عصر آذربایجان

گزارش خبر

بني‌آدم‌هايي که ديگر اعضاي يک‌ديگر نيستند

بني‌آدم‌هايي که ديگر اعضاي يک‌ديگر نيستند

1397/02/16

گروه اجتماعي: خيلي‌ها طوري وابسته به سگ‌ها و گربه‌هاي خانگي خود شده‌اند که نسبت به رنج و درد برادرانشان بي‌تفاوت مانده‌اند. برخي‌ها آن‌گونه به گربه‌ها و سگ‌ها عشق مي‌ورزند که همسايگانشان را که از گرسنگي رنج مي‌برند، بدون کمک رها مي‌کنند.

از ساليان دور ايرانيان به مردماني نوع دوست، پر احساس و فداکار شهره بوده اند، مردماني بودند که نيکي در گفتار و رفتار و حتي پندار راه و رسم و زيستنشان بود و هم اينان بودند که بني آدم را اعضاي يک پيکر دانسته  و افراد بي تفاوت به درد و رنج همنوع را حتي شايسته انسان ناميدن ندانسته اند. و وقتي حرف از مهرباني، نوع دوستي، همدلي و مشارکت جمعي به ميان مي آيد، خود را پيشگام و داوطلب مي دانند اما امروز شايد روزگار بر منوال ديگري در حال گذر باشد.
يکي از شاخصه هاي انساني، احساس مسئوليت در مقابل مسائل اجتماعي است. اما در حال حاضر بي مسئوليتي به يکي از مشکلات اساسي جامعه ما تبديل شده است. افراد نسبت به يکديگر احساس وظيفه نمي‌کنند و ديگر توجهي به مشکلات کساني که با آن‌ها و در کنار آن‌ها زندگي مي‌کنند، ندارند.
وقتي در کوچه و خيابان دعوا و مشاجره اي رخ مي‌دهد، عده زيادي جمع مي‌شوند و فقط تماشاچي هستند، مردماني موبايل به دست در حال فيلمبرداري .کم پيش مي‌آيد کسي ميانجي گري کند و قايله را ختم به خير کند. وقتي تصادفي روي مي‌دهد و راننده خاطي فرار مي‌کند، کم هستند کساني که بدون ترس از گرفتاري و کاغذ بازي، فرد زخمي شده را به بيمارستان برساند.
وقتي در اتوبوس يا مترو هستيم و زن يا مرد مسِني سوار مي‌شود و جايي براي نشستن نيست، بيشتر افرادي که نشسته‌اند سعي مي‌کنند به روي خود نياورند و تعداد کمي هستند که حاضر مي‌شوند جاي خود را به آن‌ها بدهند. اکثر منتظر هستند که اين ثو اب به ديگري برسد وقوع اين دست صحنه ها نه براي  اولين بار است  و نه  آخرين بار اما تلنگري عميق است بر جامعه ما تا اندکي بر آنچه بر خود مي بينم هشيارتر باشيم.
امروزه فرهنگ بي تفاوتي در حال همه گير شدن است و باعث شده تا از زير بار مسئوليت‌هايمان شانه خالي کنيم. فرهنگي که در آن منافع فردي و شخصي حاکم است و حس نوع دوستي و کمک به همنوع بسيار کمرنگ و نا محسوس است و موجب بي تفاوتي نسبت به يکديگر شده است. در نتيجه اگر مشکلي براي عده اي از مردم به وجود آيد، ديگران در رفع آن و کمک به نيازمندان چندان احساس مسئوليت نمي‌کنند.
خيلي ها طوري وابسته به سگ ها و گربه هاي خانگي  خود شده اند که نسبت به رنج و درد برادرانشان بي تفاوت مانده اند. برخي ها آنگونه به گربه ها و سگ ها عشق مي ورزند که همسايگانشان را که از گرسنگي رنج مي برند، بدون کمک رها مي کنند.
برخي ها آنقدر به بردگي ماديات تن داده اند که حاضر نيستند  از لاک بي تفاوتي خود بيرون بياييد وقدمي در کمک به همنوع خود بکنند.
از منظر آسيب شناختي، بي تفاوتي در جامعه نوعي بيماري اجتماعي شناخته مي شود، همان گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتناي اجتماعي و نوع دوستي در حيات فردي و اجتماعي، نشانه پويايي و سلامت اجتماعي است.چنين پديده اي در جامعه با سابقه فرهنگي کهنش بسيار مي تواند نگران کننده باشد چه آنکه اين نوع بي تفاوتي نه ريشه در آموزه هاي مذهب ما دارد نه ريشه در فرهنگ ملي مان.
 صرف نظر از آنکه چه عاملي سبب ايجاد اين بي تفاوتي در شده است ادامه اين روند از اين رو مي تواند نگران کننده باشد که آثار سوء آن تنها محدود به اتفاقات خاص و درگيري هاي خياباني نمي شود، ناگفته پيداست فردي که احساس مسئولتي در مقابل همنوع غرق به خونش در خيابان نمي کند ، تعهد جنداني هم به رشد و پيشرفت جامعه خود و اعتلاي فرهنگي، علمي و اقتصادي آن نخواهد داشت.
 اين در حالي است که احساس تعلق فرد به کليت جامعه و تعهد نسبت به سرنوشت جمعي، عمل مهمي در حفظ انسجام ملي و اعتلاي يک کشور مي باشد. در جامعه اي که تک تک افراد به جامعه احساس پيوستگي داشته و خود را در قبال سرنوشت هم مسئول مي دانند ضمن آنکه جامعه اي شادتر، پر انرژي تر و اخلاق گراتر خواهيم داشت ، رشد و پيشرفت همه جانبه آن با شتاب بيشتري رخ مي دهد.
سخن پاياني
به گزارش عصرآذربايجان به نقل از تبريزبيدار، در فرهنگ غني اسلام همه افراد جامعه نسبت به همديگر احساس مسئوليت مي‌کنند. خدا همه مؤمنان را برادر هم مي‌خواند و برادر نسبت به برادر خود بايد احساس مسئوليت کند. در اسلام همه نسبت به هم مسئولند و اصلِ »کلکم راع و کلکم مسئول«، همين معنا را به وضوح به ما نشان مي‌دهد.
کشور ما هم يک کشور اسلامي است و پيرو دستورات اسلام است. تاريخ گذشته ما پر از روايات و نمونه‌هايي است که به دستگيري و کمک به ديگران و بي توجه نبودن نسبت به کساني که در کنار آن‌ها زندگي مي‌کنيم، اشاره مي‌کند.بنابراين شايسته است به خود بياييم واندکي تامل کنيم.

