سرويس سياسي: صاحبنظران و کارشناسان غربي به اين نتيجه رسيدهاند که بايد شبکههاي متعدد راديويي و تلويزيوني براي ايرانيان تدارک ديده و پيامهاي خود را با پيشرفتهترين تکنولوژي روز دنيا به دستشان برسانند. زماني که دولتي توسط اکثريت آراء مردمي انتخاب ميشود، بايد به رأي مردم احترام گذاشت. حالا شخصي سرکار بيايد، ديگران شروع به سنگ اندازي کنند، براي آن شخص مشکل تراشي کنند، هيچ اتّفاقي براي شخص نمياُفتد مگر اينکه فقط نظام آسيب مي بيند؛ در دوسال آخر دولت دهم کشور بابت دعواهاي سياسيِ داخلي، دعواهاي بين دولت و مجلس، لَجولَج بازيها هزينه داد، هزينههايي که در نهايت مردم را متضرر نمود. مسئلهي نفوذ که در سالهاي اخير مورد تاکيد مقام معظم رهبري به عنوان مدخل نوين هجمهي دشمنان به کيان نظام اسلامي مطرح شده است، بايد بيش از هميشه مورد توجه قرار گيرد. زيرا زمينه ي واردسازي لطمات جبران ناپذير را فراهم مي نمايد.قرآن کريم پيرامون نفوذ هشدار داده "طائفه اي از اين شياطين، دور سر شما طواف ميکنند" (سوره اعراف آيه 201) شياطين، ميچرخند و فقط دنبال يک منفذ هستند تا بتوانند ورود پيدا کنند؛ يک طنابي از ما آويزان باشد، يک دستگيره اي وجود داشته باشد، همان دليل ودستگيرهاي براي گرفتن ميشود. براي همين هم شيطان فقط با کساني نميتواند در بيفتد که، مخلَص هستند؛ يعني ديگر منفذي ندارند، طنابي از ايشان آويزان نيست که بتواند آن را بگيرد. جنس کار شيطان به قدري عجيب است که تا در مورد شيطان شناسي و دشمن شناسي آگاهي نداشته باشيم، دينمان را نمي توانيم حفظ کنيم. بهترين راه براي منحرف نشدن شناخت حق است، لذا هر مسيري غير از ثقلين باطل است. برخي ميگويند بحث نفوذ براي اين است که جمهوري اسلامي، حيات خود را در مقابله با آمريکا ديده اما در واقعيت چيزي وجود ندارد و آمريکا کاري با ما ندارد. اينها همان کساني هستند که چيزي نميفهمند و دچار توهم خوش خيالي اند. جورج شولتز، وزير خزانه داري دولت رِيگان ميگويد: »انقلاب اسلامي خطرناکترين دشمن مشترک تمدن غرب، در سرتاسر تاريخ آن است«. ريچارد نيکسون رئيس جمهور آمريکا کتابي به نام "پيروزي بدون جنگ" نوشته است، يعني من مي توانم بدون اينکه گلوله اي شليک کنم پيروز شوم؛ در بخشي از اين کتاب آمده است »اسلام خميني و بنيادگرايي اسلامي، براي ما خطرناکتر از تهديد کمونيزم و شوروي است.« وي در زماني اين ظهار نظر را مي کرد که پايگاههاي نظامي شوروي سابق در کوبا و نزديکي آمريکا مستقر بودند. رابرت ستلاف در کتابي به نام "نبرد ايدهها" در جنگ عليه تروريزم ميگويد: »يکي از راههاي مبارزه با حکومتهاي اسلامي اين است که فرصتهاي آموزشي لازم با تأکيد بر زبان انگليسي در اختيار جوانان مسلمان قرار داده شود، تا از طريق آموزش زبان انگليسي بتوان پنجره ي جهان غرب را به روي جوانان آنها گشود و آنان را شيفته ي جهان غرب و الگوي زندگي غربي نمود .ميگويد با کلاس زبان ميتوان اينها را زمين زد.« مارک پالمر گزارشي نوشت به نام "ايران آمريکا رهيافت جديد" درباره ي راهکار جديد که با اينها چه کنيم؟ در اين کتاب مينويسد: »ايران به لحاظ قدرت وسعت سرزميني، کميت جمعيت، کيفيت نيروي انساني و امکانات نظامي، منابع طبيعي سرشار، موقعيت جغرافيايي ممتاز در خاورميانه و نظام بين الملل، باعث شده است تا به قدرتي کم نظير تبديل شده است، ديگر نميتوان با يورش نظامي او را سرنگون کرد.