عصر آذربایجان

گزارش خبر

فقر مهارتي چيست

فقر مهارتي چيست

1397/01/26

گروه اجتماعي: فقر را مي‌توان ناتواني انسان در اختيار و آزادي عمل، به علت کمبود منابع مالي و يا فرصت ها، براي کيفيت بخشيدن به زندگي دانست. فقر يک پديده و ناهنجاري اجتماعي است که غالباً از توزيع ناعادلانه منابع نشأت مي گيرد، در سالهاي اخير واژه هاي ترکيبي با فقر سبب بازگشايي دريچه هايي به محيط هايي ناشناخته از زوايايي پنهان فقر شده اند که خود سبب ايجاد گفتمان هايي تازه در اين حوزه ها بوده است، فقر فرهنگي، فقر جسمي، فقر عاطفي، فقر معنوي، فقر ذهني(روحي) ، فقر مهارتي را مي توانند در اين دست واژه ها دسته بندي کرد. تا اواخر سده بيستم، در يک کليت معمول کلمه فقر،معطوف معنوي به فقر مادي بود و اين لغت به کسي اطلاق مي شد که توانايي برطرف کردن نيازهايي مادي اوليه زندگي اش را نداشت و يا در رتبه بندي بر مبناي رفاه اجتماعي، در پايين ترين رده هاي ممکن، قرار مي گرفت و در حقيقت اين معني و مفهوم خاص، تا به امروز نيز شامل مهمترين برداشت و کاربرد از واژه فقر در تقابل با فرهنگ عاميانه و افکار عمومي تلقي شده است.

اما فقر مهارتي چيست؟
مهارت چيست؟ توانايي انجام دادن شيوه درست يک کار را مهارت تعريف کرده اند، بله، مهارت تعريفي است به همين سادگي! انواع مهارتها در جنس و ماهيت هاي مختلف قابل يادگيري بوده و ثابت شده است که در صورت تمرين و تکرار درجه ماهر بودن افراد آموزش ديده نيز به ميزان درجه آموزش و ممارست بالاتر مي رود، بر مبناي همين تعريف و در يک نگاه کسر مهارت يا فقر مهارتي به کمبود يا عدم توانايي يک فرد براي انجام دادن کاري اطلاق مي شود. در کنار مهارتهاي اساسي زندگي، مجموعه اي ديگر از مهارتهاي ضروري وجود دارند که از آنها بعنوان مهارتهاي شغلي و تخصصي ياد مي شود، اين مهارتها باعث مي شوند در کنار سبک صحيح زندگي گردن از امکانات و لوازم و تجهيزات مورد نياز و تسهيل گر در اين امر استفاده کرد. بعنوان مثال:در علم مديريت، مهارتهاي مديران شامل مهارتهاي انساني، مهارتهاي ادراکي و مهارتهاي فني تعريف شده اند که فقدان هريک از آنها موفقيت شغلي مدير در رسيدن به اهداف سازماني را که در اصل همان »مهارت مديريت« تعريف مي شود، با چالش روبرو مي کند. جنس و نوع و تعدد مهارتها، بسته به شغل و تخصص متفاوت است، هر کار و شغل، شامل شرح و بسط و تعريف هايي است که توسط مديران منابع انساني در کنار اساتيد دانشگاهي و متخصصين شغلي مربوطه بعنوان شرح شغل تدوين شده است، در راستايي تامين نيروي کار و تربيت شغلي افراد ماهر ، سازمان هاي متولي مهارت آموزي نيز بسته هايي را تحت عنوان استانداردهاي شغلي براي رسيدن نيروي انساني به درجه لازم از مهارت مورد نياز براي پوشش شغلي مربوطه تدوين کرده اند که معمولا از صفر تا صد آن شغل را مقسم به بسته هاي کوچکتر و بصورت الويت بندي شده شامل مي شود. در خصوص ثروت و فقر "مارکس" اعتقاد داشت که سرمايه زيربناي همه امورات است، بنابراين وقتي مردم جامعه فقيرند ممکن است به هر کاري دست بزنند، او مي‌گويد، »فقر مادر کلي نابساماني‌ها و تذبذب‌هاي اجتماعي است«، در مباحث اسلامي هم در اين مورد گفته شده است:
»وقتي فقر از دري وارد شود، ايمان از در ديگر خارج مي‌شود«
شکي در اين نيست که فقر اقتصادي تهديدي بسيار جدي براي جامعه به حساب مي آيد و سلامت جسم و روان انسانها را نشانه مي گيرد و باعث و باني آسيب هاي اجتماعي مانند دزدي، جنايت، فحشا، قاچاق، بي سوادي و بسياري ديگر از تبعات منفي بعدي اين آسيب ها از جمله طلاق و اعتياد و ....مي شود. بر همين اساس نيز کمبود مهارت به گونه اي که فرد فرصت هاي شغلي را از دست بدهد فقر مهارتي محسوب مي گردد و مرز و حدود بين کسب يا رد فرصت شغلي را نيز مي توان "خط فقر مهارتي" تعريف کرد، فقر مهارتي و خزيدن به زير خط فقر مهارتي نيز علاوه بر اينکه در مرحله اول تهديدي جدي براي اشتغال و در درجه اي بالاتر توليد که ماحصل آن شکوفايي اقتصادي است، محسوب مي شود، در مرحله ثانويه آثار آن منجر به فقر مادي گرديده و بر همين منوال تبعات منفي آن را که ذکر شد مسلسل وار به دنبال خواهد داشت.
در کنار رشد کمي آموزشهاي دانشگاهي در کشور و گرايش و اقبال عمومي به مدرک و عدم توجه دانشگاهها به ابعاد مثبت و اشتغال آفرين مهارت آموزي، خيل فارغ التحصيلان تئوريک مراکز آموزش عالي غالباً در انتظار مشاغل دولتي و پشت ميز نشيني، دوران طلائي جواني و اوج انرژي و فعاليت خود را به جستجوي استخدام دولتي بيهوده سپري مي کنند که حتي هيچگونه دورنماي روشني براي آن متصور نيست، البته که در کنار اين مدرک گرائي عدم سنخيت رشته هايي دانشگاهي با بازارکار نيز از عوامل عدم دسترسي فارغ التحصيلان دانشگاهي به فرصت هاي شغلي محسوب مي شود و اين چالش ها نيز از عوامل تشديد کننده و زيان بار فقر مهارتي به شمار مي آيند، فقري که در طول دو دهه از بهترين ايام زندگي جوانان و مناسب ترين زمان آموزش پذيري ذهني و جسمي آنها، شناسائي و جبران نشده است و لاجرم ممکن است دو دهه ديگر از عمر نيروي فعال جامعه را در يک حالت انتظار (آماده به کار) تهديد کند. عامل فرهنگي يکي ديگر از عاملان تشديد فقر مهارتي در کشور محسوب مي کردد، تمرکز نخبگان تحصيلي کشور بر چند رشته محدود دانشگاهي و بلاخص رشته هاي پزشکي و تلاش براي اشتغال در حوزه بهداشت و درمان به بهانه تضمين شغل و امنيت نسبي فرصت سازي شغلي در آن حوزه را مي توان يکي از عوامل تشديد کننده فقر مهارتي در کشور قلمداد کرد، کوچ نخبگان از حوزه هاي علوم انساني و بلاخص حوزه مديريت و برنامه ريزي هاي آموزشي و کارآفريني و جدي تلقي نشدن افراد در نقش رشته هاي مديريت منابع انساني را بصورت استراتژيک در اين چند دهه، مي توان باعث و باني تشديد مضاعف فقر مهارتي در بازارکار کشور برشمرد. علاوه بر اين عوامل تشديد کننده بسامد فقر مهارتي، از آنجا که اين سنخ فقر در حقيقت از عدم توانايي در انجام کارهايي که فرصت شغلي تلقي مي شوند، نشأت مي گيرد، افرادي که داراي مهارتهايي ويژه اما غيرکاربردي و بلا استفاده در اشتغال هستند را نيز بايد به مجموعه هاي موجود در زير خط فقر مهارتي اضافه کرد. به علاوه همه اين ها،گاهي يک مهارت به تنهايي نمي تواند ضامن موفقيت و بکارگيري يک فرد در يک شغل باشد و مجموعه اي از مهارت ها لازم است تا شرايط احراز شغل را براي شخص جوياي کار فراهم نمايد، در اين صورت براي گذار از خط فقر مهارتي، سبد مهارت مورد نياز است تا کارجو بتواند بر اساس مجموعه اي از توانايي ها و مهارت ها از عهده وظايفي که بر اساس استاندارد شغلي برايش تعيين شده است، برآيد. سبد مهارتي مجموعه اي از مهارتهاي مکمل است که در کنار همديگر يک مهارت کلي تر را بوجود مي آورند و امروزه در حقيقت براي استفاده از فرصت هاي شغلي موجود در جامعه ضرورت دارند، سبدهايي که يک فرد موفق بايد نسبت به افزايش محتويات و بروز کردن آن ها در طي دوران انتظار و حتي خدمت اقدام نمايد تا علاوه بر تامين نيازهاي انساني، از قافله مهارت نيز که ضامن بقاي استمرار و حضور کاري و پيشرفت او است،جا نماند. از راهکار هاي پذيرفته شده جهاني براي مبارزه با فقر ، به برقراري عدالت اجتماعي و تقسيم متوازن منابع توسط حکومت ها، ايجاد مسير خيريه-رفاه و يارانه هاي دولتي، مي توان اشاره کرد. براي مبارزه با فقر مهارتي و مصون ماندن از پيامدها و آثار مخرب و زيان آور اين چالش، راه مطمئن و تضمين شده اي بنام »کسب مهارت از طريق آموزش هاي فني و حرفه اي«، وجود دارد، کسب مهارت تا درجه اي که فرد بتواند يک فرصت شغلي استاندارد و جامعه پذير موجود را کسب کند و يا براي خود بوجود بياورد، در حقيقت اين مهارت آموزي يک نوع بازاريابي اشتغال، در گذار از فقر مهارتي به سمت استغناء فني و حرفه اي تلقي مي شود. امروزه و در عصر ارتباطات و اطلاعات، نمي توان تاثير شگرف پيشرفت فناوري بر سبک زندگي و سياق کار و شغل آدمها را که به شيوه اي پيچيده در چهار چوب دنياي ارتباطات مدرن و انفجار اطلاعات در هم تنيده شده اند، انکار کرد و با اين اوصاف انسان موفق کسي است که بتواند براي فرار از زير خط قرمز فقر ، سبدي از مهارتهاي زندگي و تخصصي شغلي مورد نيازش را گلچين کرده باشد و همزمان با پيشرفت برق آساي تکنولوژي، بصورت مستمر، بروز نمايد. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، البته که اين بعد فردي قضيه است و دولت نيز موظف است براي رفع نياز‌هاي مادي و به دنبال آن مهارتي افراد و گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماع، به صورت متوازن و جامع، به گونه‌اي تلاش و برنامه ريزي کند که علاوه بر از بين بردن احساس تلخ تبعيض و نابرابري هاي اجتماعي ناشي از انواع فقر که فقر مهارتي يکي از انواع مزمن آن است و مطمئناً به تبع اين احساس زدايي، رفتار‌هاي خلاف هنجار متاثر از اين پديده نيز کاهش خواهد يافت، ضمن برقراري عدالت دسترسي به آموزش هاي مهارتي و در رأس آنها آموزش هاي فني و حرفه اي، با توانمند سازي احاد جامعه در جهت موازاي، زمينه همبستگي و مشارکت اجتماعي در مسير توسعه کشور را فراهم آورد و اين ممکن نيست مگر با اتخاذ استراتژي کاهش کمّي آموزش هاي رسمي تئوريک و به موازات اين فرايند، سوق دهي مشتريان، ضمن ارزش دهي و کيفي سازي، به سمت آموزشهاي فني و حرفه اي.

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

فقر مهارتي چيست

فقر مهارتي چيست
خروج

گروه اجتماعي: فقر را مي‌توان ناتواني انسان در اختيار و آزادي عمل، به علت کمبود منابع مالي و يا فرصت ها، براي کيفيت بخشيدن به زندگي دانست. فقر يک پديده و ناهنجاري اجتماعي است که غالباً از توزيع ناعادلانه منابع نشأت مي گيرد، در سالهاي اخير واژه هاي ترکيبي با فقر سبب بازگشايي دريچه هايي به محيط هايي ناشناخته از زوايايي پنهان فقر شده اند که خود سبب ايجاد گفتمان هايي تازه در اين حوزه ها بوده است، فقر فرهنگي، فقر جسمي، فقر عاطفي، فقر معنوي، فقر ذهني(روحي) ، فقر مهارتي را مي توانند در اين دست واژه ها دسته بندي کرد. تا اواخر سده بيستم، در يک کليت معمول کلمه فقر،معطوف معنوي به فقر مادي بود و اين لغت به کسي اطلاق مي شد که توانايي برطرف کردن نيازهايي مادي اوليه زندگي اش را نداشت و يا در رتبه بندي بر مبناي رفاه اجتماعي، در پايين ترين رده هاي ممکن، قرار مي گرفت و در حقيقت اين معني و مفهوم خاص، تا به امروز نيز شامل مهمترين برداشت و کاربرد از واژه فقر در تقابل با فرهنگ عاميانه و افکار عمومي تلقي شده است.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها