عصر آذربایجان

گزارش خبر

خطر اساسي اجراي برنامه آموزش 2030 در ايران

خطر اساسي اجراي برنامه آموزش 2030 در ايران

1396/03/01

سرويس سياسي: خطر اساسي اجراي سند 2030 در ايران، تغيير ريل تربيت به سمت تربيت مطلوب غرب است چيزي که انقلاب اسلامي خون هزاران شهيد و سختي ها و ملالت هاي فراوان براي آن داده شده تا با ارزشهاي اسلامي و قرآني جايگزين شود.

آذر ماه سال گذشته سند آموزش 2030 ايران توسط معاون رئيس جمهور و  وزراي آموزش و پرورش، آموزش عالي رونمايي شد و بر طبق اظهارات دست اندرکاران  قرار است توصيه هاي سازمان ملل و برنامه هاي آموزشي و تربيتي آنها (در قالب سند آموزش 2030) مبناي عمل آموزش و پرورش نسل ما از مهد کودک تا حتي بعد از دوران آموزش عالي قرار گيرد.
برداشت کلي از عرضه اين سند در عرصه تعليم و تربيت، همانطور که در خود سند به آن اشاره شده، توسعه پايدار به مفهوم مورد نظر غرب و همراه سازي ملت ها و دولت ها با نظام جهاني در بلند مدت است. اين عمل مبنايي به سادگي در همه کشور ها قابليت اجرا پيدا نمي کند و مخالفت مردم و در برخي موارد دولت هاي متعهد را در پي خواهد داشت لذا نظام سلطه به نهادها و سازمانهاي تحت پوشش سازمان ملل ماموريت داده تا در قالب و پوشش هاي مختلف اقتصادي_فرهنگي، طرح هايي را به اجرا در آورد که ظاهر آن جذاب و متناسب با سليقه و نياز کشورها باشد اما در باطن و حقيقت، اهداف مورد نظر نظام جهاني در کشورها  تعقيب شود. بانک جهاني، صندوق بين الملي پول، آيسسکو و يونسکو همه يک چنين ماهيت و ماموريتي را دنبال مي کنند و تا به الان نقش آنها براي خيلي از انسانهاي آگاه و غير وابسته روشن شده است.
اهداف پيدا و آشکاري که يونسکو براي حضور در کشورها و انجام وظايف اعلام مي کند عبارت است از؛ رفع فقر، توسعه پايدار اجتماعي  اقتصادي، زيست محيطي، برابري جنسي، توانمند سازي زنان، مشارکت براي توسعه، سواد آموزي فراگير، دسترسي برابر زنان و مردان به فرصتهاي آموزشي، ارتقاء کيفيت آموزشها، کمک به آموزش همگاني، ريشه کني بي سوادي، آموزش مادام_العمر و... . اينها همانطور که بيان شد، اهداف اعلام شده آنهاست، ظاهر کار است و عامل جذب مشتري است. در واقع و به صورت حقيقي چيزهاي ديگري مدنظر يونسکو به نمايندگي از سازمان ملل با ماهيت ابزاري آن براي نظام سلطه  قرار دارد که همان اهداف پنهان آنهاست مسائلي مثل؛ نفوذ فرهنگي، جلب اعتماد، ايجاد وابستگي  ترويج فرهنگ غربي، تربيت نسل به دلخواه غرب شناسايي و جذب نيروهاي مستعد کشورها  دستيابي به اطلاعات و آمار کشورهاي عضو و ... اينها در حقيقت هدف اصلي اين قبيل سازمان_هاست که از طريق آموزش و پرورش صورت مي گيرد و آرام آرام نسلي بوجود مي_آورد که ديگر نه تنها حساسيتي نسبت به فرهنگ و ملت خود ندارند بلکه، خيرو سعادت خود و ملت خود را درگرويدن به نظم جهاني (نظام سلطه) و همراهي و پيروي از آنها ميداند. نسلي که براي اين خواسته ها آماده است تمام موانع را برطرف کند و هرگونه هزينه اي بپردازد هر چند آن هزينه ها  کنار گذاشتن دين و ارزشهاي ديني آنها باشد. نسلي کاملاً وابسته از نظر فکري و فرهنگي که با افتخار اين کارها را مي کند و مزدي هم نمي_خواهد، بلکه حاضر است از خودش و از سرمايه هاي ملتش هزينه  هم بکند تا خواسته همراهي و پيروي از غرب، حاصل شود و ارزشها و آرمانهاي فرهنگ غربي در کشور او نيز ارزش و آرمان بحساب آيد.
پيداست که اين اهداف "حقيقي" هيچگاه و به هيچ وجه با اهداف و سياستهاي نظام تعليم و تربيت اسلامي و اسناد و طرحهاي بالادستي در جمهوري اسلامي از جمله سياست هاي کلي و سند تحول تطبيق ندارد بلکه دقيقا نقطه مقابل آنها قرار مي گيرد. به زبان ديگر هيچ همخواني اي بين سند آموزش 2030 با اسناد موردنظر در تعليم و تربيت اسلامي نيست. لذا يونسکو و سازمان هاي بالاسري آنها براي پوشش و براي قانع سازي کشورهاي هدف نه تنها اهداف حقيقي را بيان نمي کنند، بلکه مطالب و مواردي را بهانه مي کنند که احساسات عده اي را برانگيزد و حضور آنها را موجه جلوه نمايد. رفع فقر، حقوق بشر  برابرسازي فرصتها، ترويج فرهنگ صلح  جلوگيري از خشونت اينها همان عبارات به ظاهر زيبايي هستند که هيچ توضيح داده نمي شوند و در عمل هم تعقيب نمي_شوند، اما توجيه مي آورند که مي خواهيم به کشورها و دولتها کمک کنيم تا در آينده مورد نظر(مثلا 