منبع :

برچسب ها: فقر عصرآذربایجان

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

زندگي با طعم فقر سهم کودکان حاشيه‌نشين تبريز

زندگي با طعم فقر سهم کودکان حاشيه‌نشين تبريز
خروج

گسترش حاشيه‌نشيني و مهاجرت‌هاي بي‌رويه از روستاها، ‌ناکافي بودن طرح‌ها و اقدامات دولتي و مشارکت محدود تشکل‌ها و سازمان‌هاي غيردولتي و مردم نهاد در حوزه آسيب‌هاي اجتماعي از مهم‌ترين مولدهاي ناهنجاري‌هاي اجتماعي در کلانشهرها است.

بني‌آدم‌هايي که ديگر اعضاي يک‌ديگر نيستند

بني‌آدم‌هايي که ديگر اعضاي يک‌ديگر نيستند
خروج

گروه اجتماعي: خيلي‌ها طوري وابسته به سگ‌ها و گربه‌هاي خانگي خود شده‌اند که نسبت به رنج و درد برادرانشان بي‌تفاوت مانده‌اند. برخي‌ها آن‌گونه به گربه‌ها و سگ‌ها عشق مي‌ورزند که همسايگانشان را که از گرسنگي رنج مي‌برند، بدون کمک رها مي‌کنند.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها