گروه اجتماعي:تکديگري يکي از پديدههاي ناهنجار شناخته ميشود که به طور گسترده در شهرهاي مختلف کشور قابل مشاهده است که بيکاري، اعتياد، بيماري، مهاجرت، فقر و ... مهمترين متغيرهايي هستند که به پديده تکديگري دامن ميزنند. براي مشاهده وضعيت تکديگري در شهرهاي مختلف کشور نياز به مراجعه به آمارهاي نهادهاي خاص نيست بلکه ميتوان با اندکي گشت و گذر در مراکز شهرها به ديدي کلي از وضعيت اين معضل اجتماعي در شهر و استان دست يافت. برخورد افراد جامعه نيز با معضل متکديان از زواياي مختلفي قابل بررسي است زيرا در اين حالت افراد در مواجهه با اينگونه اشخاص از يک سو به لحاظ عاطفي و احساسي تحت تاثير شديد قرار ميگيرند و از سوي ديگر با اين ترديد نيز روبه رو ميشوند که نکند اين فرد از شاغلان اين عرصه باشد! شهر تبريز که به شهر بدون گدا معروف است،اين شهرت را مديون مردمانش است نه مديون ساماندهي سازماني از سوي برخي مؤسسات و نهادها. هر چند در اين بين اقداماتي از طرف فرمانداري و شهرداري صورت گرفته ولي نقش مردم در اين ميان غيرقابل انکار است. برخلاف تهران و ديگر کلانشهرها که احساسات مردمانش با يک آه و ناله جريحهدار شده و خيلي راحت به متکديان کمک ميکنند،در تبريز مردم به اين سطح از فرهنگ رسيدهاند که از کمک مستقيم به گدايان سطح شهر خودداري کنند و بر احساسات خود تسلط داشته باشند،اين موضوع باعث ميشود متکديان سودجو نيز اميدي به گداپروري در اين شهر نداشته باشند. خالي شدن تبريز از متکديان حرفهاي به مرور زمان منجر به بروز يک پديده ديگر به نام متکديان وارداتي شده است . *متکدياني از ديگر شهرها طبق مشاهدات ميداني اخيراً متکدياني از ديگر شهرهاي کشور و حتي برخي کشورهاي همسايه در خيابانها و ميادين شهر تبريز جولان ميدهند. اکثر اين متکديان از شهرهايي چون مشهد و شهرهاي جنوبي و حتي اتباعي از کشور پاکستان در ميادين و مکانهاي پر تردد اقدام به گدايي ميکنند. زناني با چادرهاي سياه و کودکاني در بغل، دختران و پسران خردسالي که به زبان فارسي صحبت ميکنند با لباسهاي ژوليده و کهنه و.... چهره شهر بدون گداي ايران را تغيير دادهاند. بسياري از اين متکديان در محلات حاشيهنشين منازلي اجاره کرده و خانوادگي اقدام به تکديگري در نقاط مختلف شهر ميکنند! *موج تازهاي از گسترش تکديگري در تبريز معاون سياسي و اجتماعي فرماندار تبريز در اين خصوص ميگويد: متاسفانه اخيراً شاهد موج تازهاي از گسترش تکديگري در تبريز بوديم که زيبنده "شهر بدون گدا" نيست و برخورد قاطع و مناسب مردم و مسؤولان را ميطلبد. سعيد برزگر، سه دسته متکديان و چگونگي برخورد با آنان را اينگونه بيان ميکند: گروه اول متکديان افراد بومي هستند که با وجود وضعيت مالي مناسب، تکديگري را به عنوان شغل انتخاب کردهاند و درآمد زيادي از آن کسب ميکنند و براي ترحم شهروندان شکل و ظاهري فقيرانه به خود ميگيرند، براي اين گروه از متکديان طرح پاکسازي مداوم و برخورد قانوني با همکاري ارگانهاي ذيربط انجام شد همچنين نسبت به توانمندسازي شغلي آنان اقدام شد. وي ميافزايد:دسته دوم