آشنايي با تاريخ اردبيل؛ شهر مقدس
آشنايي با تاريخ اردبيل؛ شهر مقدس
1400/10/12
گروه تاريخي:اردبيل از شهرهاي باستاني و تاريخي ايران است. اين شهر در نزديکي مرزجمهوري آذربايجان قرار گرفته است و داراي ارتفاع بسياري است و از سردترين شهرهاي ايران محسوب ميشود که جاذبه هاي طبيعي بسياري دارد.
گروه تاريخي:اردبيل از شهرهاي باستاني و تاريخي ايران است. اين شهر در نزديکي مرزجمهوري آذربايجان قرار گرفته است و داراي ارتفاع بسياري است و از سردترين شهرهاي ايران محسوب ميشود که جاذبه هاي طبيعي بسياري دارد.
اردويل از دو كلمه ارد + ويل تشكيل شده كه »ارد« نام روز بيست و پنجم از هر ماه و نيز نام يكى از فرشتگان زرتشتى است و به معنى قانونى و مقدس و متشرع است و »ويل« كه ريشه بسيار كهن آريايى دارد هنوز نيز در زبانهاى اروپايى استعمال مىشود به معنى شهر است. لذا اردبيل تحريف شده "اردويل" يعنى شهر مقدس خواهد بود امروزه در مناطق تالش نشين استان، هنوز نيز به اردبيل، »آردويل« مي گويند که معني»شهر مقدسن را ميدهد. اردبيل از شهرهاي کهن ايران است که حدود 5000 سال قدمت دارد. در لوحه هاي گلي سومريان بهصورت آرتا يا آراتتا ثبت گرديده است .که خودقدمت شهر را تا ???? سال ميرساند.
از آثار تاريخي اردبيل که نشان تاريخي کهن در اين ديار دارد برخي به دوره پيش از اسلام ميرسد، ميتوان از دهکده آتشگاه، شهرهير، شهريور و مسجد جامع اردبيل نام برد که در قديم آتشکده بوده است. از ديگر نامهاي اردبيل در دوره هاي مختلف تاريخي »دارالارشاد«، »دارالملک«، »دارالعرفان«»دارالامان« و »شهر مقدس« بوده است .
مولف کتاب روضه الصفا نوشته است: »گويند كه در مبداء الحال كه كاووس از سلسله پادشاهان كياني زمام حل و عقد مصالح عباد را در قبضه درايت و كفايت كيخسرو بن سياووش نهاد , طوس نوذر به هوا خواهي فريبرز , كه پسر صلبي كاووس بود , در اين باب منازعت آغاز كرد و نزديك بود كه ميان او و گودرزيان مهّم به جدال و قتال انجامد و كارها به زيان رسد . عاقبت الامر مقرر بر آن شد كه از اين دو شاهزاده هر كدام بهمن دژ اردبيل را , كه سالهاي دراز , كمند تسخير هيچ ذوشوكتي بر شرفات آن نيفتاده بود , فتح کند بر سرير سروري متمكن گردد . نخست فريبرز و طوس متوجه محاصره آن شدند و هرچه كوشيدند و مقدمات ترتيب دادند نتيجه اي مترتب نشد . ناچار محروم و مايوس بازگشتند . وچون پرتو مهابت شاهزاده كامكار بر آن قلعه و حصار افتاد اركان آن , كه بسان بنيان هرمان راسخ و راسي بود , از نيز فرو ريخت و كيخسرو , دولتكام به نزد كاووس باز آمد و اورنگ شاهي را به وجود همايون خويش مزين گردانيد . حمدالله مستوفي , صاحب نزهت القلوب , نيز اردبيل را از كيخسرو پسر سياووش و نوه كاووس ميداند .
ياقوت حموي در معجم البلدان، بناي اين شهر را به فيروز ساساني، كه به سال 139- 163 ( 459-483 م) قبل از هجرت سلطنت ميكرده نسبت داده و آن را فيروز گرد ناميده است . وي در كتاب خود اردبيل را از مشهورترين شهرهاي آذربايجان خوانده و گفته است كه پيش از اسلام كرسي ناحيه بود . و در جاي ديگر اضافه كرده است كه : (گويند : اردبيل از بناهاي فيروز موسوم به باذان فيروز بوده است).
در زمان بنياميه مرکز حکومت آذربايجان از مراغه به اردبيل منتقل شد. ياقوت که شخصا شهر اردبيل را ديده از کثرت جمعيت و آبادي آن خبر ميدهد ولي اندکي پس از ياقوت، مغول آنرا متصرف شده خراب و منهدم کردند و تمام سکنه آنجا را به قتل رسانيدند و بعدها مجددا شهر ساخته شد و در زمان صفويه به منتهي درجه اعتبار خود رسيد.
شيخ صفيالدين عارف مشهورشهر اردبيل بوده و مدفن وي و نيز چند تن از سلاطين صفويه در همين شهر است. از بناهاي معروف اين شهر مقبره شيخ صفيالدين مذکور است که داراي کتابخانهاي معتبر بوده و آن در زمان شاه عباس وقف مقبره شده بود ولي به هنگام جنگ روس و ايران سال 1828 پَسکِويچ سردار روس تمام آن کتابخانه را به يغما برد و به کتابخانه پطرگراد منتقل کرد. ژنرال گاردان در اطراف شهر باروئي ساخت که اکنون خرابست. موقعيت قرار گيري اردبيل در تاريخ بسيار حساس بوده چراکه در سر راه تجارتي تبريز و آستارا و لنکران واقع شده است و واسطه تجارتي قفقازيه و شهرهاي داخلي آذربايجان و غيره است. بهترين صادرات آن خشکبار و قالي و پشم است. در دوره خلافت حضرت علي(ع) اشعث آنجا را کرسي خود قرار داد. در سال 617ق مغولان آنجا را تصرف و ويران کردند. ولي از زمان شيخ صفيالدين اردبيلي دوباره رونق گرفت و بالاخص شاه عباس اول مقبره و مسجد شيخ صفي را با هدايايگرانبها زينت بخشيد. در اواخر دوره صفويه مدت کوتاهي به دست عثمانيها افتاد ولي نادرشاه افشار دوباره آن را پس گرفت. در دوره ناپلئون ژنرال گاردان آن را مستحکم ساخت و عباسميرزا دربار خود را آنجا داير کرد. از سياحان اروپايي که از اين شهر ديدن کردهاند ميتوان از پيترو دلا واله در 1619 آدام اولئاريوس در 1637 تاورنيهو جيمز موريه در 1821 نام برد. به گفته مورخان، ساكنان باستانى اردبيل، مذهب هورمزد پرستى داشتهاند. هنگامي كه زرتشت به پيامبري برانگيخته شد، در دشت مغان و دامنههاي سبلان و سپس در اطراف درياچه اروميه به تبليغ احكام دين پرداخت. جمعى از مردم به آيين او گرويدند ولى چون مغهاي ديگر به مخالفت با وى برخاستند، كيش او در آن ناحيه پيشرفت نكرد. در جنگى كه ميان زرتشتيان و بتپرستان روى داد، زرتشتيان بر همه روستاها و قصبههاي اطراف اردبيل دست يافتند. آنان به افتخار اين پيروزى، آتشکدهاي در اردبيل بنا كردند كه امروزه آثار آن در سه فرسنگى اين شهر در دهکدهاي به نام آتشگاه باقى است. زرتشت به اميد گسترش امر تبليغ به مشرق ايران و توران مهاجرت كرد.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل ازسايت کجارو، به گفته مورخين چون در توران نيز كارى از پيش نبرد، نزد»ويشتاسب«پادشاه باختر رفت و بعد از آن كه او را به آيين خود درآورد، دين او به سرعت در شرق و غرب رواج يافت. اين كيش تا قبل از حمل? اعراب به ايران، دين رسمى ايران بوده و طبعاً مردم اردبيل نيز به اين دين پايبند بودهاند. سال 22 هجري قمري آذربايجان توسط حذيفة اليمان سردار معروف فتح شد، در اين زمان اردبيل مركز حكومت آذربايجان بود. در دوره خلافت حضرت على (ع)، اشعث به حكومت آذربايجان منصوب شد و در همين زمان بود كه اكثريت اهالى آذربايجان به دين اسلام گرويدند و دين اسلام جانشين آيين گذشته گرديد.
منبع :