عصر آذربایجان

گزارش خبر

نهاد‌هاي انقلابي ترجمه زميني انديشه‌هاي آسماني امام

مردم‌داري شعار نبود واقعيت بود

1395/07/11

تأمل در فلسفه‌ي شکل‌گيري نهادهاي انقلابي، به‌روشني دغدغه‌هاي زمينيِ امام امت را نشان مي‌دهد. دغدغه‌هاي زميني، يعني همه‌ي مسائلي که مردمِ انقلابي به طريقي با آن‌ها دست‌به‌گريبان است. از معاش و مسکن گرفته تا امنيت و فکر و فرهنگِ مردم. به تعبيري، نهادسازيِ امام، ترجمه‌ي زمينيِ آرمان‌هاي انقلابي‌اش بود.

سرويس سياسي: تأمل در فلسفه‌ي شکل‌گيري نهادهاي انقلابي، به‌روشني دغدغه‌هاي زمينيِ امام امت را نشان مي‌دهد. دغدغه‌هاي زميني، يعني همه‌ي مسائلي که مردمِ انقلابي به طريقي با آن‌ها دست‌به‌گريبان است. از معاش و مسکن گرفته تا امنيت و فکر و فرهنگِ مردم. به تعبيري، نهادسازيِ امام، ترجمه‌ي زمينيِ آرمان‌هاي انقلابي‌اش بود.
»نهادسازي« شاخص‌ترين و اساسي‌ترين اقدام امام خميني(ره) در سال نخست پيروزي انقلاب اسلامي است. نهادسازيِ هدفمند و معطوف به »نياز«هاي جامعه‌ي ايرانِ پس از انقلاب. در اين مقطع، تشخيصِ بي‌واسطه و دقيق نيازهاي ملموس و عينيِ مردم و چاره‌جويي براي رفع اين نيازها، کارويژه ي امام امت(ره) در مقام رهبري است. اين موضوع به‌قدري براي امام، مهم و بنيادين است که تأمل و تأخير در عملياتي کردن آن را، جايز نمي‌داند و در اسرع وقت، نسبت به راه‌اندازي نهادهايِ مردمي اقدام مي‌کند.اين وجهِ شاخص و ويژه از مديريت امام(ره)، شديداً مورد غفلت قرار گرفته؛ به‌گونه‌اي که تقريباً هيچ مطالعه‌ي نظام‌يافته‌اي در اين باب سراغ نداريم. »جامعه‌شناسي نهادهاي انقلابي« به‌روشني، اهتمام قلبي و عميقِ امام امت(ره) را در گره‌گشايي از زندگي مردم و تأمين نيازهاي آن‌ها نشان مي‌دهد. نيازهاي زيستي، امنيتي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي. جالب اينکه، امام برخلافِ بسياري از انقلابيون، مردم‌داري را نه يک »تاکتيک« براي دوره‌ي گذار که يک »اعتقاد« هميشگي مي‌دانست. تلاش‌هاي بي‌تعارف ايشان براي رفع مسائل و تأمين نيازهاي مردم، هيچ‌گاه از سر مصلحت و به قول عاميانه، با هدفِ ساکت کردن مردم نبود. باورش به‌عنوان يک فقيه، همين بود. به باور امام، رفع نيازهاي مردم، رفع مانع از پيش پاي آن‌ها در جهت تعالي بود. با اين مقصود بود که لحظه‌اي در رسيدگي به اين امور، از پاي نمي‌ايستاد. راه‌اندازي نهادهاي انقلابي، جلوه‌ي عيني و مشهودِ اين تلاش بود.اگر نيازهاي اساسي مردم را در چهار حوزه‌ي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي دسته‌بندي کنيم، ملاحظه مي‌کنيم که هر نهاد انقلابي، به‌تنهايي يا به همراه نهادي ديگر، در اين حوزه‌ها فعال بوده‌اند. غايتِ مجموعه‌ي اين نهادها هم رسيدگي سريع و کم‌هزينه و بي‌منت به مسائل و آلامِ برجاي‌مانده از روزگار حاکميت طاغوت و تلاش براي تحقق عدالت در شئون مختلف بوده است.تأمل در فلسفه‌ي شکل‌گيري نهادهاي انقلابي، به‌روشني دغدغه‌هاي زمينيِ امام امت را نشان مي‌دهد. دغدغه‌هاي زميني، يعني همه‌ي مسائلي که مردمِ انقلابي به طريقي با آن‌ها دست‌به‌گريبان است. از معاش و مسکن گرفته تا امنيت و فکر و فرهنگِ مردم. به تعبيري، نهادسازيِ امام، ترجمه‌ي زمينيِ آرمان‌هاي انقلابي‌اش بود.اگر اين اهتمامِ به‌زعم برخي دنيامدارانه را در کنار توجهاتِ سفت و سختِ معنوي و الهي امام قرار بدهيم، به ترکيب حيرت‌انگيزي مي‌رسيم. از يک ‌سو، با مردي طرف هستيم که قدم از قدم برنمي‌دارد مگر آنکه در آن، ردِ »توحيد« و رنگِ »معاد« نمايان باشد و از سوي ديگر، تقلا و تلاش و همتِ پيوسته‌ي همان مرد را مي‌بينيم براي تأمين نانِ شکم و سرپناه و پُل و درمانگاه و جاده و چاهِ آب و برقِ مردم.شايد اين‌گونه هم بشود گفت: در عرصه‌ي وسيعِ انديشه‌ي امام(ره)، آسمان و زمين به هم متصل مي‌شوند. انقلابي با غايت آسماني و الهي، روي زمين را ميدان عمل خود قرار مي‌دهد: »براي رسيدن به آسمان، بايد از زمين گذشت.« نگاهِ انقلابِ خميني، رو به آسمان است، اما پايش در زمين.خيلي‌ها هنوز نتوانسته‌اند اين ترکيبِ هنرمندانه را بفهمند. بيراه نيست که در آستانه‌ي چهل‌سالگي انقلاب اسلامي، اهم شبهاتِ بخشي از نيروهاي انقلاب، ناظر به همين ترکيب است. شبهه‌ي »آرمان« يا »واقعيت« يکي از اين شبهات است. و چه شبهه‌ي پرمشتري‌اي!جداسازيِ آسمان و زمينِ انقلاب در اين قرائت، به شکل‌گيري گونه‌اي »انقلابيگريِ فضايي« انجاميده که در آن، مفاهيم و آرمان‌هاي انقلاب را خشکانده و در بسته‌هاي شيک و چشم‌نواز صرفاً براي تماشا و حسرت قرار مي‌دهند. در اين تلقي، آرمان‌هاي انقلاب، صرفاً ارزشيِ نمادين و موزه‌اي پيدا مي‌کند.بخشي از تناقض‌هاي رفتاري آزاردهنده که امروزه در مجموعه‌ي نيروهاي منتسب به انقلاب مي‌بينيم، ذيل همين قرائت از انقلاب اسلامي معنا پيدا مي‌کند؛ براي مثال، ظهور طبقه‌اي حيرت‌انگيز به نام »اَشرافِ انقلابي« را صرفاً با اين قرائت از انقلاب مي‌شود توجيه کرد!اجازه بدهيد تعارفات کلامي را کنار بگذاريم و صريحاً بگوييم »آسمان‌گرايان« همان سکولارهاي انقلابي هستند! مگر سکولارها چه مي‌جويند؟ جز اينکه دين را در موضعِ اصلي‌اش که همان »آسمان« است قرار دهند؟حالا ما با انقلابيوني طرف هستيم که انقلابيگري برايشان صرفاً »شأني معنوي«ست و هيچ مسئوليتي بر اين »شأن« مترتب نيست. انقلاب هم که مي‌گويند، مرادشان مضموني شاعرانه و هپروتي است که مي‌شود برايش قصه ساخت و شعر گفت و متن ادبي نوشت. اما قرار نيست از آن، آبي براي مردم گرم شود!آسمان‌گرايي، يکي از دلايل شکستِ اجتماعي نيروهاي انقلاب بوده است. و شايد دليل اصلي اين شکست. چرا که درس نخستش، بريدن از مسائل و آلام مردم است. آسمان‌گرايان را مي‌توان »جناحِ بي‌عار« انقلابيون دانست.حالا اين قرائت را مقايسه کنيد با آن منظومه‌ي »آسماني‌زميني« که امام(ره) در نظر و عمل، پيش روي ما نهاده بود. ما در يک سيرِ تدريجي از آن انقلابيگريِ کامل، به اين انقلابيگريِ پادرهوا رسيده‌ايم. آن انقلابيگريِ درگير و مماس با زمينِ مردم، به‌گونه‌اي انقلابيگريِ تشريفاتي تبديل شده که کارکردي حداکثر سياسي دارد. جالب است که چنين انقلابيگريِ پادرهوايي، همه راضي مي‌شوند. هم احساس رضايت دروني به خود انقلابيون دست مي‌دهد و هم اينکه اين انقلابيگري، آزاري به ارباب ثروت و قدرت نمي‌رساند. اصلاً مبارزه با فساد و ناسازگاري با ظالم، چه دخلي به انقلابيگري دارد.به گزارش عصر آذربايجان به نقل از راه دانا، بازخواني تاريخ انقلاب با محوريت »نهادهاي انقلابي« مي‌تواند به زدودن اسرائيليات از متن معارف انقلاب اسلامي کمک کند. آن وقت، بهتر مي‌شود به نظام فکري امام خميني(ره) دست يافت. بايد به امام(ره) بازگشت.

منبع :

نظرات کاربران

    بازگشت به ابتدا صفحه

ارسال نظر

اخبار مرتبط

نهاد‌هاي انقلابي ترجمه زميني انديشه‌هاي آسماني امام

مردم‌داري شعار نبود واقعيت بود
خروج

تأمل در فلسفه‌ي شکل‌گيري نهادهاي انقلابي، به‌روشني دغدغه‌هاي زمينيِ امام امت را نشان مي‌دهد. دغدغه‌هاي زميني، يعني همه‌ي مسائلي که مردمِ انقلابي به طريقي با آن‌ها دست‌به‌گريبان است. از معاش و مسکن گرفته تا امنيت و فکر و فرهنگِ مردم. به تعبيري، نهادسازيِ امام، ترجمه‌ي زمينيِ آرمان‌هاي انقلابي‌اش بود.

سایر اخبار این موضوع

پربازدیدترین خبرها

پرتفسیرترین خبرها