سرويس سياسي: کادرسازي و جانشينپروري يا به زبان سادهتر نخبهيابي و نخبهپروري امري است که در همه کشورها به آن توجه ميشود ولي در ايران اسلامي اين موضوع مغفول مانده است. به گزارش عصرآذربايجان، زماني که برخي از ما دهه شصتيها با پُز روشنفکري در حال گذراندن تِز افسردگي بوديم و خودمان را نسل سوخته خطاب ميکرديم، کسي از نسل ما را با لقب »سردار اقتصادي« و »چريک اقتصادي دوران تحريم«خطاب ميکردند. وقتي ما نسل سوميها در دوره باطل گرفتار بوديم و به خاطر مشکل اشتغال و ازدواج بيهدف ايام را سپري کرده و به دورمان پيلهي تنهايي پيچيده بوديم، اين بسيجي عرصه اقتصاد شهيد علي دادمان خار چشم عدو شد و مورد حمله بيولوژيکي قرار گرفت و ترور شد. چنين ستارههاي درخشاني در سپهر ايرانمان کم نيست ولي لازمه روشنايي دادن آنها فقط همت شخصي نميباشد بلکه بايد اعتماد در مقامات ايجاد شود و به آنها بها داد چراکه مَترصَد فرصتي هستند تا پروانهوار گرد شمع ميهن بچرخند، نور بيافشانند و بسوزند اما شِکِوه نکنند. استعدادهاي برتر بين جوانان دهه کنوني نيز کم نيست، به طوري که نگارنده اقبال همراهي چند نخبه را دارد، بنابراين طبق شنيدههايم درباره فرار مغزها، هر موقع ميديدم از توانستنها و نشدنها به ستوه ميآيند و زمزمه رفتن ميکنند، وقتي مهاجرت اين حاملان ژنهاي پاک و ناب را تصور ميکردم »من خود به چشم خويشتن ميديدم که جانم ميرود«. از طرفي صرف قلب را به جداره سينه کوفتن در مواجهه با مُژگان خيسشان کافي نبود و بايد کاري ميکردم، هر چند آنها در بستر زمان از تمنّا به معناي »لَيسَ للانسانِ الّا ماسَعي« رسيدند بنابراين براي تحصيل و تهذيب تعلل نداشتند پس اين من بودم که توانم زائل شده و قرارم به هم ريخته بود. پس تلاش کردم در اين بازار مکاره و دنياي مُتلاطم راهبلد براي معراجشان پيدا کنم چون دنيا را در شهادت هنگام خدمت معنا ميکردند، به هر ريسماني چنگ زدم از چپ تا راست، شمال تا جنوب؛ تا بدانم کجا براي »آموزش و مراقبت از نخبگان« اقدام ميشود. به هر جايي رسيدم دقالباب کردم، چه؛ نوابغي ميشناسم که چادرشان عطر ياس حضرت زهرا (س) را ميدهد، نفسشان به انفس قدسي ولايت بسته است، فقط به من بگوييد به کجا بروم و به چه کسي بگويم. نهتنها پاسخ نگرفتم بلکه اساتيدي که براي خود مقام کِبريايي قائل بودند شخصيت نگارنده را کِشان کِشان مَسلخ غرورشان بردند و اميدش را پيش پاي توهمهاي خود ذِبح کردند که »ما پول نداريم به تو بدهيم«، »اگر فکر کردي ما همه جا آشنا داريم سخت در اشتباهي« و »ما نميتوانيم براي تو کار پيدا کنيم«. اين چنين شد که از »آئينهفروشي در شهر کوران« منصرف شده و پذيرفتم که »آسمان بار امانت نتوانست کشد پس قرعه به نام من زدند«، البته گاهي به اين فکر ميکنم که اين مسئوليت نيست بلکه تحفه الهي نصيب من شده است تا در خزان عمرم مادرانه من براي آنها باشد و دخترانهها و دردانگي آنها براي من! بنابراين تصوير