابات شرکت نکنيم حق قانوني و شرعي خويش را از خود سلب کردهايم و نه تنها کمکي به بهتر شدن شرايط نکردهايم بلکه با ميدان دادن به تفکرات ديگران در ميداني بي رقيب تسليم شدهايم.
فرصت خيلي زيادي تا آغاز فصل بهاري ديگري در قلب زمستان نمانده است. درباره اهميت انتخابات و پيامدهاي مشارکت يا عدم مشارکت در آن، فضاي کنوني و ممکن آينده سخن فروان است و در اين نوشتار به قدر توان به بررسي وضعيت پرداخته خواهد شد.
در شرايط پر التهاب منطقهاي و فضاي ويژه حاکم بر کشور، برگي ديگر از تاريخ اين مملکت ورق خواهد خورد.فضاي انتخابات اسفند ماه امسال هر چند در ظاهر سرد و شايد هم صبورانه پيش ميرود اما در واقع هنوز هم حاشيههايي پررنگتر از متن را با خود به همراه داشتهاست.
از نقدها، مخالفتها، تشويقها در خصوص افراد و ضوابط احراز صلاحيت تا از کوره در رفتنهاي شخصيتها و برخي مسئولين.متغير مهم اما در فضاي کنوني کشور و بويژه انتخابات »واگرايي شديد بين وعدهها و عملکردها« است.
متغيري که شايد اگر نخواهيم چشم خود را بر روي واقعيتها ببنديم خيليها را با طيف هاي مختلف فکري و سياسي دلسرد و احيانا دلزده از حضور و مشارکت در يک تکليف ملي کردهاست اما واقعا تکليف چيست؟
آيا عدم حضور در انتخابات راه درستي براي ابراز گلهمندي از شرايط فعلي است؟
آيا پيامد شرکت نکردن در انتخابات بهبود وضعيت موجود است؟
آيا ميتوان از يک شيوه نادرست(بخوانيد عدم شرکت در انتخابات) يک پيام درست را به مسئولين مخابره کرد؟ و نشان داد ملت از وضعيت کنوني گلايه دارد.
به نظر نگارنده شرکت نکردن در انتخابات به هيچ وجه توصيه و راهکار عقلاني و منطقي نبوده و نخواهد بود و هر فردي که در اين شرايط مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشويق کند يقينا خواهان صلاح ملت نيست اما بايستي توجه داشت جداي از مباحث رد و تاييد صلاحيت نامزدهاي صندلي هاي بهارستان و حاشيههاي همراه آن بايد دقت داشت هر فردي که عِرق ديني و ملي دارد بايستي از حداقل روزنهي موجود براي بهبود شرايط کشور استفاده کند و چه راهي بهتر از مشارکت سياسي در تعيين سرنوشت خود.
بديهي است در صورتي که خود ما ملت نخواهيم تغييري رخ دهد و خودمان خواهان تحولي مثبت نباشيم و در انتخابات شرکت نکنيم حق قانوني و شرعي خويش را از خود سلب کردهايم و نه تنها کمکي به بهتر شدن شرايط نکردهايم بلکه با ميدان دادن به تفکرات ديگران در ميداني بي رقيب تسليم شدهايم و آنگاه ديگر چيزي جز سرزنش برايمان باقي نخواهد ماند.
اين نوشتار در پي تهييج و شعارنويسي نيست صرفا خواهان اين هستيم اصولي را که بلد هستيم مجدد در مرور کنيم ما ملت نه جريان سوم بلکه جريان نخست و جرياني جريان ساز هستيم.
ما هستيم که انتخاب ميکنيم و انتخابات تجلي اراده ماست.
هيچ رنگ و طيف سياسي فراتر از اراده ما ملت نيست. هر چقدر که نسخه هاي انقلاب رنگي به اين مملکت ضربه وارد کرده است اغراق نکردهايم اگر بگوييم افرادي که بي بينيش و درک درست سياسي، از سر تعصب قومي و جناحي، بدون در نظر گرفتن اصول شايستهسالاري دست به انتخاب ميزنند و به راي خاکستري ها موسوم هستند به مملکت و ملت آسيب زدهاند.
