باتوم سياست در چرخ معشيت و زندگي روزمره مردم

گروه سياسي: بايد توجه داشت که در جامعه سياست‌زده وقتي که هرگونه اعتراض به اغتشاش تعبير مي‌شود؛ دايره خودي‌ها و حلقه غير خودي‌ها هر روز در حال گسترش فزآينده است؛ خشونت دو سويه ميان نهاد‌هاي رسمي و جامعه روندي افزايشي دارد؛ بازيگري جدي به عنوان ميانجي (واسط) ميان حکومت و مردم وجود ندارد؛ جامعه مطالبات فراوان دارد و منفذي براي تحقق آن وجود ندارد؛ صداوسيماي ملي بر ادامه خطا‌هاي استراتژيک خود اصرار دارد و زماني که اميد به بهبود وضعيت موجود به شدت کاهش پيدا کرده است، اين که فرياد به جايي ديگر برود، عاديست.

محسن فرجاد

 گروه سياسي: بايد توجه داشت که در جامعه سياست‌زده وقتي که هرگونه اعتراض به اغتشاش تعبير مي‌شود؛ دايره خودي‌ها و حلقه غير خودي‌ها هر روز در حال گسترش فزآينده است؛ خشونت دو سويه ميان نهاد‌هاي رسمي و جامعه روندي افزايشي دارد؛ بازيگري جدي به عنوان ميانجي (واسط) ميان حکومت و مردم وجود ندارد؛ جامعه مطالبات فراوان دارد و منفذي براي تحقق آن وجود ندارد؛ صداوسيماي ملي بر ادامه خطا‌هاي استراتژيک خود اصرار دارد و زماني که اميد به بهبود وضعيت موجود به شدت کاهش پيدا کرده است، اين که فرياد به جايي ديگر برود، عاديست.
   اين روز‌ها حال کلي جامعه هيچ که خوب نيست، منازعات سياسي نيز بر سفره مردم و حتي ريزترين حوزه‌هاي زندگي شهروندان ايراني سايه افکنده است.
انگار در وضعيت اضطراري قرار داريم که بايد همه چيز و هيچ چيز را سياسي ديد، شنيد و زيست. نبض سياست در جامعه ايراني فعال‌تر از هر زمان ديگري مي‌‎تپد، اما انگار رگ‌هاي ميدان سياست کشور دچار گرفتگي شده و نيازمند يک آنژيوگرافي سريع و ضروري هستيم.
 کارخانه ميهن و محصولات‌اش مورد تحريم قرار مي‌گيرند. کارگران و مديران اين شرکت، فيلمِ شفاف‌سازي براي افکار عمومي توليد مي‌کنند تا بگويند که معيشت آن‌ها در معرض تهديد قرار گرفته است. روابط عمومي شرکت بستني ميهن، براي آن‌که اثبات کند خودروهايش براي انتقال بازداشت‌شدگان در اختيار نيروي انتظامي قرار نگرفته، در چندين نوبت، در شبکه‌هاي مجازي پست‌ها و عکس‌هاي حمايتي با مضمون حمايت از شعار اصلي اين روز‌ها يعني »زن- زندگي- آزادي« و »مرد-ميهن-آبادي« بازگذاري مي‌کند.
فراخوان‌هاي براي تحريم ابر‌استارت‌آپ‌هايي همچون »اسنپ« و »ديجي کالا« با تمام متعلقات وابسته به آن صادر مي‌شود. درخواست تحريم برخي از فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي همچون «سوِن»، »رفاه« و... در فضاي مجازي به شدت در حال انتشار است.
 گويي اين سياست است که با قدرت و سرعت زياد، دست بر گردن برخي از کارگزار‌هاي توليدي و خدماتي کشور گذاشته و به اين زودي‌ها قصد عقب‌نشيني ندارد. فارغ از صحت هر گونه ادعايي، به نظر مي‌رسد منازعات سياسي اين روز‌هاي کشور همچون شبحي ترسناک بر اقتصاد کشور سايه افکنده است.
اگر امروز تنها بحث بر سر »ميهن«، »ديجي کالا« و »اسنپ« است؛ تصوري از اين که در آينده، ديگر شرکت‌هاي نيز هدف قرار گيرند، وجود دارد. واقعا مشخص نيست که کمپين‌هاي بايکوت‌ِ متولد شده از درون منازعات سياسي اخير کشور تا چه اندازه مبناي واقعي دارند، اما قدر مسلم اين است که معيشت بخشي بزرگ از شهروندان ايراني که در اين شرکت‌ها و مراکز خدماتي فعال هستند، در کانون تهديد جدي قرار گرفته است.
 در اين ميدان، داستان بر سر حقانيت يک طرف نيست، بلکه مساله بيان واقعيتي است تحت عنوان: »قرار گرفتن باتوم سياست در چرخ زندگي روزمره و معشيت مردم.«
البته فراتر از حوزه اقتصاد، اين روز‌ها چوب سياست لاي چرخ حوزه‌هاي مختلف ديگري نيز قرار گرفته است.
 يکي از بارزترين نمود‌هاي اين امر را مي‌توان در حال و روز اين روز‌هاي عرصه‌هاي ورزشي کشور مشاهده کرد. سوژه شدن‌هاي کنش‌هاي غيرمعمول ورزشکاران ايراني در ميدان‌ها و عرصه‌هاي مختلف؛ براي نمونه خوشحالي نکردن بازيکنان ليگ بر فوتبال بعد از گلزني، شادي نکردن تيم استقلال تهران بعد از قهرماني در سوپر کاپ، عدم شادي تيم‌هاي فوتبال ساحلي و تيم ملي کشتي فرنگي بعد از قهرماني و حتي هم‌خواني نکردن سرود تيم ملي از سوي ورزشکاران رشته‌هاي مختلف، نمود‌هاي عيان ورود منازعات سياسي به حوزه‌اي است که اساسا بايد عاري از سياست‌زدگي باشد.
 حتي فراتر از اين موارد اين روز‌ها ميدان سياست، حضور تماشاگران در ورزشگاه‌ها و حضور تيم ملي فوتبال ايران در بزرگ‌ترين جشنواره فوتبالي جهان، يعني جام جهاني را به چالشي براي کليت جامعه بدل کرده است.
حتي پاي شبح منازعات سياسي به سينما، صداوسيما و سلبريتي‌هاي آن نيز کشيده شده است. يک بازيگر با يک کامنت و استوري اينستاگرامي يا حتي انتشار يک عکس، به صدر اخبار مي‌آيد، اما نه از بُعد هنري آن، بلکه از حيث سياسي‌اش. گويي يک سلبريتي با انتشار يک عکس يا نگارش يک جمله ساده، راديکال‌ترين کنش سياسي را انجام داده است. البته داستان ممنوع الخروجي آن‌ها نيز دو چندان، آتش اين معرکه را بر افروخته است.
اگر ريزتر بنگريم پاي سياست به ترافيک‌ها، عبورومرور‌ها و حتي بوق‌زدن‌هايمان درهنگام رانندگي نيز کشيده شده است. مدرسه رفتن‌هاي بچه‌هايمان نيز سياسي شده؛ چرا که ترس آن مي‌رود فرزندان‌مان سياست‌باز شوند يا نه، ميدان سياست آن‌ها را به خود درگير کند. اما تلخ‌تر و طنزگونه‌تر نيز بگوييم، مقدار گوشت لازم براي تهيه يک غذا در آموزش‌هاي آشپزي نيز به ميداني براي منازعه سياسي تبديل شده‌اند.
اگر سرآشپر بگويد، يک کيلو گوشت، چه بلبشويي بر پا مي‌شود.
اگر چکشي و فشرده سخن برانيم، اين حوزه‌ها آن‌قدر گسترش پيدا کرده‌اند که شمارش آن از دستمان خارج و غير قابل اشاره موردي است. اما واقعيت انکار ناپذير اين است: »قرار گرفتن باتوم سياست در چرخ زندگي روزمره و معشيت مردم.« هيچ حوزه‌اي را نمي‌توان يافت که درگير با منازعات سياسي چند وقت اخير، يعني بعد از آغاز ناآرامي‌هاي اخير نشده باشد؛ بنابراين به جرات مي‌توان گفت: »حال روز اين روز‌هاي کشور خوب نيست و در سکانسي از انسداد سياسي قرار داريم که هيچ بازيگر برنده‌اي ندارد.« به تعبيري ساده‌تر، وضعيتي از انسداد در جريان است که در درون آن نه نهاد‌هاي رسمي و نه جامعه نمي‌توانند گامي رو به جلو بردارند.
اما بايد توجه داشت که در جامعه سياست‌زده وقتي که هرگونه اعتراض به اغتشاش تعبير مي‌شود؛ دايره خودي‌ها و حلقه غير خودي‌ها هر روز در حال گسترش فزآينده است؛ خشونت دو سويه ميان نهاد‌هاي رسمي و جامعه روندي افزايش دارد؛ بازيگري جدي به عنوان ميانجي (واسط) ميان حکومت و مردم وجود ندارد؛ جامعه مطالبات فراوان دارد و منفذي براي تحقق آن وجود ندارد؛ صداوسيماي ملي بر ادامه خطا‌هاي استراتژيک خود اصرار دارد و زماني که اميد به بهبود وضعيت موجود به شدت کاهش پيدا کرده است، اين که فرياد به جايي ديگر برود، عاديست.
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از فرارو،جايي که کمپين‌هاي تحريمي عليه شرکت‌هاي مختلف »راه‌اندازي«، آغاز تا پايان يک مسابقه ورزشي »سياسي«، از حضور يک ورزشکار در برابر دوربين‌ها »برداشت سياسي«، يک سلبريتي »کنش‌گر سياسي« و در يک کلام، جايي که همه امور حتي نفش‌کشيدن‌هايمان نيز در پيوند زير ضرب باتوم منازعات سياسي قرار مي‌گيرد. حال اين رسالت و وظيفه نهاد‌هاي رسمي است که جامعه را از اين وضعيت تعليق‌گونه نجات دهند.

منبع :