« در اين ميان تنها يک راهکار ديگر وجود دارد. طرح دلتا، مو به مو در ايران اجرا شود؛ طرح دلتا، مثلثي است که سه ضلع دارد: 1. مهار ايران: ايران را تحريم کنيد و مهارش کنيد تا سرعت پيشرفتش پايين بيايد. 2.نبرد رسانهاي: جنگ رسانهاي عليه ايران درست کنيد. طي 24 ساعتي که ما ميگذرانيم 3500 ساعت برنامه براي ايران پخش ميشود. فقط 160 شبکه ي فارسي زبان فعاليتهاي عليه اسلام و نظام انجام ميدهند. 3.ساماندهي نافرمانيهاي مدني: اگر مردمشان بريزند در کوچه تمام است، خودشان بايد خودشان را بزنند. اين پيکر با سرماخوردگي از پا نميافتد، اين پيکر فقط با سرطان از پا ميافتد. بدن بايد به بدن حمله کند. با ام اس از کار ميافتد. توماس فريدمن در شروع دهه ي فجر سال 85، يعني يک سال پس از روي کار آمدن دولت نهم مقاله اي نوشته است؛ وي در مقالهي ويزاي دانشجويي ميگويد: »لازم نيست آمريکا به ايران لشگرکشي نمايد، بايد روابط خود را با ايران گسترش دهد و سفارت خانهي آمريکا در تهران را بازگشايي نمايد. قدم بعدي اين بود که گفتند ايران در مصر دفتر منافع دارد، ايران در آمريکا دفتر حافظ منافع دارد، آمريکا هم در ايران بايد دفتر حافظ منافع داشته باشد و اين به سفارتخانه تبديل شود. کما اينکه سفارتخانه ي مجازيشان را باز کرده اند. اين سفارت پيش از همه چيز و در اولين گام 50 هزار بورس تحصيلي به نخبگان و جوانان ايراني براي ادامه ي تحصيل در دانشگاههاي آمريکا بدهد، فقط اين کار را انجام دهد و بنشيند و شاهد خروش شگفت آورترين بحثها در داخل ايران باشد.« توماس فريدمن ميگويد: » کار نظامي در ايران جواب نميدهد. فقط اين افراد را به اينجا بياوريد، تربيت کنيد و بعد به مملکت خودشان برشان گردانيد .ببينيد که چه طور اساتيد ايراني با حقوق هيئت علمي جمهوري اسلامي ايران آرمانهاي آمريکايي را سر کلاسهاي دانشگاهيشان، فرياد مي زنند.« وي در بخش ديگري از اين مقاله مي گويد: »جنگ با اين دشمن، با ارتش ممکن نيست، بلکه بايد در مدارس، مساجد و ... در ايران سرمايه گذاري کرد بطور مثال براي بچه هاي هيئتي بايد انحراف شيعه ي انگليسي را درست کرد، براي امام زمانيها، انحراف حجتيه را تقويت کرد آنهايي که دم از انقلاب ميزنند افراطي هستند، بر روي روحانيون ميانه رويي که حاضر به عقب نشيني از برخي اصول اسلامي مانند قصاص، و ديگر احکام هستند بايد سرمايه گذاري کرد.« جورج شولتس اقتصاددان، جان ليبرمن دموکرات، جان مک کين جمهوريخواه ارتشي،جورج تنت از مديران CIA اقتصاد دان، جوزف بايدن، مايکل لدين، مادلين آلبرايت، مارک پالمر، کاندوليزا رايس وزير امور خارجه سياه پوست دور اول اوباما و ... همه به ميدان آمدند و رسيدند به يک خط و نيم مطلب؛ بايد شبکه هاي متعدد راديويي و تلويزيوني براي ايرانيان تدارک ديد و پيامهاي خود را با پيشرفته ترين تکنولوژي روز دنيا به دست مردم ايران برسانيم. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، با توجه به مطالب فوق ميبينيم که بسياري از برنامه هاي صهيونيسم جهاني يا همان پروژه نفوذ به وقوع پيوسته و بدا به حال خوش خيالاني که خواب آمريکا و غرب را در سر مي پرورانند. نا شکري است اگر قدر ولايت فقيه را ندانيم زيرا ايشان تمامي اين پروژه ها را سالها قبل براي جامعه متذکر شدند و از همه خواستند تا بحث نفوذ را جدي بگيرند.
صاحبنظران و کارشناسان غربي به اين نتيجه رسيدهاند که بايد شبکههاي متعدد راديويي و تلويزيوني براي ايرانيان تدارک ديده و پيامهاي خود را با پيشرفتهترين تکنولوژي روز دنيا به دستشان برسانند.