بيماريهاي دنياگير به مثابه يک شکل از خودآگاهي تاريخي
بيماريهاي دنياگير به مثابه يک شکل از خودآگاهي تاريخي
1400/09/14
گروه تاريخي: آنفولانزاي 1918 ايران، به روايتي کشندهترين بيماري تاريخ ايران بوده است. اما با وجود اين اهميت تاريخي تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است.
گروه تاريخي: آنفولانزاي 1918 ايران، به روايتي کشندهترين بيماري تاريخ ايران بوده است. اما با وجود اين اهميت تاريخي تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است.
در کتاب »تاريخنگاري آنفولانزاي 1918 ايران« سعي شده است اين بيماري مهلک را نزد ايرانيان بازشناسي کرده و اهميت آن را در تاريخ معاصر ايران مورد بررسي قرار دهد.
تاريخ عرصه پهناوري از وقايع و تحولات است که هر کس به تناسب مسئله و نيازي که پيدا ميکند به آن رجوع و اطلاعات لازم را استخراج ميکند. به همين دليل ميتوان گفت مورخان در هر دوران و عصري که زندگي ميکنند، متناسب با مسائل آن دوران با تاريخ مواجهه پيدا ميکنند.
در دوران کنوني حيات ما اخيرا با شکل خاصي از يک بيماري عالمگير با نام کرونا مواجه بوديم که براي انسان مدرن امروزي بسياري بيگانه بود؛ در حالي که در طول تاريخ کل جهان بينهايت از اينگونه پديدهها رخ داده است. شايد براي انسان مدرن امروي غيرقابل باور بود که با اين گستره عميق از امکانات پزشکي و درماني در مواجهه با يک ويروس اين ميزان زمينگير و مستاصل باشد؛ ولي به هر حال اين واقعه به قدري انسان امروز را با شک و ترديد مواجه کرد که سعي کرد با نگاه به گذشته خود و بازخواني بيماريهاي عالمگير در طول تاريخ يک بار ديگر تواناييها و يا شايد ناتواناييهايي خود را در مواجهه با اين گونه مسائل مورد بازخواني قرار دهد.
در همين راستا اخيرا در تمام دنيا ما مجموعه تحقيقات و کتابهايي را مشاهده کردهايم که اقدام به بازخواني بيماريهاي واگيردار در دل تاريخ کردهاند. در اين ميان يکي از اين دست کتابها که مربوط به همين بازخواني در تاريخ ايران است کتاب »تاريخنگاري آنفولانزاي 1918 ايران« است. اين کتاب مجموعه مقالههايي درباره بيماري عالمگير آنفولانزا در سال 1918 ميلادي است که توانسته است زوايايي مختلف از جامعه ايران آن زمان در مواجهه با اين مشکل حاد مورد بررسي قرار دهد.
آنفولانزاي 1918 ايران، به روايتي کشندهترين بيماري تاريخ ايران بوده است. اما عليرغم اين اهميت تاريخي تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. در اين کتاب سعي شده است اين بيماري مهلک را نزد ايرانيان بازشناسي کرده و اهميت آن را در تاريخ معاصر ايران مورد بررسي قرار دهد؛ چرا که اکنون قطعي شده است برپايي انستيتو پاستور (که صدسالگي خود را در سال 1399 شمسي جشن گرفته است) واکنشي دولتي به درخواست اجتماعي ايرانيان در پي وقوع آنفولانزايي 1918 بوده است. به عبارت ديگر در پي فشار اجتماعي دولت ايران تصميم گرفت دست به برپايي نهادي براي پايش سلامت ايرانيان بزند و نتيجه آن راه افتادن پاستور در تهران بود. به همين جهت ميتوان گفت مجموعه اقدامات دولت و نهادهاي اجتماعي که همواره در مواجهه با يک بحران شکل ميگيرد يکبار ديگر در زندگي کنوني ما نيز ميتواند مورد توجه قرار بگيرد.از سوي ديگر تاريخ پزشکي هر جامعه، تاريخ فراز و فرود زندگي آن جامعه و مردم نيز هست. بر اين اساس شايد بتوان تاريخ پزشکي را تاريخ جنگ مردمان با مرگ به شمار آورد و هم چنين ميتوان تاريخ پزشکي هر جامعه را تاريخ سرافرازي، يا سياهرويي دلتها در پاسداشت زندگي مردم نيز دانست. از اين رو هر کوششي در تاريخ پزشکي ايران و تاريخ پزشکي را بايد به فال نيک گرفت و آن را شکلي از خودآگاه جمعي مردم يک کشور دانست.کتاب تاريخ نگاري آنفولانزاي 1918 ايران متشکل از 6 مقاله با اين عناوين است: 1. دنياگيري آنفولانزا 1918-1919، 2. به روز رساني دادههاي آماري، 3. مرگ و مير و جغرافيايي دنياگيري آنفولانزا در سال 1918، 4. همهگيري آنفولانزايي 1918 در ايران، 5. تعديل قوانين: دنياگرايي آنفولانزا و تجربه ايران در سال 1918، 6. آنفولانزا در ايران.
آنگونه که مترجم در مقدمه کتاب اشاره ميکند مقالههايي که در مجموعه حاضر براي ترجمه انتخاب شدهاند، بر اساس رويکرد کل و جزء گرد آمدهاند. سه مقاله نخست وضع بيماري را در سراسر جهان ميشناسانند و مقالههاي بعدي به بررسي وضع آن در ايران ميپردازند. اين رويکرد از آن جهت انتخاب شده که در نهايت مقالهها بتوانند چشماندازي کلي از وضع جهان، و در آن ميان کشور ايران رد مقابله با دنياگيري آنفولانزايي 1918 به دست دهند.
مقاله اول دنياگيري آنفولانزا، 1918-1919 نوشته فرد. ر. ون هارستولد به وضعيت اين بيماري در سراسر جهان پرداخته و درباره تاثير آن در بعد جهاني صبحت کرده است. آنچه که در اين مقاله مشهود است ميزان آمارهاي متفاوت و متنوعي است که درباره اين بيماري تا کنون دست ما رسيده است اما هر چه هست در بعد جهاني آن وضعيت و تعداد کشنده بسيار بالاتر از آن چيزي است که در حد تصور ما بوده است.
مقاله دوم به عنوان به روز رساني دادههاي آماري نيز در همين راستا حرکت کرده است منتهي با اين تفاوت که بايد ديد دقيقتر و جزئيتري به موضوع داشته است. مواردي که در اين مقاله ذکر شده است مسئله کاستي در گزارشدهي و مشکلاتي است که روبهروي نهادها و ارگانهاي جمعآوري اطلاعات بوده است. در نهايت با آوردن جداول و نمودارهايي مولف سعي کرده نگاه دقيقتري به اين فاجعه انساني داشته باشد.
مقاله سوم با عنوان مرگ و مير و جغرافيايي دنيا گرايي در سال 1918 به روند گسترش و مرزهاي جغرافيايي اين بيماري پرداخته است. از جمله نتيجهگيريهاي بسيار مهم اين مقاله وخامت امواج اين بيماري در اقليمهاي خاص مثلا در اروپا و همچين فصل بهار است و اينکه شيوع پاييزي آن شکل خاصي از ويروس موسوم به ويروسي است که تلفات آن حتي در قياس به فصل بهار نيز بيشتر بوده است.مقاله چهارم با عنوان همهگيري آنفولانزايي 1918 دريان به قلم مورخ شهير و ايرانشناس ويلم فلور است. نويسنده در اينجا مطالب بسيار بديع و جديدي در اختيار مخاطب قرار ميدهد از جمله اينکه ميزان آشنايي ايرانيان با بيماري آنفولانزا تا چه حد بود است شيوه مواجهه با اين بيماري از سوي پزشکان داخل ايران همچون پولاک چگونه بوده است. علائم آن چگونه توصيف شده است که در نوع خود هر کدام از اين مسائل نگاه جديدي به اين پديده مهم در ايران داشته است.
مقاله پنجم با عنوان تعديل قوانين: دنياگرايي آنفولانزا و تجربه ايران در سال 1918 به قلم امير ارسلان افخمي است. نويسنده که از متخصصان و کارشناسان به نام اين حوزه است توانسته يکي از بهترين و خواندنيترين مقالات ممکن در اين کتاب را به نگارش در بياورد. خواندني از اين جهت که نويسنده توانسته به خوبي و با نگاهي عميق به ابعاد اجتماعي و سياسي اين بحران عميق تاريخي بپردازد و سويههاي عيان و پنهان را بر زندگي ايرانيهاي آن زمان بررسي کند. براي اين کار نويسنده حتي از امواج چندگانه اين بيماري در ايران صحبت به ميان آورده و نشان داده هر کدام از اين امواج چه ميزان ويراني و قحطي براي جامعه ايران به همراه آورده است. درواقع ميتوان گفت آنچه که اهميت دارد نگاه اجتماعي و سياسي اين مقاله است.
مقاله ششم با عنوان آنفولانزا در ايران نيز به همين ترتيب با قلم خود افخمي است که نگاه تکميلي به مباحث مقاله پيشين است. به گزارش عصر آذربايجان به نقل از ايبنا،مجموعه مقالات در اين کتاب در نوع واقعا توانسته است نگاه بديعي به مسئله بيماري همهگير در ايران و جهان داشته باشد؛ اما خوب ميشد اگر نويسنده مسئله تبديل تواريخ ميلادي به شمسي يا قمري را انجام ميداد و از اين گذر مخاطب فارسي زبان با مشکلات کمتري مواجه شود. کتاب »تاريخ نگاري آنفولانزاي 1918 ايران« نويسندگان، امير ارسلان افخمي، ويلم فلور، هارستولد و ديگران در 145 صفحه و قيمت 25 هزار تومان از سوي نشر اقيانوس علم منتشر شده است.
منبع :