مبهمي درباره روند کادرسازي و جانشينپروري يا به زبان ساده نخبهيابي و نخبهپروري براي نگارنده ايجاد شد و چون در اين بين با خانه نخبگان بسيج سپاه شهداي آذربايجان غربي آشنا شدم، با مديريت اين خانه، محمد صادقي مصاحبهاي انجام گرفت، که از نظر مخاطبان ميگذرد: رئيس خانه نخبگان بسيج آذربايجان غربي توضيح ميدهد که اين مجموعه متشکل از نخبههاي دانشجو، اساتيد و مهندسان رشتههاي مختلف است که در هفت کارگروه فعاليت ميکنند، همچنين حمايت از طرحهاي صنعتي، ارائه خدمات مشاورهاي و همکاري با بسيج مهندسين از جمله اقدامات است. صادقي با اظهار اينکه اشخاصي نظير رسول خدابخش، دانشگاهيان و کارخانهدارها حمايت از طرحها را عهدهدار شدهاند، بيان ميکند: سالانه مبلغ کلاني به طرحها کمک ميشود؛ در مباحث مالي دخالت نداريم بلکه طرحها را بررسي کرده و بعد از تائيد آنها را به مراکز ذيصلاح معرفي ميکنيم. طبق گفته وي از سال 1394 تاکنون 70 پروژه به اين مجموعه ارجاع شده است که از 40 درصدشان به صورت کامل يعني مالي و معنوي حمايت کردهاند؛ مساعدت معنوي به اين ترتيب است که به فرد براي دريافت وام کمبهره کمک ميشود و شخص مطمئن است که پشتيبان دارد؛ با اين اقدامات خانه نخبگان بسيج استان در کنار تهران، اصفهان و تبريز قرار دارد. در ادامه قصه پرغصهام را نقل ميکنم که دو سال در زمينه چگونگي و محل «آموزش و مراقبت از نخبگان» در کشور تحقيق کرده ولي نتيجه نگرفتهام و از وي سوال ميکنم که روند اين مقوله را چگونه ميبيند. صادقي ضمن اينکه استيصال نگارنده را نميپذيرد دليل آن را ثمرات به دست آمده در کشور ميداند و ميگويد تحصيلات خود را در خارج از کشور گذرانده است بنابراين شرايط ايران چندان هم تاسفآور نيست. رئيس خانه نخبگان بسيج آذربايجان غربي ميگويد: اين شهداي دانشمند و انسانهاي نامآور فقط نوک قلم هستند چنانچه پشتيباني کنيم سُلاله آنها در همه زمينهها به قافله خواهند پيوست. در اين قسمت، پريشاني برادر کوچکم در اوائل حمله وحوش داعش در ذهنم تداعي شد که با نگاه لبريز از آشفتگي پرسيد سردار سليماني شهيد شود در معده داعشيها هضم ميشويم؟! که پاسخ دادم اين ديار مجاهد ممتاز و گمنام زيادي دارد. صبحت صادقي و يادآوري سوال برادرم مرا چند سال عقب برد وقتي دانشمندان هستهاي شهيد شدند نگراني براي خودم ايجاد شد که اين صنعت تعطيل ميشود؟! ولي با مشاهده حضور سخنران برجسته کشور بين دانشمندان از رسانه ملي، يقين کردم ايرانمان سرزمين پرگوهر است. *دولت بايد ضمن کنار گذاشتن حواشي و سياسيکاري از مهدکودک نخبهيابي کند اين استاد دانشگاه ضمن انتقاد از کند شدن رشد علمي، تصريح ميکند: جاي سؤال است سپاه مگر چقدر ميتواند به اين حوزهها وارد شود، سپاه رسالتهاي ديگري دارد فقط به واسطه تبعيت از ولايت براي پرورش استعداد اقدام ميکند. صادقي تصريح ميکند: با حمايت سپاه تهرانيمقدمها رشد کردند، با پشتيباني سپاه شهرک موشکي داريم و فقط در حوزه دفاعي وارد نشدهايم بلکه حمايت سپاه در زمينه هستهاي تاثيرگذار بود که سرانجام آن را مشاهده کرديد! رئيس خانه نخبگان بسيج استان معتقد است کشف و پرورش استعداد درخشان نه از دانشگاه بلکه بايد از مهدکودک آغاز شود، اينکه ميگوييم فرار مغزها فقط يک موجسواري رسانهاي است به اين معنا نيست که دولت مسئوليت خود را رها کند. اين استاد دانشگاه تاکيد ميکند: بايد شناسايي افراد شاخص در ورزش، علوم انساني، پزشکي و مهندسي آغاز شود پس دولت بايد مدتي سياسيکاري را کنار بگذارد، دروس عملي و تئوري تدوين کرده، کارگاه و آزمايشگاه دائر کند. وي ميافزايد: اين کار از سن پايين براي جامعه هدف بايد انجام ميگرفت، تا چند گروه استعداد برتر در رشتههاي مختلف داشته باشيم ولي چون دولت در زمان مناسب به وظيفه خود عمل نکرده، ما از دانشگاه اين کار را آغاز کردهايم که زمانبر است. *دولتهايي که شعار حمايت از مستضعف ميدادند به استعدادها توجه کردند وي در پاسخ به اينکه استعدادهاي ممتاز خود تقويت شدهاند يا سيستمي رشد يافتهاند، ميگويد: همه را ما پرورش ندادهايم، آن قسمت که نتوانستهايم هدايت کنيم به ساختار و تشکيلاتي که در اختيار دولتها است مربوط ميشود. صادقي اظهار ميکند که زمان رياست جمهوري حضرت آقا همچنين سالهايي که شعار دفاع از مستضعف وجود داشت رشدهايي کرديم، ولي براي فهم اين موضوع که روند نخبهپروري چندان غمانگيز نيست بايد يک سلسله به عقب برگشت. اين استاد دانشگاه دوره طاغوت را يادآوري ميکند، براي اينکه ايران به بيگانه وابسته بماند مبتکران را به قتل ميرساندند، کارتلهاي اقتصادي اروپا و آمريکا به اين کار دست ميزدند چون پيشرفت کشور شيعه باعث استقلالخواهي ساير ملل ميشد. طبق اظهارات وي نخبهپروري در برخي دولتها به دليل وجود روحيه اشرافيگري و فقدان دورانديشي به حاشيه رفت، چرا که در صورت فعاليت استعدادهاي برتر، منافع يک عده از آن متاثر ميشد. صادقي ميافزايد: نه فقط دولت کنوني بلکه اغلبشان مقدمات لازم براي رشد همه علوم را فراهم نکردهاند، ولي اين موضوع در سه سال اخير بيشتر مشهود است چرا که خود را مشغول حاشيهها و سياسيبازي کردهاند. وي ضمن ابراز تاسف از اينکه در کشورمان به خاطر نبود ساختار و تشکيلات براي نخبهپروري با مشکلاتي روبهرو شدهايم، ميگويد: اما با حمايتهاي حضرت آقا و سپاه در زمينههاي مختلف اقداماتي آغاز شده است. صادقي ادامه ميدهد که آيا فراموش کردهايد بعد از ترور شهداي هستهاي نخبههاي جوان دانشگاهي ضمن تغيير رشته، مهندسي هستهاي را انتخاب کردند، پايه و اساس اين حرکات دانشجويي روشنگري حضرت آقا بود. * متخصصي که متعهد نيست بگذار برود/فرار مغزها کليدواژهاي براي استفاده تبليغاتي است وي فرار مغزها را کليدواژهاي براي استفاده تبليغاتي و مسموم کردن فضا ميداند و معتقد است غرب به دنبال ايجاد جويست که ايران به نوابغ توجه ندارد، شايد فردي که گوهر وجودي چنداني ندارد براي تبليغات مخرب جذب کند. اين استاد دانشگاه سلب انگيزه جوان را دليل تبليغ عليه فضاي علمي ايران ميداند و ميگويد: اين فکر را تزريق ميکنند که چه نشستهايد ساير کشورها به نخبه آپارتمان و دلار ميدهند سپس منفعتطلبها مجذوب اين فريبها ميشوند. صادقي ميافزايد: نخبهاي که از کشور ميرود و متخصصي که تعهدي به کشور خود ندارد بگذار برود ميپرسيد چرا؟! بايد بگويم ميپذيريم غفلت وجود دارد، ولي يک فرد نخبه چرا تلاش نميکند خودش تکيهگاه شود، اين شخص کجا به اين مقطع رسيده است، کشور بيگانه که نبود همين جا بود. وي ميافزايد: حتي من هم ضمن مهاجرت دانش خود را در اختيار استثمارگران قرار دهم به دنيا ظلم کردهام، چرا که فجايع سوريه و عراق را شاهد هستيم؛ اين فرد چه نخبهاي است که تشخيص ميدهد خود را در اختيار شيطان بزرگ قرار دهد. اين استاد دانشگاه ادامه ميدهد: فلذا بر اين باور هستم ضمن ترک نکردن کشور، تا زمان هموار شدن مسير بايد صبر کرد، اگر فرد موقعيتي براي بروز استعداد پيدا نميکند بايد بگردد تا پيدا کند کما اينکه ديگران يافتهاند. *غرب نوابغ را دستگاه پولچاپکن ميبيند براساس اظهارات وي ساير کشورها از کسي که سودآوري دارد پشتيباني ميکنند؛ همان شرايط حاکم بر فوتبال را بايد تصور کرد، همان طور که براي امثال رونالدو از 9 سالگي سرمايهگذاري ميشود به نوابغ هم اين نگاه را دارند، کمک به اشخاص براي مطامع اقتصادي است نه براي رشد حوزههاي بشري. طبق گفته اين استاد دانشگاه برزيل و يوگسلاوي تسليحات نظامي به 30 کشور صادر ميکنند و ايران به رغم اينکه کشورهاي بزگ نهتنها از آن حمايت نميکنند بلکه آن را تحريم کردهاند در صنايع دفاعي توفيق يافت، حال آنکه در گذشته کره شمالي کالاي مرجوعي به ما ميفروخت. صادقي معتقد است علي رغم غفلت موجود، در بعضي زمينهها پيش رفتهايم، ادامه ميدهد: تصور ميشود براي بارورسازي ظرفيتها اقدام نميشود اما بايد پرسيد شهيد تهرانيمقدمها، شهرياريها و احمديروشنها کجا نامآور شدند؟! جان کلام ... اقبال آشنايي با چند استعداد برتر باعث شد که به دنبال پناهي براي نخبگان بروم، ولي آنقدر که رفتم و حتي به سراب نرسيدم مرز جنون قدمگاهم ميشد و کم مانده بود جان از قفس کالبد بگريزد! فارغ از اينکه کجا و که هستيم ميتوانيم حرف زدن با يک نخبه ميهن را زيباترين تصنيف زندگيمان کنيم، سينهمان را قبرستان اسرار يک انسان شاخص کنيم، با آب ديده غبار غم از چهرههاي نوابغ بشوييم و با ترنّم نفسهايمان نهال وجودشان را آبياري کنيم. در اين صورت اگر آنها به مغز متفکرهايي براي ما تبديل نشدند فريفته امالفساد قرن و مجذوب دشمن درجه يک ملت خود نيز نميشوند، در صورت هجرت بعد از مسلح شدن به سلاح علم و ممزوج کردن آن با ايمان به آغوش مام وطن برميگردند.
کادرسازي و جانشينپروري يا به زبان سادهتر نخبهيابي و نخبهپروري امري است که در همه کشورها به آن توجه ميشود ولي در ايران اسلامي اين موضوع مغفول مانده است.