عصر آذربایجان

گزارش خبر

ضرورت تأسيس فرهنگستان زبان و ادب آذربايجان

ضرورت تأسيس فرهنگستان زبان و ادب آذربايجان

1394/11/18

گروه فرهنگي: زبان بخش مهمي از هويت يک قوم و شناسه‌ي مهم يک ملت است که خداوند متعال آن را يکي از وجوه تمايز انسان بر حيوانات و موجودات ديگر عالم قرار داده و اختلاف زبان را به عنوان يکي از نشانه‌ها و آيات خويش در جوامع انساني به رسميت شناخته که البته وجه برتري انسان‌ها را نسبت به يکديگر درجه ايمان و تقواي آنان مي‌داند.

گروه فرهنگي: زبان بخش مهمي از هويت يک قوم و شناسه‌ي مهم يک ملت است که خداوند متعال آن را يکي از وجوه تمايز انسان بر حيوانات و موجودات ديگر عالم قرار داده و اختلاف زبان را به عنوان يکي از نشانه‌ها و آيات خويش در جوامع انساني به رسميت شناخته که البته وجه برتري انسان‌ها را نسبت به يکديگر درجه ايمان و تقواي آنان مي‌داند. اين که سرزمين آذربايجان از چه زماني، زبان ترکي کنوني خويش را برگزيده و ريشه آن در کدام دوره است را به اساتيد تاريخ واگذار مي‌کنيم و با کسي در اين زمينه به مجادله نمي‌پردازيم.
اما آنچه که محل بحث ما است، اين است که زبان ترکي آذربايجان همان زباني است که بيش از يک سوم جمعيت ايران اسلامي با تفاخر به آن تکلم مي‌کنند و نيز همان زباني است که بخش قابل توجهي از گويش مردم کوچه و بازار بخش‌هايي از ترکيه، عراق، داغستان، گرجستان، چين و افغانستان و سراسر جمهوري آذربايجان را تشکيل مي‌دهد.اين زبان نه آذري به عنوان لهجه‌اي از فارسي، و نه استانبولي است و نه آن است که اينک از تلويزيون باکو پخش مي‌شود.
روزگار سياه پهلوي، دولتمردان و مزدوران بيگانه با راهبردهاي انگليسي و امريکايي به بهانه پيشبرد اهداف پان ايراني، هر چه مي‌توانستند به مخالفت با زبان ترکي پرداختند و پس از انقلاب اسلامي نيز کمونيست‌ها و برخي از فريبکاران ضد اسلام به بهانه‌ي محدوديت‌هاي مقطعي و بعضي واقعيت‌هاي موجود با دستاويز قرار دادن عدم اجراي اصل 15 قانون اساسي با بهانه دفاع از حقوق مردم آذربايجان کوشيدند تا زبان را به جاي دين و مذهب مردم معرفي کنند و به عبارتي دين و انقلاب اسلامي را مخالف فرهنگ و زبان آذربايجان قلمداد نمايند.
 اين راهبرد موزيانه از دو جهت به مردم مسلمان ايران، خصوصا مردم آذربايجان و زبان مادري آنان لطمه جدي وارد مي‌کرد. از سويي مردم متدين و انقلابي را به مخالفت با حفظ و توسعه زبان ترکي برمي‌انگيخت و از طرف ديگر عده‌ي قليل فريبخورده با گرايش به زبان ترکي آذري، خود را از دين و مذهب توده مردم جدا مي‌انگاشتند. به زعم آنان، انگار که دوست داري زبان مادري لزوما بايد با دين ستيزي و ضديت با انقلاب نمود پيدا کند.برخي وطن فروشان و شيفتگان حکومت محلي آذربايجان در زمان اتحاد جماهير شوروي و ته مانده‌هاي فرقه دموکرات آذربايجان، در طول ساليان گذشته سعي داشته‌اند شبيه آنچه از جانب فرهنگستان و تلويزيون باکو منتشر مي‌شود را به عنوان زبان ادبي ترکي آذربايجاني معرفي کنند و افندي هاي آتاتورک نيز سعي داشته‌اند از اين قافله عقب نمانده و زبان ادبيات مردم آذربايجان را هر چه بيشتر به سوي لهجه استانبولي سوق دهند که البته رگه‌هايي از اين هياهوها و رسوب‌هايي از اين تبليغات هنوز هم در ذهن عده‌اي جا خوش کرده است.