بي تفاوتي آن هم نسبت به حق تعيين سرنوشت خود يا سپردن آن به دست غير هيچگاه راهحل درست و منطقي نخواهد بود و تنها رنگي که اين کشور بيش از هر زمان ديگري بدان نياز دارد رنگ وحدت و يکدلي در سايه رقابت سالم و درست و تضارب آراست.مردم فارغ از احزاب و جناح هاي سياسي با در نظر گرفتن اصل شايسته سالاري و تخصص در کنار تقيد بايستي در صحنه حضور يابند تا خود تعيين کننده سرنوشت خويش باشند.
با اين همه هجمه(درست يا نادرست)نسبت به يک نهاد مسئول چيزي درست نخواهد شد(هر چند عملکرد آن نيز قابل نقد و بررسي است) با در نظر گرفتن سه اصل ميتوان به انتخابات و نتايج آن اميدوار بود.
شفافيت: نامزد هاي انتخابات بهتر است بجاي پرداختن به حواشي با شفافيت به استقبال انديشههاي مردم بروند و اين کار را در عمل و با شفاف سازي و اطلاعرساني منابع هزينهکردي در تبليغات انتخاباتي،ميزان داراييها و اموال،اعلام موضع در خصوص مسائل مهم کشور و از همه مهمتر التزام به شفافيت در آراي خود در مجلس شوراي اسلامي با تصويب طرح شفافيت آرا عمل کنند.مقابله با فساد راهي جز شفافيت ندارد و به کسر يا فتح خواندن فساد تغييري در اصل وجود فساد ايجاد نميکند،يک مجلس شفاف و وضعکننده قوانين شفاف قتلگاه فساد خواهد بود.
مطالبهگري: مردم با مطالبهگري نقص هاي احتمالي موجود در انديشه ها و اقدامات نمايندگان را مورد بازخواست و بررسي قرار دهند. از نامزدهاي مورد نظر خود بخواهند به تشريح برنامهها و عملکرد آتي خود بپردازند.راه رسيدن به صندلي هاي سبز بهارستان بايد سهل و ممتنع باشد و راه آن مطالبه و نظارت همگاني است.
روشنگري: اهالي قلم،فرهنگيان،دانشجويان،رسانه ملي و رسانههاي فعال در فضاي مجازي و کساني که تريبوني در اختيار دارند با روشنگري هاي صادقانه و بي طرفانه مردم را نسبت به طرز تفکر شخصيتهاي مختلف داوطلب آگاه کنند.
کلام آخر:
مردم ايران زير پرچم سه رنگ مقدس جمهوري اسلامي ايران همواره ثابت کردهاند نه از اصول خويش دست بر خواهند داشت و نه خود و نه کشور را بي نياز از اصلاح ميبينند.يادمان باشد گام دوم انقلاب يعني حفظ و ارتقاي دولت اسلامي و حرکت به سوي تمدن سازي نوين اسلامي و مبدا آغاز تمامي اين تحولات انتخابات است.
بياييم يک بار فارغ از همه نقد هاي وارده درست انتخاب کنيم حتي از بين گزينههاي موجود.انتخابات ميدان نبرد انديشهها و انتخابهاست در جنگ تصميمات ديروز و شرايط امروز گوي و ميدان ما انتخابات است،در ميدان ميمانيم...چون بايد در ميدان بمانيم... .
لطفا برچسب نزنيم...!
براي چپ و راست انقلاب نکردهايم...براي جدل هاي سياسي انقلاب نکردهايم.
براي آرمانهايمان انقلاب کردهايم و به پاسداشت خون شهداي اين کشور از آغاز تا کنون پاي کار انقلاب ميمانيم و اگر درخت تنومند ايران اسلامي نياز به آسيبزدايي داشته باشد همانگونه که شهداي دفاع مقدس و مدافعين حرم و حرمت ايران اسلامي با خون خود اين درخت را آبياري کردهاند ما نيز آماده هرس کردن و آفت زدايي از آن هستيم.به گزارش عصرآذربايجان به نقل از تبريزبيدار، پ ن: يک راه پيشنهادي براي پاسخگو کردن نمايندگان ملت اين است جداي از اصلاح قوانين و ساختارها به نحوي با آراي نمايندگان برخورد شود که مسئوليت حقوقي اظهارنظر ها و آراي داده شده به لوايح و طرحها حتي بعد از اتمام دوره نمايندگي متوجه شخص باشد و اين نيازمند اقدامات و پيشبيني هاي حقوقي و قضايي است.
منبع :