سفرهاي استاني، نظارتي فايدهمند يا حضوري نمايشي
سفرهاي استاني، نظارتي فايدهمند يا حضوري نمايشي
1400/07/25
گروه سياسي: سفرهاي استاني سنتي نظارتي بود که از دوره رياست جمهوري محمود احمدنژاد با هدف جبران کاهش ارتباط و فاصله بين مردم و مسئولان اجرايي ارشد کشور، برنامه ريزي و اجرا شد.
عباس عبدي
گروه سياسي: سفرهاي استاني سنتي نظارتي بود که از دوره رياست جمهوري محمود احمدنژاد با هدف جبران کاهش ارتباط و فاصله بين مردم و مسئولان اجرايي ارشد کشور، برنامه ريزي و اجرا شد.
اين سنت، توسط حسن روحاني و ابراهيم رئيسي نيز تداوم يافت. اما در طي چندين سال از اجراي سفرهاي استاني، تغييراتي در آن مشاهده شده و بجاي صف کشيدنهاي استقبالي مردم شاهد تجمعات اعتراضي هستيم. سوال اينجاست که تداوم اين سنت نظارتي به صلاح بوده يا بايد تغييراتي در آن ايجاد شود؟ کما اينکه در دولت آقاي رئيسي، زمزمههايي از فرستادن بازرسهاي مخفي به ادارات و با ماموريت مستندکردن مشکلات، درگيريها و نارضايتيهاي مردم از ادارات دولتي به گوش ميرسد.
آقاي رييسي همان روزي که راي اعتماد به کابينه نهايي شد، بلافاصله و پس از حضور در بهشتزهرا با کارکنان آنجا ديدار و سپس عازم اهواز شد. عدهاي آغاز به اعتراض کردند که اينها نمايش است.
بنده در توييتي از هر دو ديدار و سفر براي آغاز سياستورزي اعتمادزا دفاع کردم. البته اضافه کردم که بايد با دستاوردهاي عيني و ملموس تکميل شود والا نتيجهاي نخواهد داشت.
اکنون که سفرها هفتگي شده است، گمان ميکنم در مسير نادرستي قرار گرفته است. اگر اين سفرها ميتوانست مشکلي را حل کند، بايد در دوره احمدينژاد کمترين مشکل را ميداشتيم. اگر اين سفرها موجب محبوبيت و اعتبار ميشد هيچگاه سال 1392 کسي راي نميآورد که در نقطه مقابل او تعريف شده بود. سفرهاي استاني شرط لازم و نه کافي براي اداره جامعه است و بهطور مشخص سفرهاي استاني و پرداختن به مسائل مردم و حل آنها خلاف منطق اداري است. اين بيمعني و غيرممکن است که رييسجمهور براي حل مسائل مردم به مناطق برود. نمايندگان او و نظام اداري بسيار بزرگ او دهها و صدها برابر شخص او موظف و قادر به حل امور هستند و اگر در اين کار تعلل ميکنند يا ناشي از ناکارآمدي آنهاست يا فقدان امکانات يا موانع قانوني وجود دارد. هدف از سفرهاي استاني حل مسائل مردم و شنيدن اعتراضات و مشکلات آنان نيست که اين کار از طريق نظام نمايندگي و رسانهاي بايد منتقل شود. به علاوه حل هر کدام از آنها فرآيندهاي اداري و کارشناسي دارد که با حضور يک نفر حتي رييسجمهور نيز حل نخواهد شد.
آنچه گروه جديد توجه ندارند، تفاوت زياد ميان شرايط کنوني با شرايط سال 1384 است. در سال 1384 اصولگرايان بدون کارنامه اجرايي بودند و در 3 تير مجموعه بزرگي از جمله هاشمي را در انتخابات شکست داده و يک جامعه و اقتصاد به نسبت رو به راه و قانونمند را تحويل گرفته بودند.