حال چاره چيست؟ راه و کار متعادل، معقول و منطقي کدام است؟ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران طي اصول مترقي خود، آموزش زبان مادري را آزاد اعلام کرده و هويت، زبان و آيين اقوام ايراني را به رسميت شمرده است. آري، راهکار معقول و منطقي اجرايي کردن همين اصول مغفول و ضروري مي‌باشد، اما متأسفانه رسوبات همان روزگاران گذشته که پيش‌تر به آن اشاره شد در ذهن و دل سياست پيشگان سطحي نگر و ندرتاً چاپلوساني متظاهر به دفاع از حريم ايران و جايگاه زبان و ادبيات فارسي، عرصه را بر دلسوزان حقيقي نظام اسلامي و دوستداران زبان و ادبيات اقوام ايراني تنگ کرده و هنوز هم که حدود چهار دهه از پيروزي انقلاب شور انگيز ملت مسلمان ايران ميگذرد، مي‌خواهند ميثاق بزرگ ملي يعني قانون اساسي به بهانه‌هاي واهي نزد اقوام ايراني بي اعتبار نمايند و به برکت همين چاپلوسان متظاهر است که هنوز هم در محافل ادبي کشور، هستند افراد نا آگاه و گاه مزدوران آگاهي که ذهن و دل اين سرزمين خدايي را از انقلاب اسلامي به بهانه دفاع از زبان و ادبيات ترکي خالي مي‌کنند و بازارشان حسابي سکه است!آموزش زبان ترکي آذربايجاني که قانون اساسي آن را به رسميت شناخته، چه الزاماتي دارد؟ طبيعي است که براي آموزش کلاسيک يک زبان، نياز به معرفي زبان معيار از سوي يک مرجع علمي قانوني است و آن مرجع جايي جز فرهنگستان زبان و ادب نمي‌تواند باشد.
*کارکردها و ضرورت‌هاي تأسيس فرهنگستان:
* دارا بودن بيش از هفتاد ميليون متکلم در ايران اسلامي، جمهوري آذربايجان، خاورميانه و اقصي نقاط جهان.* قطع بهانه‌هاي واهي تاريخي فرصت طلبان و مخالفان جمهوري اسلامي ايران و مردم مسلمان آذربايجان.
* تحقق مطالبه تاريخي مردم مسلمان آذربايجان در يک قرن اخير* تحکيم مباني وحدت ملي و قطع معارضات قومي* پديد آمدن معيار ترکي آذربايجاني* آشنايي و گرايش همگان به زبان معيار ادبي و جلوگيري از ورود واژگان بيگانه به ادبيات آذربايجان و در نتيجه حفظ هويت بومي در راستاي ارتقا هويت ملي
* تبديل فرهنگستان ادب و زبان آذري در ايران به مرجع آذري زبانان جهان، با توجه به نقش تبريز و آذربايجان ايران در تحولات فرهنگي، اجتماعي و سياسي منطقه
* جلوگيري از تخريب و دست اندازي به زبان ترکي آذري به عنوان يکي از مواريث و گنجينه‌هاي علمي و ادبي ايران اسلامي
* حفظ و حراست از دست آوردهاي مکتوب ادبي گذشته و حال
* ايجاد انگيزه و اراده در صاحبان ذوق و هنر براي پديد آوردن آثار ارزشمند و ماندگار با توجه به ظرفيت‌هاي فراوان زبان ترکي آذري
* تجليل و نکوداشت بزرگان و نخبگان ادبي و هنري در راستاي غناي ادب و هنر ايران اسلامي
* ثبت و حفظ آيينه ها، آداب و رسوم، لباس و فرهنگ آذربايجان به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي ايران بزرگ* تبيين و تدوين تاريخ کهن و معاصر اذربايجان با بهره‌گيري از منابع موثق و قابل اعتماد و جلوگيري از تاريخ نگاري‌هاي مغرضانه و داستان پردازي‌هاي تاريخي:
اما وراي همه معارضات و بگو مگوهاي تاريخ و مانورهاي سياسي و عناد برخي معاند اسلام و ايران بر همگان واضح و آشکار است که خواص و عوام مردم آذربايجان همواره زبان فارسي را به عنوان يک ادبيات فاخر دوست داشته‌اند و به آن عشق ورزيده‌اند و نه تنها لحظات زندگي خويش را با اثار ادبي منظوم و منثور ادب فارسي آراسته اند بلکه سهمشان در اعتلا و غناي شعر و ادبيات فارسي کمتر از فارس زبانان نبوده است.شاعران بزرگي چون صائب تبريزي، خاقاني شيرواني، نظامي گنجوي، مهستي گنجوي، حکيم محمد فضولي، حکيم ابوالقاسم نباتي، پروين اعتصامي، ميرزا نصر الله بهار، طرزي افشار ارموي، اوحدي مراغه‌اي، ذوالفقار، فلکي شيرواني، قطران تبريزي، مغربي تبريزي، همام تبريزي، استاد محمد حسين شهريار و ده‌ها شاعر و نويسنده بزرگ ديگر برگ‌هاي زريني در تاريخ زبان و ادبيات فارسي گشوده‌اند و برخي از آن بزرگان چون خاقاني، صائب، نظامي و شهريار، سبک و شيوه‌اي جديد به آن افزوده‌اند.
دولت آبادي در کتاب شاعران پارسي گوي قفقاز از چهارصد شاعر ترک آذربايجان که همگي از بزرگان و داراي اثر بوده و در قفقاز و مارواء ارس مي‌زيسته‌اند نام برده است.از سوي ديگر حجم کتاب‌هاي شعر آذري در مدايح و مراثي ائمه اطهار (ع) که توسط شاعران متقدم و معاصر آذربايجان پديد آمده است، منحصر به فرد و شگفت انگيز است و قابل قياس با حجم اشعار و کتب ادبي زبان‌هاي فارسي و عربي، موضوع مديحه، مرثيه، نوحه و شبيه خواني نيست.اين موضوع نشان دهنده‌ي عمق اعتقادات و احساسات اديبان و عموم مردم آذربايجان به ائمه معصومين (ع) و خصوصاً واقعه شور انگيز عاشورا است.
آيا چنين زبان فاخر که محور قلم فرسايي‌اش توحيد، نبوت و امامت و موضوع عاشورا و کربلا است، طلب نمي‌کند که پاس داشته شود و از دست‌برد بدخواهان و معاندان نظام و اسلام مصون بماند؟ آيا چنين مردمان بزرگوار و انديشمندان بزرگي که در طول تاريخ، به دور از افراط و تفريط، همواره انديشه و قلمشان در خدمت اعتلاي ايران عزيز و اسلام ناب محمدي (ص) و دفاع از حريم ولايت و امامت بوده است نبايد به حقوق قانوني و بديهي خود دست يابند؟

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

ضرورت تأسيس فرهنگستان زبان و ادب آذربايجان

ضرورت تأسيس فرهنگستان زبان و ادب آذربايجان
خروج

گروه فرهنگي: زبان بخش مهمي از هويت يک قوم و شناسه‌ي مهم يک ملت است که خداوند متعال آن را يکي از وجوه تمايز انسان بر حيوانات و موجودات ديگر عالم قرار داده و اختلاف زبان را به عنوان يکي از نشانه‌ها و آيات خويش در جوامع انساني به رسميت شناخته که البته وجه برتري انسان‌ها را نسبت به يکديگر درجه ايمان و تقواي آنان مي‌داند.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها