عيد فطر؛ نماد رستاخيز
عيد فطر؛ نماد رستاخيز
1401/02/10
گروه فرهنگي: تعيين يک ماه براي رياضت و انجام تکاليفي که معمولاً و عادتاً دشوار است و پايان يافتن آن با جشن و سرور، بايد همگان را متوجه داستان زندگي کند.
گروه فرهنگي: تعيين يک ماه براي رياضت و انجام تکاليفي که معمولاً و عادتاً دشوار است و پايان يافتن آن با جشن و سرور، بايد همگان را متوجه داستان زندگي کند.
به گزارش عصر آذربايجان،همانگونه که روزهاي اين ماه اندک و البته پربرکت است (اياماً معدودات) و به سرعت سپري ميشود، روزهاي زندگي نيز کوتاه ولي غنيمت شمردني است (انفاساً معدوده).
خواست الهي و يکي از سنتهاي تغييرناپذير او آن است که به شکلهاي گوناگون روز قيامت و برخاستن انسانها براي ديدن نتايج اعمال خويش را به او يادآوري کند. براي مثال خزان و بهار طبيعت از جمله مواردي است که طبق آموزههاي ديني بايد آدمي را به ياد ريزش و رويش مجدد خويش اندازد.
هرکس بايد چنان شود که حافظ شد و چنان گويد که او گفت: »مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو _ يادم از کِشته خويش آمد و هنگام درو«!
ماه مبارک رمضان و عيد خجسته فطر نيز از اين گونه موارد است. تعيين يک ماه براي رياضت و انجام تکاليفي که معمولاً و عادتاً دشوار است و پايان يافتن آن با جشن و سرور، بايد همگان را متوجه داستان زندگي کند. همانگونه که روزهاي اين ماه اندک و البته پربرکت است (اياماً معدودات) و به سرعت سپري ميشود، روزهاي زندگي نيز کوتاه ولي غنيمت شمردني است (انفاساً معدوده).
در اين دوران کوتاه بايد به دستوراتي که ظاهراً دشوار هستند (تکليف) عمل کرد و بعد براي هميشه جشن گرفت؛ جشني که به معناي واقعي خود «عيد» است؛ همان که عليعليهالسلام فرمود: عيد ما روزي است که در آن خدا معصيت نشود! ماه رمضان گذشت؛ اما چگونه؟ براي آنان که گوش به فرمان آفريدگار خويش بودند، به سرعت و شيريني گذشت و از اين پس بهرهمند از همه آثار آن خواهند بود. اما براي آنان که تخلف و نافرماني کردند، بسيار طولاني و سخت و اکنون شرمنده از کردار و رفتار خود خواهند بود. آنان با نافرماني خود به کسي زيان نرساندند؛ مگر به خودشان و امروز که آن روزهاي عزيز گذشته است، هرکس آنچه را که کاشته است، درو ميکند. فرمانبرداران با چهرههاي خندان مزد خويش ميگيرند و تبهکاران نيز کيفر کردة خود ميبينند و حسرت ميخورند.
اين همان خلاصه داستان مرگ و زندگي و حشر است که امامان و راهنمايان ما تلاش کردهاند تا از آن غافل نمانيم. آنگونه که شيخ صدوق نقل کرده است در چنين روزي چشمان حقيقت بين امام حسن مجتبيعليهالسلام به مردمي ميافتاد که در روز عيد خندان و سرگرم بودند. آن حضرت که آموزگار نکته سنج و وقتشناس همه تاريخ بوده و هستند، رو به ياران و همراهان کرد و آنان را به درس گرفتن از عيد فطر فرا خواند. ايشان فرمودند: »خداوند عزوجل ماه رمضان را ميدان مسابقهاي براي بندگان خويش قرارداد تا با اطاعت و جلب رضايت الهي با يکديگر رقابت کنند؛ گروهي کوشيدند و پيروز شدند و گروهي نيز نافرماني کردند و باختند!« امام مجتبي عليهالسلام با اين تمثيل قيامت را به ياد آوردند و لذا چنين ادامه دادند: »شگفتا! شگفتا از آنان که امروز هم سرگرم بازي و خنده هستند؛ روزي که نيکوکاران پاداش ميگيرند و بدکاران زيان ميبينند. به خدا قسم اگر پرده از چشمان شما بيفتد، خواهيد ديد که هر دو گروه مشغول اعمال خويش هستند.«
پايان اين حديث ارزشمند اشارهاي به تجسم اعمال است و آنچه در قيامت براي ما عيان خواهد شد. قيامت حقيقتي موجود است که ما نميبينيم، نه آنکه حادثهاي باشد که در آينده پديد خواهد آمد. »اِذا وَقَعَتِ الواقعه« يعني اين حادثه اتفاق افتاده است و لذا فرمود که اگر پرده بيفتد آن را هم اکنون مشاهده خواهيد کرد.
اين درسِ بزرگ است که اول شوال را عيد سعيد ميکند و اگر کسي چنين درسي گرفت، قدر آن را دانسته است. براي همين روايت شده است که شبِ آن کمتر از شب قدر نيست. شبِ عيد فطر شبِ انديشه و بيداري است و روزِ آن روزِ عمل و مردم داري. آنان که يکماه خدا را اطاعت کردهاند، امروز و قبل از هر کارِ ديگري بايد به ياد بندگان محروم و نيازمند خدا باشند. حق آنان را از مالِ خود ادا کنند و تلاش نمايند تا به بهترين شکل هم ادا کنند و اين حتي بر نماز و اداي حق خدا هم مقدم است! »قَدْاَفْلَحَ مَن تَزَکّي و ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّي«. رستگاري و کاميابي از آنِ کسي است که زکات مخصوص فطر را بدهد و با ياد پروردگار نماز بگذارد!
از آداب و اعمال عيد فطر است که ابتدا نياز محرومان را تامين کني و بعد به دانه خرمايي افطار نمايي. سپس همراه خيل جمعيت به صحرا رو آوري و بسان قطرهاي به درياي بندگان صالح بريزي و از عفو، رحمت، تقوي و مغفرت درخواست کني! چه زيبا و نمادين است اين دستور که در صورت امکان، کمي هم از تربت پاک سالار شهيدان بايد تناول کرد تا کام جان به شيريني ايثار و شهادت هم شيرين شود و آنگاه که آماده خروج از منزل ميشويم، بايد گفت:
»بارالها! در اين روز هرکس آماده ميهماني بندهاي از بندگانت ميشود تا از ضيافت و بخشش او بهرهمند گردد. امّا من، اي پروردگار بزرگ، تنها آماده ميهماني تو هستم و به کرامت و بخشش و عطاياي تو چشم دوختهام! امروز يکي از عيدهاي امت پيامبر تو است و من به اتکاي اعمال صالح يا به اميد بندگانت در اين جشن شرکت نکردهام. بلکه فروتنانه و معترف به گناهان و خطاها آمدهام. پس اي بزرگ! اي بزرگ! اي بزرگ! گناهان بزرگ مرا ببخشاي؛ چرا که گناهان بزرگ را جز تو کسي نخواهد بخشيد. به جز تو خدايي نيست اي مهربانترين مهربانها«
به راستي آيا رسيدن به اين حال، خود بزرگترين عيد و رسيدن به »احسنالحال« نيست؟! اين حالِ خوش روزيِ همه ما باد.
منبع :