تحول انقلابي؛ يعني همه? ملت را پاي کار انقلاب بياوريم

گروه سياسي :مردم‌سالاري ديني يعني خواست اکثريت. يعني آوردن اکثريت پاي کار نظام و انقلاب، همه طرفداران نظام و انقلاب بايد تلاش کنيم و کارآمدي نظام و زيبايي‌هاي انقلاب را به رخ بکشيم و همه شهرونداني که به هر دليلي قهر کرده‌اند، دلخوري دارند يا نگران هستند را به ميدان بياوريم، همراه و اميدوار کنيم. تحول انقلابي؛ يعني همه ملت را پاي کار انقلاب بياوريم و همه با هم، با وحدت همه جانبه به سمت تحول مطلوب انقلاب اسلامي حرکت کنيم.

محسن مهاجرنيا

ما در اسلام دو الگوي تحول داريم. يک الگوي بدوي داريم که کار پيامبر اسلام(ص) بود. يعني ابتدا به ساکن در جامعه غير اسلامي تحول ايجاد کرد. جامعه جاهلي را به سمت جامعه اسلامي آورد. الگوي ديگر استمراري است که ما مي‌خواهيم در جامعه و نظام اسلامي تحول ايجاد کنيم.
در الگوي اول که الگوي بدوي است همه مراحل پنج گانه که مقام معظم رهبري درباره اهداف انقلاب اسلامي فرمودند در آن جا مطرح هست. يعني پيامبر(ص) اول بايد نظام‌سازي کند، يعني بايد سيزده سال نهضت انقلابي راه بيندازد و شرايط را فراهم کند، نيرو جذب کند، امکانات فراهم کند تا آرام آرام بتواند به پيروزي برسد.
مرحله بعدي آن دولت سازي است که بالاخره يک قدرت حاکمه اي را به وجود بياورد، حکومت تشکيل بدهد اين کار را هم کرده است و در مرحله بعدي پيامبر اکرم جامعه اسلامي را درست کرده است که حقيقتاً يکي از شاهکارهاي پيامبر اسلام بود که هيچ پيامبري موفق به اين کارنشد.
پيامبر(ص) در بدترين شرايط تاريخي مبعوث شده است. امام علي(ع) در نهج البلاغه آن زمان جاهليت را توصيف مي‌کند، زماني که حتي به بچه‌هاي خود هم رحم نمي‌کردند. پيامبر اين افراد و اين جامعه را طوري درست کرد که به تعبير قرآن »اعيونهم تفيض من الدمع حزناً« يعني آنها اين قدر عاشق و جذب دين شده بودند که به عشق قرآن و خداوند اشک مي‌ريختند. مرحله آخر هم پيامبر تمدن‌سازي کرد که اين تمدن ماندگار شد.
پيامبر اسلام ديني آورد که از اول خداوند فرمود: » انا له لحافظون«. حفظ اين دين دست خود من است. در هر شرايط و برهه‌اي، در زمان امويان، عباسيان، عثمانيان و در ايران اين همه سلسله‌ها آمدند و رفتند اين دين حفظ شد. قرآن حفظ شد. چون پشتوانه تمدن‌سازي پيامبر خود خدا بود تا الان مانده است و ناب‌ترين دين هم اسلام هست. اما اين که ما نتوانستيم خوب عمل کنيم به پيروان بر مي‌گردد. و الا خود پيامبر اسلام يک تمدن زيبايي طراحي کرد و تحويل داد. نرم افزار اين تمدن، قران، سنت، روايات و ائمه اطهار(ع) هست.
در ايام ميلاد پيامبر(ص) مي‌گويند شب ولادت پيامبر يک سري اتفاقات در دنيا افتاد؛ مثلاً فلان درياچه خشک شد. هيچ وقت ما فکر نکرديم حالا پيامبر زيباترين مخلوق خداوند آمده است، هنوز نه پيامي آورده است نه دعوتي کرده است نه کسي او را تمرّد کرده است، بيخود براي چه درياچه‌اي که اين همه نعمت و برکت داشته است، بايد خشک شود؟ اين چه علامتي است؟
درباره بقيه علائم مي‌گويند که وقتي که پيامبر به دنيا آمد مثلاً طاق کسري ترک برداشت. فرض کنيد آن جا يک پادشاه مستبدي بوده است حالا در آن سال آيا ترک برداشته است آيا دليلش آن بوده و اگر بوده است واقعاً چه تأثيري دارد؟ هنر پيامبر اين بود که بعد از فتح مکه به خسروپرويز نامه نوشت و به او گفت که »أسلم«، تسليم شو. اين هنر پيامبر بوده است، نه اين که همين طور طاق ترک بردارد بدون اين که پيامبر در آن نقشي داشته باشد. اينها واقعاً قابل تأمل است .
