هنري نيازمندتر از هميشه
هنري نيازمندتر از هميشه
1400/02/19
گروه فرهنگی: وقتی عرصهای سترگ همچون موسیقی به بنبست دچار میشود ناظران، منتقدان، روزنامهنگاران و اهالی این هنر (شامل استادان و مدرسان، هنرجویان و حتی دوستدارانش) هر کدام به نوبۀ خود باید دلسوزانه دیدگاهشان را دربارۀ وضع موجود ارائه کنند.
علي شيرازي
گروه فرهنگي: وقتي عرصهاي سترگ همچون موسيقي به بنبست دچار ميشود ناظران، منتقدان، روزنامهنگاران و اهالي اين هنر (شامل استادان و مدرسان، هنرجويان و حتي دوستدارانش) هر کدام به نوب? خود بايد دلسوزانه ديدگاهشان را دربار? وضع موجود ارائه کنند.
اين، کمترين کاري است که از يک دوستدار يا اهل موسيقي و هر هنر ديگري که به بنبست دچار شده برميآيد. خوشبختانه امروز وجود پلتفرمهاي چندگانه به همگان امکان اظهارنظر را ميدهد.
تا پيش از ظهور فراگير شبکههاي اجتماعي (که در ايران نخست به شکلي کمرنگتر از امروز از طريق رايانه به خانه يا دفتر کار ما آمدند و سپس در قالب گوشيهاي هوشمند موبايل همه مرزهاي پيشينِ سِنّي و جغرافيايي را درنورديدند) کمتر امکان نشر نظر و ديدگاه مستقل و شخصي وجود داشت.
رسانهها هر کدام با در نظر گرفتن تعلقات سياسي و جناحيشان در اصل، مطالب مورد نياز خود را به نويسندگان همسو و همراه، سفارش ميدادند يا حداکثر به پوشش ديدگاههاي مورد پسند خود بسنده ميکردند.
امروز هر کودک و نوجواني که توان کار کردن با گوشي موبايل را داشته باشد، ميتواند دليل خوش آمدن يا نيامدنش از فلان ويدئوکليپ، کارتون، سريال، فيلم يا حتي خوراکي و پوشيدني را ابراز کند. ميتواند موسيقي دلخواهش را با ديگران به اشتراک بگذارد و... اصلاً همين کودک يا نوجوان ميتواند با به خرجِ قدري هوش و سر سوزني ذوق و سليقه، صفحهاي عمومي به راه بيندازد که در کوتاهمدت هزاران فالوور را جذب کند و بعد هم آگهيهاي پي در پي به خورد همين فالوورها بدهد.
چيزي که به چشم خود در اطرافمان داريم ميبينيم... و اين، يعني انحصار رسانهاي تا حد زيادي شکسته شده (هرچند در پس همين سياست نيز کشتيبان را سياستي ديگر به همراه بوده باشد...).
در چنين وضعيتي، يخِ همه انحصارهاي پيشين در حال ذوب يا دستکم دگرگونه شدن است. امروز سليقه عمومي را تا حدي هم همين نوجواناني که گاه يکي دو زبان غيرمادري هم ميدانند، شکل ميدهند (هرچند شاهراهها همچنان در دست رسانههاي فراگير و اثرگذارشان است). البته همين کورهراههاي باقيماند? احتمالي هم سر از تتلوها درميآورند(!) که تعداد فالوورها و رکورد جهاني لايوهايش گواه اين مدعاست.
اما هنري جدي همچون موسيقي در ايران بيش از هميشه نيازمند نقد و نقادي است. البته نقد هم حتماً و لزوماً آداب و شرايط خودش را ميطلبد. روزنامهنگاري که وصف هنرمند محبوبش را همچون خورشيد ناممکن و بيهوده ميداند و اين نظرش را در روزنامهاش مينويسد و به ثبت ميرساند در فاصلهاي بسيار دورتر از يک مخاطب معمولي که همان هنرمند موصوف (غيرقابل توصيف؛ همچون خورشيد...) محبوب اوست به جايگاه نقد و نقادي ايستاده است. بنابراين پيششرط نقد و نقادي بيش و پيش از هر چيزي فراغت منتقد از «تنفر-شيفتگي» است.
شرط دوم اينکه، نقد و نقادي هم آداب خود را دارد که شايد مهمترينش، شناخت نسبي منتقد از عرصهاي همچون موسيقي يا آواز است که قرار است به نقد آثار اين عرصه بنشيند. اگر ?? سال اخير را از نظر دستهبندي رسانههاي ديداري، شنيداري و نوشتاري به دو دور? حدوداً ?? سال? اول و بعد هم دور? دوم يعني يک ده? اخير تقسيم کنيم ميبينيم در اندکشمار نقدها يا شبه نقدهاي دور? نخست، فقط بحث تنفر-شيفتگي مطرح است. فلاني خوب است، صدايش را دوست دارم، ساز زدنش را ميستايم، آهنگسازياش بهمان است و تمام!
دور? دوم هم چيزي فراتر از دوست دارم- دوست ندارم نيست. تنها تفاوتش با دوره قبلي شايد در امکان ابراز نظر براي دگرانديشاني باشد که تا پايان دور? گذشته از چنين فرصت و امکاني بيبهره بودند. افزون بر اينکه در دور? جديد، به ميزان زيادي، اين افراد از علاقههاي سرپوشگذاشتهشده و به يک معنا سرکوبشد? خود ميگويند و در مقابل، گروهي که به پسند مسلط و گفتمان قديميشد? حدود ?? سال? پيشين تعلق دارند، سريع جلوي اين ابراز علاقهها موضع ميگيرند؛ زيرا ميپندارند حيات و موجوديتِ آنچه موسيقي و آوازناب، اصيل و درستش به شمار ميآوردهاند با اينگونه اظهارنظرها به مخاطره ميافتد.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از ايرنا، مجموعه تضارب آرا در هر دو دسته با سليقه و پسند مختلف چند سالي است جنگي بزرگ را در فضاي مجازي رقم زده است که در نوشتارهاي آتي بيشتر به جزئيات و علل و عوامل بروز آن خواهيم پرداخت.
منبع :