کانديداهايي که مردم از آنها خسته شده‌اند، نامزد 1400 نشوند

گروه سياسي: بعد از گذشت چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي و با پا به سن گذاشتن نسل اول انقلاب، گويا جريانات سياسي به اين نتيجه رسيده اند که حالا براي انتخابات 1400 که در آغاز سده پانزدهم ميلادي برگزار مي‌شود بايد از نيروهاي جوان‌تر استفاده کرد.

کياووش حافظي 

گروه سياسي: بعد از گذشت چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي و با پا به سن گذاشتن نسل اول انقلاب، گويا جريانات سياسي به اين نتيجه رسيده اند که حالا براي انتخابات 1400 که در آغاز سده پانزدهم ميلادي برگزار مي‌شود بايد از نيروهاي جوان‌تر استفاده کرد.
 از سال 57 تا امروز 12 دولت روي کار آمده است و 7  نفر سکان قوه مجريه را به دست گرفتند افرادي که همه از نسل اول انقلاب بودند .
 بعد از گذشت چهار دهه، با وجود آنکه چهره‌هاي نسل اول جمهوري اسلامي پا به سن گذاشتند جريان‌هاي سياسي ورود چهره‌هاي جديد از نسل جوانتر را پرريسک ديدند و از ترس عقب افتادن از غائله رقابت و واگذاري صحنه به رقيب  ترجيح دادند نه تنها از چهره‌هاي نسل اول که عموما شناخته شده بودند استفاده کنند بلکه با همان نيروهاي قديمي که مدتها زمام امور را به دست داشتند پا در ميدان رقابت بگذارند.
در اردوگاه اصلاح طلبان کانديداتوري مرحوم اکبر هاشمي رفسنجاني در انتخابات 84 و همچنين 92 تلاش نيروهاي اصلاح طلب براي کانديداتوري سيدمحمد خاتمي در انتخابات 88 و در نهايت کانديداتوري ميرحسين موسوي در همان سال  همين معنا را متبادر مي‌کرد.
در اردوگاه جناح راست هم با وجود آنکه آنها از سال 84 به دنبال چهره‌هاي جوان بودند اما تا حدودي رفتار مشابه اصلاح طلبان نشان داده اند. تکرار کانديداتوري محسن رضايي در سالهاي 88 و 92،  غلامعلي حداد عادل و علي اکبر ولايتي (هردو68 ساله در زمان انتخابات 92) محمدباقر قاليباف در 92 و 96، مصطفي ميرسليم 70 ساله در انتخابات 96  نشان مي‌دهد جناح راست هم در تربيت نيروي سياسي جوان موفق عمل نکرده است.
 آزموده را آزمودن خطاست
اما ظاهرا ماجراي انتخابات 1400 با گذشته تفاوت دارد  و راهي باز شده است که جريانات سياسي ولو با وجود ضعف در ساختار حزبي کشور نسل‌هاي بعدي انقلاب را براي رياست جمهوري معرفي کنند.
دو جريان سياسي به دنبال اين هستند که اين بار خود را جوانگرا نشان دهند.دليل اين گرايش جديد جريان هاي سياسي هم مشخص است اولا جاي گرفتن تفکر »آزموده را آزمودن خطاست« در پستوي ذهن سياسيون و آنکه جامعه به بازگشت دوباره برخي چهره‌ها روي خوش نشان نمي‌دهد آنها را قانع کرده است تا به فکر چهره سازي باشند. واقعيت اين است که برخي چهره ها در جناح راست امتحان خود را پس داده اند و حضور دوباره شان در انتخابات جز سوزاندن فرصت براي اصولگرايان چيز ديگري نيست. در اردوگاه اصلاح طلبان هم بعيد به نظر مي‌رسد که بسياري از چهره‌هاي مطرح اين جريان سياسي از فيلتر شوراي نگهبان عبور کند.
 چهره‌هايي که مردم از آنها خسته اند وارد انتخابات نشوند
نگراني از وضعيت مشارکت در انتخابات آينده هردو جريان سياسي را به اين سو سوق مي‌دهد که با چهره‌هاي جديد به ميدان بيايند و بتوانند راي اولي‌ها را به راي دادن مجاب کنند و از اين طريق موج مشارکت در انتخابات شکل بگيرد.
به ويژه در سالهاي اخير بين اصلاح طلبان و بدنه راي اجتماعي آنها شکافي ايجاد شده است که بعيد به نظر مي‌رسد به اين سادگي با چهره‌هاي اصلي آنها ترميم شود. هرچند اين مساله درباره اصلاح طلبان مصداق بيشتري دارد اما درباره اصولگرايان هم صادق است. از اين رو اصولگرايان هم براي آنکه يک موج انتخابات را با خود همراه کنند بعيد به نظر مي‌رسد که سراغ چهره‌هاي شناخته شده تر خود بروند، براي نمونه محمدباقر قاليباف که شعار جوانگرايي سر مي‌دهد سال آينده 60 ساله خواهد بود. محسن رضايي هم 67 سال سن خواهد داشت؛ گذشته از آنکه هردوي آنها در رياست جمهوري بارها ناکام شده اند. در اين باره ناظمي اردکاني فعال سياسي اصولگرا مي‌گويد: «بهتر است چهره‌هايي که مردم از آنها خسته هستند و يا چند بار در اين عرصه وارد شده اند، اما هيچگاه مورد اقبال مردم قرار نگرفته‌اند به عرصه ورود انتخابات ورود نکنند و زمينه را براي چهره‌هاي جديد که از سابقه مديريت »علمي«، »انقلابي« و با »روحيه جهادي« هستند، فراهم کنند. اگر در بين کانديداهاي انتخابات 1400، ظرفيت تشکيل چنين دولتي در چهره‌اي جوان و يا غير جوان وجود داشته باشد، قطعا مردم به چنين فردي اعتماد مي‌کنند.«
مناقشه بر سر لفظ دولت جوان
طرح دولت جوان البته با مناقشاتي نيز همراه است.
برخي فعالان سياسي معتقدند تاکيد بر جوانگرايي نبايد لزوما به معناي معرفي کانديداي جوان و يا بي تجربه در انتخابات باشد بلکه جواني بايد در روحيه دولت آينده بايد باشد.
 محمدحسن قديري ابيانه فعال سياسي اصولگرا مي گويد«نبايد معناي دولت جوان را با ناپختگي يکسان کرد.
 زيرا دولت قرار است در سطح اجرايي کشور تصميمات مهم اتخاذ کند و نبايد افراد در جايگاه مهمي همچون رياست جمهوري به تجربه اندوزي بپردازند. بايد توجه داشت که هر جايگاهي افراد مختلف با اقتضاي سني خود را مي‌خواهد، گاهي فردي با 75 سال سن هنوز براي مرجعيت جوان است و گاهي نيز يک ورزشکار با 30 سال سن کارايي لازم را براي فعاليت حرفه‌اي ندارد.«
نام کدام چهرهاي جوان به عنوان نامزد 1400 مطرح است؟
با وجود اين مناقشات و تعبيرهاي مختلف، در ميان گمانه زني‌هاي انتخاباتي نام چند چهره جوان به چشم مي‌خورد. محمدجواد آذري جهرمي وزير ارتباطات دولت دوازدهم، مهرداد بذرپاش رئيس ديوان محاسبات و سورنا ستاري معاون علمي و فناوري دولت حسن روحاني کساني هستند که سال آينده زير 50 سال سن خواهند داشت. هرچند طبق تعاريف دقيق به افرادي گفته مي‌شود که بين 18 تا 35 سال سن دارند اما شايد به خاطر تفاوتي که در سابقه اين افراد با سابقه ديگر سياستمداران وجود دارد آنها را جوان مي‌خوانند. البته افراد ديگري مثل پرويز فتاح و محسن هاشمي را نيز در اين دسته قرار مي‌دهند که البته هردوي آنها در انتخابات 1400، 60 ساله خواهند بود. به گزارش عصر آذربايجان به نقل از خبر آنلاين، با همه اين‌ها فعلا بايد صبر کرد و ديد آيا اين بار ايده کانديداي جوان از سوي گروه‌هاي سياسي عملي مي‌شود يا نه؟ چرا که تجربه نشان مي‌دهد برخلاف بسياري از کشورها که رقباي يک انتخابات از ماهها قبل عيان هستند، در ايران سرنوشت چهار و شايد هشت سال مديريت اجرايي کشور مي‌تواند در چند روز منتهي به انتخابات رياست جمهوري رقم بخورد.
کياووش حافظيکياووش حافظي

منبع :