متکديان متاسفانه کودکان کار هستند که سودجويان آنها را در سطح شهر پخش ميکنند و شهروندان عزيز به حساب سن پايين آنان اقدام به کمک مالي ميکنند، در حاليکه سود اصلي به جيب کلاهبرداران و سوءاستفادهکنندگان از کودکان ميرود، اين دسته از افراد سودجو و کلاهبردار با برخورد قاطع مقامات امنيتي و قضايي مواجه هستند و قانون براي آنها شديدترين مجازاتها را در نظر ميگيرد. برزگر افزود: کودکان کار نيز با هماهنگي بهزيستي ساماندهي ميشوند و اگر خانوادههايشان وضعيت مالي خوبي نداشته باشند مورد حمايت قرار ميگيرند. وي در ادامه دسته سوم متکديان را اتباع خارجي و افراد مناطق دورافتاده ساير استانها برشمرده و بيان ميکند: اين افراد اگر از اتباع خارجي باشند با هزينه دولت به مبادي خروجي کشور انتقال مييابند و از کشور ديپورت ميشوند و در صورت بازگشت مجدد برخوردهاي قانوني شديدتري اعمال ميشود. برزگر گفت: اگر هم از مناطق ديگر کشور باشند به شهر مبداء انتقال داده ميشوند. وي در ادامه بيان ميکند: هماهنگي تعامل و جلسات مختلفي با مسؤولان شهرداري دادستاني، نيروي انتظامي، بهزيستي، کميته امداد و تشکلهاي مردمي خيريه به ويژه مؤسسه خيريه حمايت از مستمندان تبريز در اين خصوص انجام ميشود و اميدواريم با همکاري مردم شريف تبريز شاهد برچيده شدن متکديان و حمايت از نيازمندان واقعي باشيم. * به جاي شهر »بدون گدا« شهر »بدون فقير« اما در اين بين محمد کلامي مديرکل کميته امداد آذربايجانشرقي در خصوص نامگذاري شهر تبريز به عنوان شهر »بدون گدا« نظر متفاوتي دارد. وي در اين خصوص ميگويد: آرزو ميکنم به جاي شهر »بدون گدا« شهر »بدون فقير« باشيم زيرا جمعآوري گدا کاري ندارد اما حرف زدن در اين خصوص نبايد ترک شود پس بدون گدا بودن به معناي بدون فقير نيست. کلامي ميافرايد: هدف نبايد شهر بدون گدا باشد بلکه شهر بدون فقر است و اگر در ظاهر شهر خبري نيست به معناي آن نيست که در پوسته زيرين شهر خبري نبوده بلکه خبرهاي زيادي است. وي خاطرنشان ميکند: مسؤولان بايد دغدغه خود را به سمت شهر بدون فقير ببرند. آنچه در اظهارات مديرکل کميته امداد استان نمود عيني و واقعي پيدا ميکند، رشد زير پوستي فقر در محلات حاشيهنشين و قشر محروم جامعه در سايه توجه زياد به شعار شهر بدون گدا است. *قشر آسيبپذير و فقير برخي محلات تبريز در ورطه فراموشي عنوان شهر بدون گدا سبب شده تا قشر آسيبپذير و فقير برخي محلات تبريز توسط مسؤولان به ورطه فراموشي سپرده شود چرا که نگاه تعصبي به اين پديده حتي در بين مردم نيز تشديد شده است. امروز شايد ما در خيابانها و ميادين شهر متکديان بومي را مشاهده نميکنيم ولي شاهد جولان متکديان غيربومي و وارداتي هستيم، اگر گذري به کوچه پس کوچههاي حاشيههاي شهر و محلات فقيرنشين داشته باشيم با انبوهي از فقرا و قشر محروم مواجه خواهيم بود که به ورطه فراموشي سپرده شدهاند. پيامبر(ص) ميفرمايد:»اگر فقر از دري وارد شود ،ايمان از در ديگر خارج ميشود.« *فقر و زندگي زير پوست شهر تبريز در ادامه گزارشي مختصري از وضعيت زندگي زير پوست شهري برخي مناطق حاشيهنشين تبريز از قبيل »ترلان درسي« و »ملازينال« را که با همراهي اعضاي دانشجويي جمعيت امام علي(ع) تبريز مشاهده کرديم، منتشر ميکنيم. وارد منزلي ميشويم،پيرزني تنها در آنجا ساکن است، همسرش چند سال پيش فوت کرده و بار زندگي بر دوش وي که حالا 60 ساله است، افتاده است. اين زن ميگويد: از شهرستان کليبر به اين منطقه مهاجرت کرده، سه دختر دارد که ازدواج کرداند و از بد روزگار هر از گاهي به او سر ميزنند و زيرپوشش کميته امداد استان قرار گرفته و گذر زندگي خود را از طريق واريز ماهانه 40 هزار تومان به حسابش ميگذراند، اما اين مستمري کم هم کفاف زندگياش را نميدهد و در پرداخت قبوض برق، آب و گاز دچار مشکل شده است. کمي با او به درد و دل مينشينيم تا شايد شنيدن حرفهايش، مرهمي براي آلام و دردهايش باشد و بعد از چند دقيقهاي با او خداحافظي ميکنيم و سراغ خانهاي ديگر ميرويم. *وقتي حادثه کارگري را خانهنشين ميکند زنگ در را ميزنيم، در را باز ميکنند و وارد ميشويم، يک منزل کوچک و نقلي،خانوادهاي چهار نفره در آن زندگي ميکنند، پدر 25 ساله خانواده کارگر ساختماني بوده و دو پسر 4 ساله و يک ساله حاصل زندگي مشترکشان است، مادر خانواده به ورنيبافي مشغول است، آنها اين خانه نقلي را با پرداخت 500 هزار تومان رهن و ماهانه 150 هزار تومان اجاره کردهاند. با چاي پذيرايي ميشويم،پدر خانواده مدتي پيش به علت افتادن از ساختمان و شکستن استخوان جمجمه مورد عمل جراحي قرار گرفته و در حال حاضر مشکل عصبي دارد و خانهنشين است، از طرف ديگر يکي از پسرهاي اين خانواده مادرزادي کمتوان جسمي است، بنا به ادعاي خودشان براي زيرپوشش قرار دادن به بهزيستي مراجعه کردهاند ولي ظاهراً مورد موافقت مسؤولان قرار نگرفته است. *وقتي پدري در پرداخت ضرورتيترين امکانات زندگي ناتوان است پس از شنيدن مشکلات و درد و دلهاي آنان،سراغ خانهاي ديگر ميرويم، خانواده سه نفره به گرمي از ما استقبال ميکنند، پدر خانواده با موهاي سفيدش خبر از 80 سالگي خود ميدهد، مادر خانواده نيز 63 سال از خزان عمرش سپري شده است. همراه نوه خانواده که پسري 14 ساله است، زندگي ميکنند. وضعيت ظاهري منزل نسبت به ساير منازلي که ديديم مناسب است، به گفته خودشان از شهرستان »هوراند« به تبريز مهاجرت کردهاند، پدر خانواده به خاطر مشکل بينايي مورد عمل قرار گرفته است، آب منزلشان به علت پرداخت نکردن قبض مدتي قطع بود، ولي در حال حاضر با تقسيط قبوض وصل شده است. در ادامه مهمان زوج جواني ميشويم، مرد 27 ساله و زن 22 ساله، مرد جوان زندگي خود را با دستفروشي ميگذراند و از ناحيه انگشتان يکي از دستهايش دچار معلوليت شده است. همسرش نيز گلو درد دارد که طبق تشخيص دکتر مبتلاء به بيماري گواتر است که به علت مشکلات مالي نتوانستهاند از عهده هزينه بالاي ادامه درمان برآيند. *سنگفرشي از فقر و نداري در ادامه به منزلي رفتيم که باورش کمي سخت است، حتي فرش و موکت کافي در کف منزل وجود نداشت. پدر خانواده چهار سال پيش فوت کرده و بار دوش زندگي به عهده مادر خانواده افتاده بود، صاحب دو فرزند هستند. پسر خانواده ازدواج کرده و خيلي کم به مادر و خواهرش سر ميزند. دختر خانواده نيز که 23 سال دارد، دانشجوي روانشناسي در دانشگاه آزاد بود، پس از دو ترم تحصيل به دليل عدم توانايي مالي از ادامه تحصيل بازميماند، قسمتي از هزينه اين دو ترم را نيز يک خير تقبل کرده بود. تنها درآمدشان يارانه و 40 هزار تومان دريافتي از کميته امداد است، مادر خانواده که 59 سال از خزان عمرش سپري شده، از مشکلات فشار خون، قند خون و چربي رنج ميبرد. سال گذشته نيز از ناحيه دست چپ دچار شکستگي ميشود که به دليل ناتواني در تامين هزينه درمان، از روش سنتي براي درمان استفاده ميکند که نتيجه آن انحراف و احساس درد در ناحيه شکسته است. *مهاجرت به اميد يافتن شغل وارد منزل زوج جوان ديگري ميشويم زوجي که به اميد يافتن شغل خوب و مناسب از شهرستان »کليبر« به تبريز مهاجرت کردند. مرد 29 سال دارد، کارگر ساختماني است و تا چهارم ابتدايي تحصيل کرده زن نيز 26 سال دارد، اوايل به فرشبافي مشغول بوده ولي پس از مدتي بستري شدن و انجام دياليز، پيوند کليه صورت گرفته و حتي در 6ماهگي به دليل بيماري مجبور به سقط جنين ميشود. در حال حاضر از عوارض بيماري و عمل رنج ميبرد، دچار عارضه کمخوني و زخم معده است.به دليل هزينه بالاي داروها از تهيه و تامين آنها ناتوان هستتد. *روايتي تلخ از يک خانواده در ادامه به منزل يک خانواده 5 نفرهاي که از شهرستان اهر به تبريز مهاجرت کردهاند، رفتيم تا پاي صحبتهايشان بنشينيم. صاحب 3فرزند هستند، دخترشان ازدواج کرده است، پسر 31ساله نيز که سواد خواندن و نوشتن ندارد يک ازدواج ناموفق داشته است و در حال حاضر بايد 114 سکه مهريه بپردازد. قبلاً گچکار بوده ولي حالا بيکار است. پسر21 ساله نيز ضمن تحصيل بعد از ظهرها به جمعآوري ضايعات و کارتن ميپردازد و با فروش آنها درآمد ناچيزي براي گذران خانواده مهيا ميسازد. پدر خانواده نيز قبلاً گچکار بوده و در حال حاضر بيکار، مادر خانواده از زانو درد رنج ميبرد ولي به دليل هزينه بالاي عمل جراحي که براي هر زانو 18 ميليون تخمين زده شده است، مجبور به تحمل اين درد و انس گرفتن با آن است. *فقر در لايههاي زيرين شهر فقر در زير لايههاي زير پوست شهر بيداد ميکند، واقعيتهاي تلخ زير پوست شهر را نبايد سانسور کرد. واقعيتها بايد بيان شود تا مردم با اشراف به همه مسائل براي بهبود آسيبهاي موجود مسؤولان را ياري کنند. با توجه به مطالب مطروحه ميتوان نتيجه گرفت پاک کردن صورت مسئله به تنهايي نميتواند پاسخي به معضلات برخواسته از بحران اقتصادي باشد. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از فارس، از مسؤولان اقتصادي در جمهوري اسلامي انتظار ميرود تا هوشمندانه در راستاي بهبود اقتصاد استان تلاش و مجاهدت کنند. اين خواسته زيادي نيست،زندگي و حق حيات سهم هر انساني است...
تکديگري يکي از پديدههاي ناهنجار شناخته ميشود که به طور گسترده در شهرهاي مختلف کشور قابل مشاهده است که بيکاري، اعتياد، بيماري، مهاجرت، فقر و ... مهمترين متغيرهايي هستند که به پديده تکديگري دامن ميزنند.