اينکه درياچه خشک شد يا آتشکده خاموش شده است و … آيا پيامبر براي اين چيزها آمده است؟ بعد هم اينها چه قدر مهم هستند؟ چه قدر تأثير دارند؟ چه قدر ماندگاري دارند؟ اصلاً چقدر رسالت پيامبر در آنها تأثير دارد؟ چون هنوز پيامبر، پيامبر نشده است؛ مولودي است که بنا است 40سال بعد پيامبر شود. فرض کنيد همه آنها هم درست؛ اينها چه مشکلي از مشکلات دين و خدا و پيامبر و رسالت را حل مي‌کنند؟ بعضي از چيزها واقعاً ما را مشغول کردند و از اهداف و نقش اساسي پيامبر غافل شديم.
پيامبر، »رحمت اللعالمين« و »بشيراً و نذيراً للعالمين« بود. به عشق همه انسان‌ها آمده بود. آخرين تحفه خداوند براي عشق ورزي به بندگان خود بود. خداوند براي دوست داشتن بندگانش؛ بهترين انسان، بهترين ذخيره، بهترين عصاره انبياء را فرستاد و پيامبر هم از همان اول که آمد واقعاً در رفتار خود اين را نشان داد.
پيامبرگاهي در حالي که از دست مردم آن زمان خسته شده بود، بالاي کوه صفا نشسته بود. يک شخصي رفت و گفت يا رسول الله شما هم مثل حضرت نوح دعا کن و بگو »لاتجعل علي الارض ديارا«، خدايا نسل آنها را از بين ببر وآنها را نابود کن. ولي پيامبر چه گفت، پيامبر همان جا دست خود را بلند کرد و گفت »اللهم اهد قومي فانهم لايعلمون«. خدايا آنها را هدايت کن. اين روش پيامبر رحمت است، اينها درس زندگي است. اين روش پيامبر رحمت و اين گفته‌هاي زيبا، بيشتر اهميت دارد يا خشک شدن فلان درياچه؟.
بعد از آن که خدا به پيامبر مي‌گويد »فاستغفرلهم« سپس مي گويد»و شاورهم في الارض« اينها را در حکومت اسلامي مشارکت بدهيد. اين خيلي سخت است و پيامبر اين کار را کرد. پيامبر به همين ابوسفياني که رئيس آنها بود و اين همه اذيت کرد، حکم استانداري طائف را داد. يعني به او اعتماد کرد و اين اعتماد مبتني بر آن عفو و رحمتي بود که حضرت داشت. وقتي خداوند در آيه159 سوره آل عمران به پيامبر مي خواهد بگويد احسنت، بارک الله موفق شدي، مي‌فرمايد« فبما رحمه من الله لنت لهم« .
خداوند در سوره نحل مي‌فرمايد: يا رسول الله »ان تحرص علي هداهم فان الله لا يهدي من يضل«، پيامبر هر چه خود را اذيت کني، هر چه بخواهي تلاش کني بالاخره اراده الهي هست، آنهايي که بايد ايمان بياورند خداوند هم کمک مي‌کند مسير را نشان مي‌دهد ايمان مي‌آورند، آنهايي که نمي‌خواهند، بيش از اين خود را اذيت نکن. آنها ايمان نمي‌آورند. همه اينها به ما مي‌گويد که پيامبر دنبال هدايت بود. البته از همه ابزار هم استفاده مي‌کرد. ابزار حکومت، ابزار قدرت، همه اينها را براي هدايت استخدام مي‌کرد. لذا عشق او اين بود که مردم خوب شوند، هدايت شوند. مجموعه اي از آيات قران نشان مي‌دهد که پيامبر، پيامبر رحمت بود، اين که فرمود »رحمه للعالمين« حقيقتاً همين طور بود.
اما در مقابل شما ببينيد بعلت فساد، استبداد و مجموعه انحرافاتي که در جامعه اسلامي بود چه بلايي سر ائمه آوردند. چه تاريخ دردناکي را عليه ائمه رقم زدند. تحولي که پيامبر از روز اول دنبال آن بود بعد از ايشان اين مأموريت به دوش ائمه بود و تا الان هم هست.
انقلاب اسلامي ادامه همين تحول است و امروز اين تحول وظيفه ما است که همان حرص و جوشي که پيامبر مي‌خورد، همان عشق و علاقه‌اي که به هدايت مردم داشت را بايد احياء کنيم.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از خبر آنلاين،مردم‌سالاري ديني يعني خواست اکثريت. يعني آوردن اکثريت پاي کار نظام و انقلاب، همه طرفداران نظام و انقلاب بايد تلاش کنيم و کارآمدي نظام و زيبايي‌هاي انقلاب را به رخ بکشيم و همه شهرونداني که به هر دليلي قهر کرده‌اند، دلخوري دارند يا نگران هستند را به ميدان بياوريم، همراه و اميدوار کنيم. تحول انقلابي؛ يعني همه ملت را پاي کار انقلاب بياوريم و همه با هم، با وحدت همه جانبه به سمت تحول مطلوب انقلاب اسلامي حرکت کنيم.

منبع :