گروه فرهنگي: خوشدلي و خوش باشي مديريت و مديران فرهنگي استان و اروميه را به حساب چه کسي و کجا بگذاريم که مثلاً فرهنگي هستند و فرهنگ انديش! خدا به دادمان برسد! سايه سنگين نسيان و انزوا چنان بر پيکره فرهنگي آذربايجان غربي از همه حيث و در همه ابعاد چتر گسترده که قلم در مي ماند از کجا سرآغاز خود را نقطه بگذارد. حافظ علي الرحمه مي گويد: مي دردانه است و من غواص و دريا ميکده سر فرو بردم درآنجا تا کجا سر بر کنم حالا حکايت قلم است که به دنبال دردانه فرهنگ از کجاي اين ماندآب آغاز کند و غور کند تا بيابد يا نيابد اما باز سر بر کند! ساده است که فرهنگ بايد انسان ساز باشد. فرهنگ عيار و ارزش خصايص و افکار آدمي است و در عين حال نتيجه آن! فرهنگ در هنر، در ادبيات، در اجتماع، در تمدن و شهروندي، نماينده ارتفاع ارزش ها و معتقدات معنوي و فکري و حسي انسان است.انسان اروميه اي ايراني به عنوان انسان ايراني معاصر قرار است با فرهنگ تاريخي و معاصر خود با مديريت يا بي مديريت هويت بيابد وهويت خود عرضه کند و در مقابل بي شمار هجوم مستقيم و غيرمستقيم کم نياورد! اما مثل اينکه قرار است از سر صدقه مديريت فرهنگي استان و اروميه کم بياورد! فضاي راکد فرهنگي استان و اروميه خود گواه است. کافه نشيني جوان، گردش هاي صبحانه و عصرانه جوانان و اهالي کلانشهراروميه با ظاهر و باطن مشخص، پلاسيدگي و رخوت جمع هاي غيرمؤثرهنري و ادبي در شکل خرد و کلان خود، برنامه هاي مکمل فرهنگ سازانه و جمعي سازمان هاي دلسوز فرهنگي ( که از شدت سوزش، دود از همه جايشان بلند است)، تکرار و مکرارت هميشگي در قالب حرف و حديث و ايست کامل سازمان هاي فرهنگ نهادِ خرد و کلان دربند بند سياست هاي فرهنگي خود! براي مثال احياء درياچه اروميه قرار است با هزينه کردي مشخص از جنس کف زدن و ِکل کشيدن و هم ساز و دهل محقق شود!قرار است مشکلات فرهنگي استان و اروميه در شب نشيني هاي شلوغ اهالي شهر در پارک هاي بزرگ و کوچک اروميه حل و فصل شود!مسئله، مسئله ذائقه فرهنگي ما است. ذائقه فرهنگي در حال دگرديسي و از ديگر سو در حال موت ما!حجاب، پوشش، هنر و هنرمند، تعهد، اخلاق، فرهنگ مردمي و شهروندي، فولکلور، ادب و هنر، مطبوعات و رسانه، همه حول يک محورند: ذائقه فرهنگي!در مثالي روشن در حوزه هنر و ادب وجود چندين محفل شعر و ادب و نيز موسيقي و يا برگزاري دو دوره جايزه ادبي اروميه و يا حتي برگزاري دو دوره اکسپوي فروش آثارهنري و نيز برگزاري نيم بند چندين جشنواره و عصر شعر و داستان در سال هاي گذشته که نهايتاً در يک يا دو دوره خلاصه شده اند و يا حتي برگزاري کارگاه هاي متعدد فرهنگي و هنري در رشته هاي مختلف به خصوص در سال هاي اخير و يا اجراي تعداد مشخصي نمايش در عرصه تئاتر اروميه و نيز برگزاري نمايشگاه هاي مختلف هنرهاي تجسمي، کتاب و... يا وجود و فعاليت دفاتر مختلف انتشاراتي و مطبوعاتي و خروجي ماهانه، هفتگي و روزانه-ي آثاري در قالب کتاب و نشريه و يا پز دادن به حضور پوياي رسانه اي در فضاي مجازي در قالب خبر و خبرگزاري... به شکل طبيعي و بديهي، پويايي فرهنگي و يا وجود جريان سيال يک فرهنگ پويا تلقي شود که کاملاً اشتباه است.چرا که موارد طرح شده در بالا از جنبه هاي عمومي و بديهي جريان فرهنگي در حيات انسانيِ اروميه به شمار مي روند و وجود چنين مواردي دليل و علت براي وجود پويايي در فضاي فرهنگي آن به شمار نمي رود! (از ديگر سو فرهنگ شهرنشيني که بيشترين تأکيد آن بروجود جريان شهروندمدار و فرهنگ مبتني بر زندگي و حيات معاصر در چهارچوب شهرهاست، زيربناي اصلي وجود جريان پويا و زنده فرهنگي است که طبيعتاً تبلور وعينيت آن در شاکله اصلي فرايندهاي هنري، ادبي، پژوهشي، رسانه اي، سازماني، اقتصاد سالم و وجود جريان سيال انتقال اطلاعات و مفاهيم در گستره اي تحت عنوان آگاهي هاي عمومي خلاصه است! به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا پس خوشدلي و خوش باشي مديريت و مديران فرهنگي استان و اروميه را به حساب چه کسي و کجا بگذاريم که مثلاً فرهنگي هستند و فرهنگ انديش! خدا به دادمان برسد!
گروه فرهنگي: خوشدلي و خوش باشي مديريت و مديران فرهنگي استان و اروميه را به حساب چه کسي و کجا بگذاريم که مثلاً فرهنگي هستند و فرهنگ انديش! خدا به دادمان برسد!