8آمده ميشوم، لباسهاي سياه خود را ميپوشم و مهياي رفتن ميشوم.
مسيرم را به سمت ميدان شهداي تبريز آغاز ميکنم، تا ساعت 9خودم را برسانم.
از چندين متر مانده به محل تشييع پيکر شهداي سانحه بالگرد رئيس جمهور مملو از مردم است، جمعيتي که خود را از دور و نزديک از نقاط مختلف آذربايجان شرقي به تبريز رساندهاند تا با شهداي خود را بدرقه کنند.
همه آمدهاند، از کوچک و بزرگ و پير و جوان. همه در مراسم حضور دارند.
ساعت 9:30 صبح روز سهشنبه اول خرداد ماه؛ مراسم به صورت رسمي آغاز ميشود. چشمان همه گريان است، براي شهادت مسئولين خود اشک ميريزند.
ابتداي مراسم پس از قرائت قرآن کريم، وزير کشور سخنراني خود را آغاز ميکند.
راه اين شهيدان پر فروغ ادامه مييابد
احمد وحيدي اظهار ميکند: امروز داغدار رئيسجمهور محبوب، مردمي، متواضع، با سلوک عرفاني و خدمت شبانهروزي، شجاعت و شهامت در فضاي بينالمللي هستيم که تراز مطلوب دولتمردي در نظام جمهوري اسلامي را در منصه ظهور همگان قرار داد.
او ادامه ميدهد: داغدار وزير خارجهاي هستيم که در لحظات حساس مقاومت ديپلماسي فعال را از خود به جاي گذاشت، امام جمعه محبوب که الگويي براي مردم بود و استاندار ولايي که در اين مدت کوتاه در دل مردم جاي گرفت و همه از ما بخاطر انتخاب ايشان تشکر ميکردند.
او ميافزايد: امروز همه ما داغدار اين عزيزان هستيم، اما ملت پر افتخار ما نشان دادند از هر مصيبتي پلکاني براي افتخار آفريني خواهند ساخت.
وحيدي خاطرنشان ميکند: ما در اين قضيه فرود بدي داشتيم اما فراز درخشاني خواهيم داشت به برکت الگوسازي که اين رئيسجمهور عزيز ما داشتند
او اضافه ميکند: امروز وحدت ملي، انسجام و تلاشي ملي بسوي آينده درخشان خواهيم داشت، به برکت ولايت فقيه و تسکيني که در پيام ايشان بود، از اين اتفاقات تلخ عبور خواهيم کرد.
او ميگويد: مردم آذربايجان قدردان و قدرشناس امام جمعه محبوب و استاندار پرتلاش خود هستند، عهد ميبنديم که راه سيد محرومان و اين شهدا را ادامه خواهيم داد که همچون ستارگاني در آسمان پرفروغ خواهند درخشيد.
وزير کشور ادامه ميدهد: همانند الگوسازي سردار سليماني، شهداي خدمت نيز الگويي براي حرکت و خدمت و ديپلماسي شجاعانه ساختند، چه کسي ميتواند نطق جانانه رئيس جمهور در سازمان ملل در دفاع از فلسطين و غزه را فراموش کند؟
او اذعان ميکند: اعلام عزاي عمومي در ديگر کشورها نشانه اقتدار، ديپلماسي قدرتمند و افتخارآفريني رئيس جمهور محبوب مان است.
او ادامه ميدهد: رئيس جمهور شهيد ما در همين 2.5 سال الگوآفريني بزرگي کردند، اين اتفاق اگر در هر جامعهاي و در هر ملتي اتفاق ميافتاد بسيار بسيار آينده تاريکي داشتند ولي به برکت وجود ولايت فقيه و به برکت آرامشي که در پيام ايشان به همه منتقل شد، شما خواهيد ديد که به سادگي از اين موضوعات عبور خواهيم کرد و اين نعمت بزرگ ولايت است که در کشور ما حاکم است.
وحيدي يادآور ميشود: ما دولتمردان با مردم و رهبر عزيزمان عهد ميبنديم راه «سيد محرومان» را دنبال کنيم، شهداي خدمت همچون ستارگاني در آسمان پر فروغ جمهوري اسلامي خواهند درخشيد و ما هرگز در ادامه راه و مسير آنها سستي نخواهيم کرد.
پس از سخنراني وزير کشور پيکر شهدا که از معراج شهداي تبريز به ميدان شهدا منتقل شدهاند بر روي کاميوني روز باز حمل ميشوند تا در آغوش ملت آذربايجان بدرقه شوند.
مداح شروع به نوحهخواني ميکند و نواي "حسين حسين" سر ميدهد.
باعبور کاميون شهدا از ميان مردم عدهاي فيلم ميگيرند تا براي آخرين بار اين را به يادگار بگذارند، عدهاي گريه ميکنند و تعدادي هم گل يا دستمالي را به سربازان روي کاميون ميدهند تا به تابوت شهدا مزين شوند.
امروز ما عزاداريم، عزادار رئيس جمهور عزيزمان که ما را براي هميشه تنها گذاشت، عزادار امام جمعه تبريز که مانند پدري براي تمام مردم استان بود و عزادار استاندار جوانمان، با اينکه مدت کمي از انتصاب او گذشته بود اما محبت خود را بر دل تمام مردم اين استان جا کرده بود.
پسر جواني را ميبينم که آرام آرام در گوشهاي اشک ميريزد به سوي او ميروم؛ او ميگويد: امروز همه مردم آذربايجان داغدار هستند، داغدار رئيس جمهور، حاج آقا آل هاشم و استاندارشان. ما عزاداريم، محبتها و صميميت حاج آقا آل هاشم را هيچگاه نميتوانم فراموش کنم.
گريه امانش نميدهد و نميتواند صحبت بکند.
سوي ديگر مادري را ميبينم که چارقد خود را بر سربازان ميدهد تا تابوت شهدا را لمس کند، از او ميپرسم مادرجان چرا چنين کاري ميکني؟ ميگويد: مادر ما عزاداريم، چارقدم را دادم تا تابوت شهدا بزنند آنها شهيدند پيش خدا جايگاه ويژهاي دارند شايد ما را هم شفاعت کردند.
علاوهبر مردم استان، مردم ديگر استانها و ديگر کشورها چون عراق هم حضور دارند و ارادت خود را به رئيس جمهور و همراهانشان نشان ميدهند.
آنها ديگر بين ما نيستند، برا ما خبرنگاران که بيشتر از همه با اين افراد انس گرفته بوديم هنوز هم نميتوانيم جاي خالي شأن را باور کنيم.
جاي خالي رئيس جمهور مان در صحن دولت، انگار همين ديروز بود براي برگزاري انتخابات رياست جمهوري رفته بوديم.
جاي خالي آيت الله آل هاشم که همواره هواي ما را داشتند، هرجا مشکلي بود به ايشان ميگفتيم، جور ديگري با ايشان انس گرفته بوديم.
جاي خالي استاندار جوانمان، که فقط 4 ماه از انتصاب او گذشته بود اما چنان همه او را دوست داشتند، شخصيت و اخلاق او زبانزد همه ما بود؛ دلمان براي صلوات خاصههاي امام رضا (ع) پيش از جلسات استانداري تنگ ميشود.
ما هنوز داغدار سردار خرّميم اما پس از اين بايد قاب عکس او را هم کنار سردار خرم ببينيم.
آنها از ميان ما رفتند ولي هيچگاه فراموششان نميکنيم و راهشان را ادامه ميدهيم.
ياد و نامشان گرامي و راهشان جاويدان باد.