جامعهاي که محصول دولت اصلاحات بود و از همه مهمتر درآمدهاي کلان نفتي داشتند که در حساب ذخيره ارزي برايشان به ارث گذاشته بودند و در سفرهاي استاني بريز و بپاش ميکردند و به هر کس پولي ميدادند و هزاران نفر را دنبال خودروهاي خود به خيابان ميکشيدند. الان هيچ کدام از آن شرايط نيست. مشکلات آنقدر زياد است که حتي فهم عادي آنها نيز از توان مديران خارج است، چه رسد به حل آنها. پولي در بساط دولت نيست.
دولت بايد به سفر برود بلکه ماليات و منابع درآمدي ديگري را تامين کند و به قول معروف هشت بودجه دولت گرو نه آن است و بالاخره دولت از يک انتخاباتي بيرون آمده که همه سعي در مسکوت گذاشتن آن دارند.
به همين علت است که ديگر نميتوان مردم را براي استقبال به صف کرد، بلکه مردم معترض هستند و هر دو فيلم منتشر شده له و عليه اين سفرها به نحوي اين واقعيت را نشان ميدهد. رفتاري که در سفر بوشهر هم تکرار شد.
ديگر گذشت آن زماني که مردم علاقهاي به ديدن سياستمداران داشته باشند يا براي آنان شعار دهند، بدون اينکه دستاورد ملموسي براي آنان داشته باشد. نکته بسيار مهم ديگر که بايد مورد توجه دولت قرار گيرد، اين است که مشکلات مردم گرچه عيني و ملموس و از نظر خودشان جزيي است، مثلا يک جا آب ندارند، يک جا فاضلاب ندارند، جاي ديگر فقر است و...، ولي راهحلها در سياستگذاريهاي کلان است بنابراين غرق شدن در مشکلات موردي هر استان و هر شهرستان و روستا، جز اينکه از حل آنها عاجز و کلا خسته و فرسوده و نااميد ميشويد نتيجه ملموس ديگري نخواهد داشت. مهمتر اينکه از پرداختن به مسائل کلان اقتصاد کشور غافل خواهيد شد.
خيلي روشن و بدون ابهام بايد گفت که وقت و توان و ذهن هر يک از ما محدود است. بايد آنها را در موضوعاتي صرف کنيم که بهرهوري بيشتري دارد. بهطور قطع ترجيح دارد که آقاي رييسي با راهحلهاي مسائل کلان کشور آشنا شوند تا موضوعات خرد و موردي که تعداد آنها هزاران است. ورود به هر کدام از آنها ذهن و جسم را خسته و فرسوده ميکند. بايد نظام اداري خود را براي انجام مشکلات موردي قدرتمند کرد نه اينکه شخص رييسجمهور دست به کار شود.
آخرين نکتهاي که در اين يادداشت ميخواهم اشاره کنم، دو فيلم از سفر پنجم ايشان منتشر شد که يکي تک و ديگري پاتک آن بود، جالب اينکه هر دو حاوي نکته مشترکي بودند. اينکه مردم به صورت جمعي و با سر و صدا و جلوي خودروي رييسجمهور نشستن مطالبه خود را با داد و قال طرح ميکنند، در حالي که قرار است مردم از طريق نمايندگان شهر و روستا در شوراها و مجلس و رسانهها حرف بزنند. چرا بايد با توده مردم بدون نمايندگي وارد گفتگو شد؟ اساسا چنين گفتوگويي ممکن نيست. اگر مردم نماينده واقعي داشتند، احتياج به سفر اين مجموعه افراد دولتي به اقصينقاط کشور نبود کافي بود دو نماينده بيايند و مطالبات مردم را مطرح کنند.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از شعار سال،حاشيههايي که در اين سفرها ديده ميشود تمامي هم نخواهد داشت و در صورت ادامه سفرها، بيشتر هم خواهد شد، ناشي از ويژگيها و تفاوتهاي ذکر شده سفرهاي کنوني با سفرهاي گذشته که در ابتداي يادداشت ذکر شده است. به نظرم همين چند نکته را داشته باشيد تا کمکم محصول نهايي اين سفرها را با يکديگر درو کنيم.
منبع :