15 سال آينده) بهبود در وضعيت مردم جهان ايجاد شود. اگر خداي ناکرده اين سند بتواند جامه عمل بپوشد و در افق 15 سال آينده ايران، مبناي تعليم و تربيت قرار گيرد، معناي آن اين است که ما در طول اين سالها مشغول اجراي فرامين نظامي هستيم که دفاع از سرزمين و ارزش هاي اعتقادي را خشونت، کوتاه آمدن و پذيرش سلطه را صلح، ترويج همجنس بازي و قانوني شدن آنرا حقوق بشر، عريان کردن زن و به خيابان آوردن آنرا آزادي، تجمل، ريخت و پاش و مصرف بي حساب و کتاب را سبک زندگي مطلوب و... مي داند. عمل به دستورات سازمان يونسکو در تعليم و تربيت يعني ريل گذاري براي آموزش و پرورش از مهدکودک تا آموزش هاي فني و حرفه اي و حتي فرهنگ عمومي براساس فرهنگ نظام سلطه و وابسته کردن ملتها به نظم موجود جهاني و پرهيز دادن آنها از مخالفت و مقاومت. اين معني توسعه پايدار موردنظر غرب است. اگر ما براي قضاوت خود هيچ دليلي جز ملاحظه واقعيت امروز جامعه جهاني و نحوه عمل نظام سلطه با آنها را نداشته باشيم، همين يک دليل کفايت لازم را دارد که انسانها آزاده و غير وابسته را قانع کند؛ براي نمونه رفتار عملي داعيه داران رفع فقر، برقراري صلح و دلسوزان حقوق بشر را با مردم غزه، فوعه، کفريا، را درنظر بگيريد که آيا براي آنها، اين مردم مظلوم بشر بحساب مي آيند؟! بشر مورد نظر آنها کيست؟! صلح مطلوب آنها چيست؟! خشونت در نظر آنها چه معني دارد که داعش با آن همه جنايات را خشونت نمي دانند و آنرا لازمه رشد دمکراسي هم مي شمارند؟! ولي درعوض پيرزن ناشنواي فلسطيني که در حال رفتن به نماز جمعه است را خشونت و شليک کردن به او و نقش زمين کردن او را مقابله با خشونت و مبارزه با تروريسم مي دانند.
  به اين دليل اضافه کنيم صدها دليل ديگر را مثل؛ هجوم فرهنگي براي از بين بردن ارزش هاي اخلاقي و انساني، تحريم هاي ناجوانمردانه و خارج از انسانيت عليه ملت ها و دولتهايي که تنها جرم آنها استقلال خواهي شان است، کودتاهاي مخملي و دخالتهاي سياسي، جنگهاي خانمان برانداز در طول تاريخ تمدن غرب ... اينها همه دلايلي هستند که اگر خداي ناخواسته سرنوشت تعليم و تربيت کشور به سازمان يونسکو سپرده شود بايد در انتظار آن باشيم و نبايد هيچ اميد و انتظاري براي عدالت، انسانيت، اخلاق، ديانت داشته باشيم.  يونسکو در بهترين شرايط مي_خواهد نسلي تربيت کند که با جامعه جهاني هماهنگ و همراه باشد و جامعه جهاني چيزي غير از برهنگي در فرهنگ، اضمحلال اخلاق در زندگي، جنگ و خشونت براي منافع در سياست وغيره ندارد که بخواهد ياد بدهد! لذا خطراتي که از ناحيه اجراي اين سند متوجه تعليم و تربيت جامعه مي شود در يک کلام نه دور کردن از اسلام، بلکه دور کردن نسل آينده از اخلاق و انسانيت و رساندن مردم ما به همان دروازه تمدني که نشانه هاي آن در همه عرصه هاي فرهنگي  اقتصادي، اجتماعي براي دنيا آشکار شده است.
 خطر اساسي اجراي سند 2030 در ايران، تغيير ريل تربيت به سمت تربيت مطلوب غرب است چيزي که انقلاب اسلامي، خون هزاران شهيد و سختي ها و ملالت هاي فراوان براي آن داده شده تا با ارزشهاي اسلامي و قرآني جايگزين شود. به گزارش عصرآذربايجان به نقل از راه دانا، اسلام و نظام مقدس جمهوري اسلامي براي تعليم و تربيت نسل که همه هدف اوست، برنامه خاص و ويژه دارد. تعليم و تربيت اسلامي مي بايست درپي تربيت انسانهايي باشد در تراز خليفه الله. متاسفانه عوامل و دلايل زيادي باعث شده تا در طول سالهاي بعد از انقلاب در اين مسير پيشرفت قابل قبولي نداشته باشيم اما اين مسائل نمي تواند توجيه اين باشد که بخواهيم بعد از 38 سال از پيروزي انقلاب به همان مسير و راهي که قبل از انقلاب بوديم بازگرديم و تعليم و تربيت را به کساني که از آن جز نامي نمي شناسند و خودشان و کشورهاي پيروشان را در منجلاب بي اخلاقي و جنگ و خونريزي غرق نموده اند؛ بسپاريم.

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

خطر اساسي اجراي برنامه آموزش 2030 در ايران

خطر اساسي اجراي برنامه آموزش 2030 در ايران
خروج

سرويس سياسي: خطر اساسي اجراي سند 2030 در ايران، تغيير ريل تربيت به سمت تربيت مطلوب غرب است چيزي که انقلاب اسلامي خون هزاران شهيد و سختي ها و ملالت هاي فراوان براي آن داده شده تا با ارزشهاي اسلامي و قرآني جايگزين شود.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها